آیات انفسی

معرفت نفس

معرفت نفس

معرفتِ نفْس شناخت حقیقت خویشتن و شناخت تمام ابعاد وجودی انسان است. بیشتر محققان بر این باورند که شناخت برخی از ابعاد نفس امکان دارد، اگر چه شناخت تمام ابعاد آن ممکن نباشد.

از نظر محمدتقی مصباح یزدی، معرفت نفس بر همه دانش‌ها و تلاش‌های عملی انسان تقدم دارد. بر اساس روایات وارد شده از معصومان(ع)، معرفت نفس به شناخت ربّ منتهی می‌گردد. این معرفت در عرفان اسلامی از مهم‌ترین اصول به شمار آمده و ریشه معارف عقلی معرفی شده است. برای معرفت نفس سطوح و مراتب مختلفی از قبیل معرفت نفس اخلاقی و تربیتی، معرفت نفس دینی و نفس‌شناسی عرفانی ذکر شده است.

برای شناختن خویشتن آثار و نتایجی ذکر شده، که خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی از جمله آنهاست. از منظر محققان، خودخواهی، اشتغال فراوان به مسائل مادی و خدافراموشی از موانع اصلی معرفت نفس به شمار آمده است، چنانکه تزکیه نفس از عوامل مهمی معرفی شده که راه شناخت خویشتن را تسهیل می‌کند.

در علم اخلاق شناخت نفس از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. معرفت نفس با شناخت پروردگار ارتباط مستقیم دارد. به گفته امیرالمومنین (ع) کسی که خود را بشناسد خدای خود را شناخته است. در این مقاله زوایای مختلف نفس انسان را از دیدگاه آیات و روایات بررسی نموده و استعدادهای درونی انسان بیان می‌شود. برخی از نکات مهم مطرح شده در این تحقیق عبارتند از:

  • اهمیت و جایگاه معرفت نفس در مسأله تربیت انسان
  • فقر ذاتی انسان به پروردگار
  • ارزشمندی انسان
  • بررسی ساختار وجودی انسان
  • استعدادهای نورانی و ظلمانی

چکیده

    • بزرگان علمای اخلاق، معرفت النّفس و توجّه به مسائل آن را جزء جدایی‌ناپذیر مباحث اخلاقی مطرح کرده‌اند؛ به این ‌دلیل که اخلاق و تربیت نفس بدون شناخت و معرفت ممکن نیست.

    • نخستین قدم در ارتباط با خویشتن، معرفت نفس است. و بدون این معرفت هرگز نمی‎توان برنامه‎‌ریزی موفقی در این راستا داشت. این شناخت نفس ابعاد و حوزه‌هایی دارد:
      1. شناخت موقعیت خویش نزد خالق هستی.
      2. شناخت شگفتی‌ها و عظمت‎هایی که خداوند در آفرینش انسان قرار داده است.
      3. شناخت شاکلۀ نفسانی خود.
    • اگر کسی خویشتن را به حقیقت وجودی (فقر ذاتی) خوب بشناسد، خدا و صاحب اختیار خود را خوب خواهد شناخت و خواهد فهمید که نه وجود و نه شئون او از آنِ او نیست و این که انسان یکی از آیات الهی است.

    • بر اساس روایات پرسودترین معرفت‌ها، معرفت انسان به نفس خویش است.

    • انسان با وجود این که در نیکوترین نظم و اعتدال آفریده شده است، اما در عین حال هم امکان رشد و اوج‌گیری دارد و هم امکان سقوط؛ چرا که خداوند در شاکلۀ وجودی او دو بُعد (نور و ظلمت) قرار داده است.

    • دلایل مطرح‌شده بر این که همۀ انسان‎ها نمی‌توانند به مقامات عالیه دست بیابند، عبارتند از:
      1. ندانستن راهکار یا اشتباه رفتن راه.
      2. تحمّل نکردن سختی‎های راه.
    • استعدادهای نورانی به سه بخش تقسیم می‌شود: 1. فطرت الهی 2. عواطف انسانی 3. میل به رشد و تعالی و ملکوت.

    • تکلیف انسان در برابر استعدادهای نورانی تلاش برای رشد و تعالی این استعدادهاست.

  • استعدادهای ظلمانی نیز به چند بخش تقسیم می‌شوند:
    1. قوای نفسانی مثل قوۀ غضبیّه و شهویّه، که وجود این قوا در انسان جنبۀ منفی ندارد، بلکه چون زیادت‌خواه هستند باید کنترل شوند.
    2. صفات نفسانی منفی که تکلیف انسان در قبال این صفات کنترل و از بین بردن آنهاست.

اهمیت و جایگاه

به گفته محمدتقی مصباح یزدی، معرفت نفس بر همه دانش‌ها و تلاش‌های عملی انسان تقدم دارد؛ زیرا تمام تلاش‌های انسان در حوزه علم و عمل به جهت تأمین لذت‌ها، منافع و مصالح انسان انجام می‌گیرد و تا زمانی که حقیقت انسان، جایگاه و استعدادهای او شناخته نشود، همه تلاش‌های علمی و عملی، بیهوده و بی‌پایه خواهد بود.

معرفت نفس در علم اخلاق جایگاه ویژه‌ای دارد؛ زیرا اخلاق نوعی تربیت است و تربیت بدون شناخت ممکن نیست.برخی از محققان معرفت نفس را مهمترین اصل در عرفان اسلامی به شمار آورده‌اند، گفته شده در طریقه عرفانی ملا حسینقلی همدانی، از عارفان قرن سیزدهم و چهاردهم قمری، و شاگردان وی، توجه به خویشتن و تأمل در معرفت نفس اهمیت بسیاری دارد.

معرفت نفس، به‌عنوان ریشه معارف عقلی معرفی شده و به همین جهت، این بحث از زمان‌های قدیم مورد توجه فیلسوفان قرار داشته است. در کتب فلسفی پیشینیان مسئله معرفت نفس در بخش طبیعیات قرار داشت؛ اما ملا صدرا آن را در بحث الهیات قرار داد.

واژه معرفت نفس در قرآن به صراحت بیان نشده، اما محمدحسین طباطبایی و عبدالله جوادی آملی از مفسران معاصر شیعه، آیه‌های «عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ؛ به خودتان بپردازید»،«سَنُرِ‌یهِمْ آیاتِنَا…فِی أَنفُسِهِمْ؛ به‌زودی نشانه‌های خود را… در دل‌هایشان به آن‌ها نشان خواهیم داد»و «وَ فِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ، وَ فِی أَنْفُسِکُم؛ و روی زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است و در خود شما»را ناظر به این موضوع دانسته‌اند.علامه طباطبایی ذیل آیه ۱۰۵ سوره مائده بحث‌های مفصلی را در رابطه با معرفت نفس ارائه کرده است.

در جوامع روایی شیعه معرفت نفس به صراحت مورد تأکید قرار گرفته و تنها در کتاب غرر الحکم ۲۸ روایت در مورد آن بیان شده است. در حدیث مشهوری از پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) که به حدیث معرفت نفس شهرت دارد، آمده است: «هر کس خود را بشناسد، قطعاً خدایش را خواهد شناخت». ملاصدرا با استفاده از حدیث معرفت نفس، برهان معرفت نفس را بیان کرده و آن را پس از برهان صدیقین ارزشمندترین برهان برای اثبات و شناخت خدا شمرده است. بر اساس بعضی از روایت‌ها، امام علی(ع) معرفت نفس را غایت معرفت،سودمندترین معارف و نیل به فوز اکبر دانسته و از کسی که به خود جاهل بوده، اما درصدد معرفت خدا بر آمده، اظهار تعجب کرده است. احادیث مشابه دیگری نیز در منابع روایی نقل شده است.

به نظر بعضی از نویسندگان، معرفت نفس در اسلام، از آن نظر که مبدأ حرکت انسان به سمت خدا است، به دو شیوه آفاقی و انفسی مورد تأکید قرار گرفته است؛ در معرفت انفسی نفس انسان از آن جهت که مشتمل بر دو بعد مادی و معنوی است، مورد مطالعه قرار می‌گیرد؛ چنانکه در معرفت آفاقی انسان با تفکر در جهان هستی و مقایسه میان آفرینش خود و دیگر مخلوقات، از استعداد و توانایی‌های خاص خود مطلع شده، به معرفت نفس نایل می‌شود.

مفهوم‌شناسی

معرفت نفس به شناخت خودِ واقعی انسان و به عبارتی شناخت تمام ابعاد وجودی انسان تعریف شده است.در اصطلاح رایج، نفس به حقیقت روح و جان چیزی گفته می‌شود که ملاک زنده بودن موجود زنده است و هر فردی با لفظ «من» به آن اشاره می‌کند.

به نظر بعضی از محققان، روح و جسم دو حقیقت جداگانه هستند که در این عالم با یکدیگر همراه شده‌اند. البته دیدگاه اندیشمندان در تبیین حقیقت «من» یکسان نیست؛ بعضی از ایشان معتقدند بدن انسان، نفس او نیست، بلکه نفس او امر مجردیست که به آن روح گفته می‌شود. علامه طباطبایی، از مفسران معاصر شیعه، با استناد به آیه ۶۰ سوره انعام روح را تمام حقیقت انسان (و نه بخش یا جزئی از آن) می‌داند.

تعریف معرفت نفس

در مقدمه علامه حسن‌زاده بر کتاب معرفت نفس آمده‌است:

“معرفت نفس ناطقه انسانی قطب قاطبه معارف ذوقیه، و محور جمیع مسائل علوم عقلیه و نقلیه و اساس همه خیرات و سعادات است؛ و به بیان مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام: معرفه النفس انفع المعارف

“معرفت نفس همان روانشناسی و خودشناسی است که أقرب طرق به ماورای طبیعت و صراط مستقیم خداشناسی است.

“انسان بزرگترین جدول بحر وجود و جامع‌ترین دفتر غیب و شهود و کاملترین مظهر واجب الوجود است. این جدول اگر درست تصفیه و لایروبی شود مجرای آب حیات و مجلای ذات و صفات می‌گردد. این دفتر شایستگی لوح محفوظ شدن کلمات نوریه شجون حقائق اسماء و شئون رقائق ظلّیه آن‌ها را دارا است.

“دفتر حق است دل به حق بنگارش/نیست روا پرنقوش باطله باشد.”

اقسام

به گفته بعضی از نویسندگان، فلاسفه، علمای اخلاق و عرفا هر یک به تناسب نگرش خاص خود به نفس انسان، مراتب و مقام‌های مختلفی را برای نفس ذکر کرده‌اند؛ اگرچه این اختلاف‌ها تنها به دلیل نوع نگاه ایشان به مقوله انسان‌شناسی است و نگاه‌های مختلف ایشان منافاتی با یکدیگر ندارند.

از آنجا که نفس انسان، مراتب و لایه‌های تو در تو دارد برای معرفت نفس سطوح و مراتب مختلفی ذکر شده است: ۱- خودآگاهی ۲- علم به خودآگاهی  ۳- نفس‌شناسیِ روان‌شناختی ۴- نفس‌شناسی فلسفی ۵- معرفت نفس اخلاقی و تربیتی ۶- معرفت نفس دینی۷- نفس‌شناسی شهودی و عرفانی.

امکان یا عدم امکان شناخت

علامه طباطبایی با استناد به آیات قرآن کریم و نیز با استناد به بعضی از روایات، معرفت نفس را ممکن می‌داند. برخی از عالمان با استناد به حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربّه معرفت نفس را محال دانسته‌اند. عبدالله شُبّر، از مفسران قرن سیزدهم قمری، نیز محال بودن معرفت نفس را به عنوان یکی از معانی مختلف حدیث نقل کرده است. در مقابل، ملاصدرا روایت فوق را دلیل بر دشوار بودن شناخت نفس، و نه محال بودن آن دانسته‌ است. بعضی از محققان نیز بر این باورند که اگر چه شناخت تفصیلی نفس ممکن نیست، اما شناخت اجمالی آن امکان دارد.

شناخت و معرفت نفس

اخلاق نوعی تربیت نفس است و تربیت نفس بدون شناخت و معرفت نفس ممکن نیست. اوّلین قدم در هر موضوعی شناخت و معرفت نسبت به آن است. پس پیش از هر چیز باید نفس را به خوبی بازشناسیم. آیات زیر از قرآن در این کار راهنما و روشنگر ماست:

«وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها * فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها * وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها».

و سوگند به نفس [آدمی] و به آن‌ که او را آراست و درست کرد. پس بدکاری و پرهیزکاری‌اش را به وی الهام نمود و او را بر عمل توانا ساخت. به یقین کسی رستگار می‌شود که نفس را رشد دهد و پاکیزه دارد. و بی‌تردید محروم و زیانکار می‌شود کسی که آن را به پلیدی‌ها بیالاید.

در قرآن از نفوسی یاد می‌شود که مسیر تزکیه را پیموده‌اند و خود را پرورش داده‌اند. در آن هنگام است که تشخیص راه حق و باطل به آن‌ها الهام می‌شود. از مصادیق الهام سخن گفتن ملائکه با انسان است که از سوی خدا برای سخن گفتن با انسان فرود می‌آیند. قرآن کریم به مراقبت از نفس تأکید می‌کند و می‌فرماید:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا يَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ».

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، مراقب خود باشید، اگر شما خود هدایت یافتید [ضلالت] کسی که گمراه شده به شما زیانی نمی‌رساند

در متون دینی همانند این دستورات در مراقبت از نفس فراوان است. قرآن کریم به صراحت به تزکیۀ نفس دستور می‌دهد. تزکیۀ نفس به معنای پاک کردن، نمو بخشیدن، رشد دادن و تعالی بخشیدنِ آن است. پس ضروری است که به این بخش از وظایف اخلاقی دین که همان تربیت نفس و تزکیۀ آن است اهتمامی ویژه داشته باشیم. در این مسیر نفس رفته رفته از ظلمت‌ها پاک می‌گردد و پرتوهای حقیقت به دل انسان می‌تابد و نفس ما رنگ حقیقت به خود می‌گیرد.

1. رابطۀ معرفت نفس با شناخت پروردگار

بخشی از شناخت نفس، شناخت خود در پیشگاه خالق است. این که بدانیم جایگاه ما در نزد خالق چگونه است به بخش عمده‌ای از معرفت نفس دست یافته‌ایم. امیرالمؤمنین امام علی (ع) می‌فرماید:مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبه‏.

کسی که خود را بشناسد، به‌تحقیق پروردگارش را می‌شناسد.

این موضوع که چگونه خود را بشناسیم تا از رهگذر آن به شناخت خدا دست یابیم، موضوعی است که البته نیاز به توضیح دارد. چکیدۀ آن از این قرار است که اگر کسی خود را به حقیقت وجودی خویش بشناسد به مراتب والایی از شناخت پروردگار و صاحب‌اختیار خود رسیده است. اگر انسان فقر ذاتی خود را دریابد رب و مالک وخالق خود را درک می‌کند.

مثل نور لامپ. بین لامپ و منبع مولد رابطه‌ای هست ولی نور لامپ با منبع مولد رابطه‌ای عمیق‌تر دارد. اگر رابطۀ لامپ با منبع مولد قطع شود، خاموش می‌گردد و کمالی را از دست می‌دهد، ولی نابود نمی‌شود؛ ولی نور لامپ با منبع مولد رابطه وجودی دارد، اگر رابطه نور لامپ با منبع مولد قطع شود نابود می‌شود ودیگر نوری وجود نخواهد داشت. این مثال ما را به این سؤال می‌رساند که آیا رابطۀ ما با خداوند متعال مانند ارتباط «چراغ» با منبع مولد آن است یا مانند ارتباط «نور چراغ» با منبع مولد؟

با تأمل و دقت مشخص می‌شود رابطۀ ما با خدا مثل رابطۀ نور چراغ با منبع مولد آن است. اگر خداوند رحمان نگاه وجودبخشش را از ما برگرداند، ما دیگر وجود نخواهیم داشت؛ زیرا وجود ما لحظه به لحظه از او افاضه می‌گردد، مانند نور لامپ که در ظاهر پیوسته وجود دارد، اما در واقع وجود آن لحظه به لحظه و آنی ایجاد می‌شود.

پس به تحقیق «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبه‏» مرحله‌ای مهم از شناخت و معرفت نفس است. اگر ما به فقر ذاتی خود پی ببریم، بی‌تردید پروردگار خویش را خواهیم شناخت. چنین تجربه‌ای پیش‌تر در «عالم ذر» برای ما اتفاق افتاده است. پروردگار متعال ما را به خود بینا کرده تا حقیقت وجودی خویش را درک کنیم.

در آن صورت نیک درمی‌یابیم که ما از نزد خود چیزی نداریم و همه چیزمان برگرفته و به دست آمده از پروردگارمان است، انسان اگر این فقر ذاتی را درک کند، کسی را که به او وجود بخشیده است به چشم دل می‌بیند. آشکار است که اگر وجودمان را خود ایجاد کرده بودیم و ادارۀ آن به دست خودمان بود، بهترین‌ها را در دنیا برای خود فراهم می‌آوردیم. مثلاً عمری به درازی عمر نوح (ع) برای خود مقرر می‌کردیم.

پس یکی از مراحل معرفت نفس پذیرفتن بندگی خداست. با رسیدن به این مرحله، محبت خدا در دل ما می‌نشیند، و اگر محبت خدا در دل قرار گرفت، روح عبادت در ما پدیدار و استوار می‌گردد.

«يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم‏».

ای مردم، پروردگارتان را که شما و کسانی را که پیش از شما بودند آفریده است پرستش کنید.

این نخستین قدم در تربیت نفس است که خود را بشناسیم و بدانیم وجود و شئونِ ما از خود ما نیست.

«إِنَّا لِلهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون».

ما از آنِ خداییم و بی‌تردید به سوی او باز خواهیم گشت.

راه دیگرِ شناخت رابطۀ ما با خداوند، به جز پی بردن به فقر ذاتی خود، توجّه به نشانه‌های نفسانی و درونی خویش است. نشانه‌های خداوند، هم در آفاق و هم در درون جان ما وجود دارد. خداوند در این باره می‌فرماید:

«سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق‏».

به زودی نشانه‌های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آن‌ها نشان می‌دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است.

«وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنين وَ في أَنفُسِكُم أَ فَلا تُبصِرونَ».

و در این زمین آیاتی برای اهل یقین وجود دارد و در وجود شما آیا نمی‌بینید.

هم در گوشه و کنار زمین و هم در درونِ جان شما، خداوند آیاتی را برای اهل یقین قرار داده است تا بدان ژرف بنگرند و به سوی او راه پویند.

«يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ».

ای مردم، همۀ شما به خدا نیازمندید و خداست که بی‌نیاز و ستوده‌صفات و افعال است .

دل‌های همۀ موجودات در اختیار خداوند است. ما یکی از آیات الهی هستیم و در برابر او فقر ذاتی داریم. ما نیازمند به او هستیم و او منشأ تربیت ما و بی‌نیاز از ماست. این نوعی شناخت والاست.

2. ارزشمند بودن انسان

حوزۀ دوّم در معرفت نفس شناخت شاکلۀ نفسانی و عظمت این آفریده است و این که راه صیانت و محافظت از آن و یافتن نقاط مثبت و منفی نفس را به خوبی بازشناسم. دربارۀ معرفة النّفس در اغلب کتب روایی، باب مستقلّی تنظیم کرده‌اند که حاوی روایاتی در این زمینه است. از جمله امام محمدباقر (ع) در وصیّت خود به جابر جُعفی فرمودند:

لَا مَعْرِفَةَ كَمَعْرِفَتِکَ بِنَفْسِک‏.

هیچ شناختی همچون شناخت وجود خود نیست.

شناخت فیزیک اتمی یا نجوم برای ما مهم‌تر و سودمندتر است یا شناختن خود که ما چه هستیم و چگونه هستیم و به کجا می‌رویم و سعادت ما در گرو چیست. حضرت امیرالمؤمنین، امام علی (ع) فرمود:

رَحِمَ الله اِمْرَءً اَعَدَّ لِنَفْسِه وَ اسْتَعَدَّ لِرَمْسِه وَ عَلِمَ مِنْ اَيْنَ وَ في اَيْنَ وَ اِلی اَيْنَ.

خداوند رحمت کند آن کس را که آنچه لازم است برای نفس خود تهیه کند و خویشتن را برای قبر مستعد و آماده سازد و بداند از کجا آمده و در کدام مسیر است و به سوی کدامین مقصد راه می‌پوید.

روایات نقل شده، ما را به این حقیقت رهنمون می‌سازد که پر سودترین دانش، معرفت انسان به نفس خویش است. یافتن دانشِ برتر و سودمندتر، صد البته موضوعی مهم و دغدغه‌ای آشکار از بشر است. با ژرف‌اندیشی در ماهیت دانش‌ها و کاربردهای آن‌ها به وضوح پیداست که هیچ چیز برای انسان مهم‌تر از شناخت دقیق و رسا از نفس خود نیست که متأسفانه توجه لازم نسبت به آن‌ها نمی‌شود. حضرت امام علی (ع) می‌فرماید:

الْمَعْرِفَةُ بِالنَّفْسِ أَنْفَعُ الْمَعْرِفَتَيْن‏.

شناخت خود از میان دو معرفت سودمندتر است.

دو معرفت مذکور در حدیث فوق، یکی معرفتِ آفاقی است و دیگری معرفت انفسی در روایتی دیگر امام علی (ع) می‌فرماید:

أَفْضَلُ الْمَعْرِفَةِ مَعْرِفَةُ الْإِنْسَانِ نَفْسَه‏.

برترين شناخت، خود شناسى انسان است.

معرفت اَنفسی بسا سودمندتر است. انسان باید هم به فقر ذاتی خویش و هم به شاکلۀ وجودی خود توجّه کند، که خداوند چه نورانیّت‌ها و چه ظلمت‌هایی را در انسان به ودیعه گذاشته است. نیز آن حضرت فرمود:

أَفْضَلُ الْحِكْمَةِ مَعْرِفَةُ الْإِنْسَانِ نَفْسَهُ وَ وُقُوفُهُ عِنْدَ قَدْرِهِ.

برترين حكمت اين است كه انسان خود را بشناسد و اندازۀ خويش را نگه دارد.

امیرالمؤمنین، امام علی (ع) می‌فرماید:

أَفْضَلُ الْعَقْلِ مَعْرِفَةُ الْإِنْسَانِ نَفْسَه فَمَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَقَلَ وَ مَنْ جَهِلَهَا ضَلَّ.

برترين خردورزى، خود شناسى انسان است. پس، هركه خود را شناخت خردمند شد و هركه خود را نشناخت گمراه گشت.

در خصوص جهل که نقطۀ مقابل معرفت است آن حضرت چنین می‌فرماید:

كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَنْ يَجْهَلَ نَفْسَهُ.

براى نادانى آدمى، همين بس كه خود را نشناسد.

با این دیدگاه معرفت نفس به سه قسمت تقسیم می‌شود:

1. پی بردن به این حقیقت که ما مخلوق و بندۀ خدا هستیم و وجودمان از آنِ اوست.

2. شناخت شگفتی‌های عظیمی که خداوند در وجود ما قرار داده است. آیات زیر ناظر به این شناخت است.

«وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ * وَ طُورِ سينينَ * وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمين * لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم‏».

سوگند به انجیر و زیتون * و سوگند به کوه سینا * و سوگند به این شهر امن [مکه] * که به یقین ما انسان را در بهترین اعتدال و استقامت آفریدیم.

3. حوزۀ سوّم معرفت نفس دانستن این حقیقت است که خداوند متعال برای انسان دو بُعدِ نور و ظلمت قرار داده است. استعدادهای نورانی و ظلمانی در درون انسان وجود دارد و بسته به تمایلات و عملکرد انسان، اگر به سوی نورانیت و ملکوت راه بپوید و ندای فطرت توحیدی درون خویش را اجابت کند، رشد خواهد کرد. اما اگر به سوی تمایلات ظلمت‌آفرین مانند شهوت و حرص و کینه و غضب و بخل و حسد کشیده شود به قهقرا فرو خواهد رفت.

پس باید راه کنترل نفس و صیانت آن از آسیب‌ها را آموخت. تنها در این صورت است که می‌توان به مقامات عالی معنوی دست یافت. اما معمولاً انسان‌ها به دو دلیل از کسب این موفقیت‌ها درمی‌مانند و در بسیاری موارد ناکام می‌مانند. دلیل نخست این که در بسیاری موارد راهکارها را نمی‌دانند و مسیر را به خطا می‌روند. دلیل دیگر این که سختی‌های راه را تاب نمی‌آورند و خسته و دل‌زده آن را رها می‌کنند.

بنابراین، توفیقات معنوی نیازمند بررسی‌های مفصلی است که باید به آن توجه لازم معطوف گردد. روایت زیر تا حدودی بیانگر پاره‌ای از این آسیب‌ها و راه درمان آنهاست. شخصی به نام مُجاشع نزد رسول‌خدا (ص) آمد و عرض کرد:

«اى رسول خدا، راه شناخت حق چیست؟ حضرت فرمود: شناخت نفْس. عرض کرد: اى رسول خدا، راه سازگارى با حق چگونه است؟ فرمود: ناسازگارىِ با نفْس. عرض کرد: اى رسول خدا راه رسیدن به خشنودى حق چیست؟ فرمود: ناخشنودىِ نفْس. پرسید: اى رسول خدا، راه رسیدن به حق چیست؟ فرمود: رها کردنِ نفْس. باز پرسید: اى رسول خدا، راه دست یافتن به طاعت خدا چگونه است؟ فرمود: نافرمانىِ نفْس. پرسید: اى رسول خدا، راه رسیدن به یاد حق چیست؟ فرمود: از یاد بردنِ نفْس. عرض کرد: اى رسول خدا، راه نزدیک شدن به حق چیست؟ فرمود: دور شدن از نفْس. عرض کرد: اى رسول خدا راه انس گرفتن با حق چگونه است؟ فرمود: دورى گزیدن از نفْس. عرض کرد: اى رسول خدا راه دورى گزیدن از نفْس چیست؟ فرمود: کمک جستن از حق، در برابر نفْس».

هنگامی که انسان خود را بشناسد درمی‌یابد که مالکیتش از آنِ خود نیست و مملوکِ خداست. خداوند متعال، فیاض مهر و عطوفت است و ما در معرض امواج خروشان دریای پرمهر الهی قرار داریم. اگر انسان بر ترک گناه تصمیم گرفته باشد باید از نفس محوری فاصله بگیرد و تنها در آن مواضعی که خدا به او اجازه داده است، به نفس خود بپردازد و میدان دهد. امیرالمؤمنین امام علی (ع) می‌فرماید:

إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَيْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى نَفْسِه‏.

محبوبترين بندگان در پيشگاه خداوند بنده‏اى است كه خداوند به تسلّط بر نفسش او را يارى داده است.

اگر کمک خداوند نباشد، کاری از ما ساخته نیست و هر آینه به ورطۀ گمراهی و نابودی فرو خواهیم غلطید. چنانچه قرآن کریم می‌فرماید:

«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكىٰ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدا».

اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نباشد، هیچ‌یک از شما هرگز پاک نمی‌شوید و موفق به تزکیه نفس نمی‌گردید.

و البته تنها کسانی به تزکیه می‌رسند که نفس خود را تزکیه کنند:

«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها».

که به یقین کسی که نفس را رشد دهد و پاکیزه گرداند به رستگاری می‌رسد.

رمز موفّقیّت در این مسیر، تزکیه و مخالفت با نفس در لغزشگاه‌های گناه، برای کسب رضایت خداوند است.

«وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبه وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوىٰ * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوىٰ‏‏».

و اما کسی که از مقام و منزلت پروردگار خود و از ایستادن در برابر او بترسد و نفس را از هواها منع نماید؛ پس بی‌شک بهشت جایگاه او خواهد بود.

رشد ما در مهار کردن نفس است. تنها در آنجایی باید به ندای نفس گوش دهیم که خدا راضی است و جایی مخالفت کنیم که خدا راضی نیست. تنها در این صورت است که به مقام قرب و انس با خدا واصل می‌شویم و به بهشت رضوان الهی دست خواهیم یافت.

نفس بر ما حقوقی دارد که باید رعایت کنیم؛ مانند این که موظف‌ایم از آن مراقبت کنیم و آن را رشد دهیم و به تعالی معنوی برسانیم. حقّ نفس این نیست که فقط لذّت‌های زودگذر را برای آن فراهم کنیم. قرآن کریم خطاب حضرت موسی (ع) به گوساله‌‌پرستانِ قوم بنی اسرائیل را این‌گونه بیان می‌کند:

«يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلىٰ بارِئِكُمْ».

ای قوم من، البته شما به خاطر پرستش گوساله به خودتان ستم کردید، پس به درگاه آفریدگار خود توبه کنید.

3. شناخت ساختار وجودی انسان برای معرفت نفس

برای شناخت و معرفت نفس نیاز است که با ساختار وجودی انسان بیشتر آشنا شویم. قرآن کریم ساختار بدن و روح ما را در آیات متعدّدی توضیح می‌دهد. خلقت جسمانی و پدیدار گشتن حیات در انسان، در مراحل مختلف را این‌گونه توصیف می‌کند:

– خلقت از خاک

نخستین مرحلۀ خلقت انسان، خلقت او از خاک است.

«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينَ‏».

و به یقین ما انسان را از عصاره‌ای از گل آفریدیم.

«فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ».

پس ما شما را از خاک آفریدیم.

این نخستین مرحلۀ آفرینش انسان است که خداوند انسان را در قالب ذره‌ای بسیار کوچک از گِل یا خاک آفریده است. ذره‌ای که تمام هویت و کدهای اطلاعاتی انسان در آن است، در روایات ائمه هدی (ع) از این ذرهٔ کوچک به «طینت» تعبیر نموده‌اند.

– تشکیل نطفه

«ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً في‏ قَرارٍ مَکينٍ».

سپس او را به صورت نطفه‌ای در قرارگاهی استوار قرار دادیم.

برای تبدیل شدن به نطفه، طینت در بدن پدر، در ناحیۀ ستون فقرات (صلب) مستقر می‌شود؛ تا آن زمان که خداوند اراده کند، از بین صلب و ترائب (قفسۀ سینه) خارج می‌شود و در دستگاه مربوطه به صورت سلولی حیاتی پدیدار می‌گردد که به آن نطفه گفته می‌شود و بعد از ترکیب با سلول دیگری در بدن مادر، نطفۀ کامل پدیدار می‌شود و نطفه در رحم مادر قرار می‌گیرد که قرآن از آن به «قرار مکین» تعبیر می‌کند.

پس نطفه دوّمین مرحلۀ خلقت است، و اگر خلقت روح را قبل از طینت بدانیم، سوّمین مرحله می‌شود. دریچۀ ورود انسان به زندگی دنیا تبدیل طینت به نطفه است. قرآن کریم این مرحله را این‌گونه توصیف می‌کند:

«إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ».

در حقیقت ما انسان را از نطفه‌ای مرکب از آمیزه‌ها آفریدیم تا او را بیازماییم.

معنای آمیختگی نطفه چیست؟ بهترین معنای گفته شده چنین است که خداوند متعال دو دسته استعداد را بالقوه در نطفۀ ما تعبیه کرده است: استعدادهای نورانی و استعدادهای ظلمانی، هنگامی که ارادۀ خداوند متعال بر این قرار گرفت که پا بر این کرۀ خاکی بنهیم، این بدن را در اختیار ما قرار داد و هر دو استعداد را در آن گنجانید.

به این ترتیب هم نورانیت در وجود ماست که می‌توان جذب آن شد و اوج گرفت، هم می‌توان در ظلمت‌ها فرو رفت و عاقبت سقوط کرد. شناخت این استعدادها برای معرفت نفس لازم است. در ادامه ویژگی‌ها و اقسام هر یک از این استعدادهای نهفته در آدمی بررسی می‌گردد:

– استعدادهای نورانی

استعدادهای نورانی به سه بخش تقسیم می‌شوند:

1. فطرت توحیدی:

فطرت توحیدی همان ارتباطی است که میان ما و خدا برقرار است که خود به سه شاخه تقسیم می‌گردد:

الف- خداشناسی: این شناخت به طور فطری در همۀ ما انسان‌ها وجود دارد، همان‌گونه که نوزاد به طور غریزی سینۀ مادر خود را محل تغذیۀ خود می‌شناسد و نیازی به آموزش ندارد. شناخت خدای رحمان نیز به طور فطری در او قرار دارد و بدون این که کسی به او آموزش دهد حس خداجویی در او جلوه‌گری می‌کند. البته پیامبران الهی برای یادآوری آن، مبعوث شده‌اند.

ب- خداگرایی: در کنار شناخت فطری، محبت و گرایش به خداوند در فطرت ما قرار داده شده و اگر ظلمت‌های نفسانی میان ما و او فاصله نیندازد، این علاقه به‌وضوح نمایان خواهد شد.

ج- خداپرستی: این قسمت از فطرت توحیدی ناظر به لذتی است که از پرستش خدا در درونمان ایجاد می‌شود. برای مثال ترک گناه، احساس وجد و شادمانی در ما برمی‌انگیزاند، که دلیل آن، به ایجاد احساس بندگی در ما برمی‌گردد. و متقابلاً عبادات و بیداری شب و خلوت با خدا حس رضایت در ما ایجاد می‌کند.

2. عواطف انسانی:

مهر، محبّت، نوع‌دوستی و میل به خوبی‌ها و شناخت آنها، دستۀ دوم از استعدادهای نورانی است.

3.‌ میل به رشد و تعالی:

 انسان در درون خود به اوج گرفتن به سمت خدا و قرب به او، همچنین انس با ملکوت عالم تمایل دارد.

– استعدادهای ظلمانی

استعدادهای ظلمانی می‌تواند برای ما مشکل‌ساز باشد. دسته‌ای از این استعدادها، قوای نفسانی است که عمدۀ آن، قوّۀ غضبیّه و شهویّه است. البتّه اصل وجود این قوا، ظلمانی نیست. قوّۀ شهویّه را در کتابهای اخلاقی به ادارۀ مالیّه تشبیه کرده‌اند که وجود آن لازم است ولی باید کنترل شده و عادلانه باشد. آنچه را انسان برای بدن خود لازم دارد با این تمایلات جذب می‌کند، مانند غذا و تداوم نسل.

امّا مشکل از آنجا پدیدار می‌شود که این قوای نفسانی در مرز خود باقی نمی‌مانند و زیاده‌طلب هستند و زیاده طلبی آن‌ها منشاء بسیاری از جنایات و حق‌کشی‌ها می‌شود؛ درست مانند مسئول اداره مالیه که اگر در گرفتن مالیات از مردم طبق میل خود عمل کند و هیچ قانونی را ارج ننهد و از بازخواست مصون باشد، به بی‌عدالتی مبتلا می‌شود. پس باید شهوت و غضب کنترل بشود؛ چرا که انسان را به پایین‌ترین درجات فرو کشاند.

دستۀ دومِ استعدادهای ظلمانی، صفات نفسانی است. صفاتی که باید آن‌ها را مهار کرد و بعد از بین برد، صفاتی مانند حسد، کینه، حرص و … . قرآن کریم بعضی از این صفات نفسانی و نقاط ضعف را نام می‌برد:

«إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبه لَكَنُودٌ».

همانا انسان به پروردگار خود سخت ناسپاس و بخیل و نافرمان است.

«إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ».

حقّا که انسان سخت ستمگر و ناسپاس است.

«فَإِذا هُوَ خَصيمٌ مُبينٌ‏».

انسان ستیزه‌گر و مخاصمه‌جوی آشکار [در امر معاد] است.

«خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ».

انسان [چنان شتاب زده است که گویی] از شتاب آفریده شده.

«قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً».

بگو: اگر شما خزانه‌های رحمت پروردگارم مالک می‌شدید آنگاه از بیم انفاق حتماً امساک می‌کردید، و انسان همواره بخیل است.

«کانَ الْإِنْسانُ أَکْثَرَ شَیْ‏ءٍ جَدَلاً».

امّا انسان بیش از هر چیز جدال‌کننده و مخاصمه‌گر است.

«إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً».

حقاً که انسان بسیار سیه‌کار و ندام کار است.

«إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغىٰ‏ * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنىٰ‏».

چنین نیست به یقین انسان طغیان می‌کند از این که خود را بی‌نیاز ببیند.

بر پایۀ همین صفات است که خداوند در سورۀ عصر انسان‌ها را در حال زیان می‌داند، زیرا سرمایۀ عمر خود و زمان را از دست می‌دهند ولی در عوض آن، چیزی به دست نمی‌آورند، مگر کسانی از آنان که به مکتب انبیاء وارد شوند و ایمان و عمل صالح انجام دهند.

«وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ».

سوگند به وقت عصر که* مسلّماً انسان در زیان است* مگر کسانی که ایمان بیاورند و عمل‌های شایسته انجام دهند.

تا اینجای بحث، لزوم شناخت و معرفت نفس برای ما مشخص گردید. غرض از این بحث شناسایی و کشف استعدادهای مثبت ماست تا بتوانیم از آن‌ها بهرۀ لازم را ببریم و نیز شناخت استعدادهای ظلمانی، تا آن‌ها را از وجود خود دور کنیم.

در ارتباط با مباحث تربیت نفس مقاله مستقلی به نام «تربیت نفس» نوشته شده است. شما می‌توانید برای مطالعه بیشتر در این زمینه به آنجا مراجعه نمایید.

نتایج و آثار

به نظر جوادی آملی، از مفسران شیعه، با معرفت نفس بسیاری از معارف علمی و فضایل اخلاقی برای انسان به دست می‌آید.معرفت توحیدی، خوف و خشیت الهی، کناره‌گیری از دنیا، خودنگه‌داری نفس، شهودِ ملکوت، معرفت به پیامبر(ص) و ائمه(ع)،و ورود به ولایت الهی از جمله آثار و نتایج معرفت نفس معرفی شده است.

شناخت پروردگار

برای شناخت خدا، راه‌های مختلفی ذکر شده، ولی معرفت نفس، بهترین راه برای شناخت خداوند معرفی شده است؛زیرا بر خلاف دیگر راه‌های شناخت خداوند، معرفت به دست آمده از راه خودشناسی، معرفت شهودی و علم حضوری است و نیاز به مقدمه و استدلال ندارد.به همین جهت عارفان بر معرفت نفس تأکید دارند.

سید محمدحسین حسینی تهرانی از عالمان شیعه، بر این باور است که معرفت نفس با معرفت ربّ ملازمه، بلکه اتحاد دارد. برخی از محققان نیز معرفت نفس را کلیدِ معرفت الهی دانسته‌اند.البته علامه طباطبایی و جوادی آملی بر این باورند که خداشناسی بر تمامی معارف، حتی بر معرفت نفس تقدم دارد، لکن انسان به جهت اشتغال به امور دنیا به این شناخت آگاهی و توجه ندارد؛ همانند نور که همه اشیاء در پرتوی آن دیده می‌شود، اما انسان از خود نور غفلت دارد؛ اما انسان می‌تواند با استفاده از معرفت نفس این پرده غفلت را بدرد و به آن معرفت حقیقی دست یابد.

در تبیین چگونگی حصول شناخت خدا از رهگذر معرفت نفس گفته شده از آنجا که انسان مظهر الله است و الله جامع همه صفات الهی است، خلیفه او، یعنی انسان، نیز باید این صفات را در خود داشته باشد؛ بر این اساس هر فردی با شناختن این صفات می‌تواند به خداشناسی نایل آید. برخی از محققان بر این باورند که انسان در پی معرفت به فقر ذاتی خود به خداوند، به خداشناسی راه می‌یابد.

انسان شناسی

از نظر محققان، معرفت به نفس می‌تواند ما را در شناخت صحیح انسان‌ها یاری کند؛ چرا که انسان گاهی در معرفت نفس، در پی شناخت نوع انسان است که به آن، انسان‌شناسی گفته می‌شود.هر انسانی نیازمند ارتباط با هم‌نوع خود است، ولی این ارتباط در صورتی سودمند خواهد بود که درک درستی از هم‌نوعان حاصل شده باشد. به همین جهت در روایتی از امام علی(ع) خودشناسی، زمینه‌ای بهتر برای شناختن دیگران معرفی شده است.

شناخت عالم

به گفته محققان، از آنجا که انسان، جهانی در مقیاس کوچک است، معرفت نفس، کلید شناخت عالم – اعم از عالم حس، خیال و عقل – خواهد بود. شناخت عالم از راه خودشناسی، در جهت بازشناسی جایگاه انسان در جهان و رابطه متقابل آنها با یکدیگر موثر دانسته شده است. بعضی از محققان معتقدند، هر فرد با استفاده از خودشناسی و شناخت صحیح از دنیا می‌تواند به جهان‌بینی واقع‌بینانه‌ای دست یابد و مجذوب تجلیات ظاهری دنیا نشود.

تزکیه و تربیت نفس

اهتمام شخص به تزکیه نفس، از آثاری است که برای معرفت نفس ذکر شده است؛ زیرا شخصی که نفس خود را به خوبی بشناسد، در تغذیه مناسب آن کوشش کرده، از آلودن آن به گناهان و زشتی‌ها دوری می‌نماید.به باور برخی پژوهش‌گران، از آنجا که مهم‌ترین امر برای هر فردی، نفس اوست، انسان پیش از تربیت دیگران باید در پی تربیت خود بر آید و از آنجا که تربیت هر چیزی، بدون شناختن آن امکان‌پذیر نیست، هر فردی برای تربیت خود، ابتدا باید نفس خویش را بشناسد. به همین دلیل انسان باید به تمامی ویژگی‌های خود آگاهی یابد و عیوب و نقایص خود را بازشناسد.برخی از محققان معتقدند عرفان عملی با خودشناسی آغاز می‌گردد.

بعضی از نویسندگان با بیان تدریجی بودن مراحل رشد مادی و معنوی انسان، توجه داشتن به تدریجی بودن تربیت و نیز توجه به ظرفیت مختلف افراد را لازم دانسته‌اند.

راههای دستیابی

به نظر بعضی از نویسندگان، شناخت خویشتن از راه عقل، تجربه، نقل، شهود و یا ترکیبی از این راه‌ها امکان‌پذیر است و به همین جهت برای به دست آوردن شناختی جامع که همه ابعاد انسانی را دربرگیرد، به همه این راه‌ها نیاز است.به باور برخی محققان، مجاهدت، مراقبت، ذکر، فکر و به طور کلی تزکیه نفس، دستیابی به معرفت نفس را آسان می‌سازد.

موانع دستیابی

خودخواهی، عُجب و تکبر از جمله موانع معرفت نفس به شمار آمده است. این موانع موجب می‌شود انسان نقایص خود را کمال پنداشته، خودِ واقعی‌اش را نشناسد. بعضی از انسان‌ها نیز اگر چه به ضرورتِ خودشناسی آگاهی دارند، اما به سبب عدمِ دغدغه‌مندی به آن، به شناخت خودْ اهتمام لازم را نشان نمی‌دهند.

ملاصدرا و برخی از محققان معتقدند بیشتر انسان‌ها به سبب اشتغال فراوان به امور مادی و دنیوی وشدت توجه به محسوسات، به معرفت نفس نایل نمی‌شوند و ادراک ضعیفی از نفس خودشان دارند؛ زیرا انسان هر چه بیشتر به دنبال بهره‌برداری حداکثری از نعمت‌های مادی و دنیایی باشد، فرصتی برای اندیشیدن در خود و بازشناسی آن پیدا نمی‌کند؛ به همین جهت دنیاگرایی نقطه مقابل معرفت نفس قرار داده شده و امام علی(ع) عشق‌ورزی به دنیا را عامل نابودی عقل و قلب سلیم، گوش‌شنوا و چشم با بصیرت معرفی نموده است.

خدافراموشی و معصیت خداوند، از موانع مهم معرفت نفس به شمار آمده است؛ چرا که خودشناسی توفیقی از جانب خداوند متعال است که با فراموشی خدا این توفیق به دست نمی‌آید. قرآن کریم نیز در آیه ۱۹ سوره حشر،انسان‌ها را از فراموش کردن خدا برحذر داشته است. از این آیه چنین برداشت شده که لازمه معرفت نفس، خداباوری و اطاعت از دستورات اوست.

تک‌نگاری‌ها

کتاب معرفت نفس اثر حسن‌زاده آملی

حسن‌زاده آملی و اصغر طاهرزاده توجه ویژه‌ای به مبحث معرفت نفس داشته‌ و کتاب‌های مستقلی را در این زمینه نوشته‌اند که «عیون مسائل النفس»، «دروس معرفت نفس و «صد کلمه در معرفت نفس» از تالیفات حسن‌زاده آملی و «ده نکته از معرفت نفس»، «معرفت نفس و حشر»، «خویشتن پنهان» و «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» از آثار طاهرزاده به شمار می‌آید. از دیگر آثار نوشته شده در این موضوع به کتاب‌های ذیل می‌توان اشاره کرد:

  • خودشناسی برای خودسازی: محمدتقی مصباح یزدی در این اثر با نگاه قرآنی و فلسفی به مقوله خودشناسی پرداخته است. این کتاب به زبان‌های مختلفی مانند عربی (با عنوان معرفة الذات لبناءها الجدید)‌، انگلیسی (با عنوان Self-Recognition for Self-Improvement) و بوسنیایی ترجمه شده است و از اولین آثار نویسنده به شمار می‌آید.
  • معرفت نفس طریق معرفت رب و سیر الی الله؛ این کتاب به قلم شهربانو محلاتی نوشته شده است و نویسنده ضمن تبیین عرفان صحیح و معرفت نفس، حقیقت و ویژگی‌های انسان کامل و راه دست‌یابی به مطلوب نهایی انسان را شرح می‌دهد.
  • معرفت نفس از دیدگاه حکیمان؛ این کتاب نوشته عباس نیکزاد است و در آن مباحث فلسفی در موضوع نفس و خودشناسی بیان می‌شود.
  • معرفت نفس: دروس معارف عملی و سلوک معرفتی در عرفان شیعی؛ مصطفی نیک‌ اقبال در این کتاب در قالب نظریه خودآگاهی به تبیین معرفت نفس پرداخته است.

متولد سال1369طلبه سطح3مشغول به درس خارج

1 یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *