عیسی

حضرت عیسی علیه السلام

حضرت عیسی بن مریم (علیه‌السّلام)، ملقب به مسیح، چهارمین پیامبر از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت است. کتاب آسمانی او انجیل نام دارد. آن حضرت فرزند حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) و تولدی منحصر به فرد و شگفت‌انگیز داشته که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. مسیحیان معتقدند حضرت عیسی به صلیب کشیده شده ولی در قرآن می‌فرماید امر بر مردم مشتبه شده و فرد دیگری به جای او به دار آویختند و خدا حضرت عیسی را به سوی خود، بالا برد.

حضرت عیسی علیه السلام، یکی از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت است و کتاب آسمانی او انجیل نام دارد. او آخرین پیامبر قبل از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و از بشارت دهندگان به ظهور آن حضرت بود. زنده کردن مردگان، شفای کور مادرزاد و خبر دادن از غیب، از معجزات حضرت عیسی است. مطابق با قرآن، عیسی علیه السلام به گونه‏‌ای اعجازآمیز از مادری باکره و مقدس به نام مریم متولد شد و سپس در گهواره شروع به سخن گفتن کرد و پیامبری خود را بشارت داد. مسیحیان بر این باورند که عیسی علیه السلام توسط یهود به صلیب کشیده شد، اما به فرموده قرآن کریم، هنگامی که یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، خداى تعالى او را از دست آنان نجات داد و به سوى خود بالا برد.


حضرت عیسی (علیه‌السّلام) تولدی منحصر به فرد و شگفت‌انگیز داشته‌اند. مادرشان حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها)، دختر حنا و عمران بود. حنا، مریم (سلام‌الله‌علیها) را از همان ابتدا به معبد سپرد و او نیز تحت اشراف حضرت زکریا (علیه‌السّلام) دختری پاکدامن، مؤمن، متقی و پرهیزکار پرورش یافت.
مریم (سلام‌الله‌علیها) همچنان در معبد به سر می‌برد تا آنکه روزی جبرائیل (علیه‌السّلام) از جانب حق تعالی پیام آورد که: «ای مریم خداوند تو را به کلمه‌ای (وجود با عظمتی) از طرف خودش بشارت می‌دهد که نامش مسیح عیسی پسر مریم است در حالی که در این جهان و جهان دیگر صاحب شخصیت خواهد بود و از مقربان (الهی) است.»

مریم شگفت‌زده شد، بر خود لرزید و چنین گفت: «پروردگارا ممکن است فرزندی برای من باشد در حالیکه انسانی با من تماس نگرفته است؟! فرمود: «خداوند اینگونه هرچه را بخواهد می‌آفریند، هنگامی که چیزی را مقرر دارد (و فرمان هستی آنرا صادر کند) فقط به آن می‌گوید موجود باشد، آن نیز فوراً موجود می‌شود.»

در کتب و منابع، روایات فراوانی در چگونگی تولد حضرت عیسی (علیه‌السّلام) بیان شده که کتاب تاریخ پیامبران تالیف علامه مجلسی از آن جمله است.

حضرت عیسی علیه السلام فرزند حضرت مریم دختر عمران است که خداوند او را برگزید و بر تمام زنان عالم برتری داد. عیسی بن مریم در شهر بیت لحم به دنیا آمد. ولادت حضرت عیسی علیه السلام ولادتی خاص است.

مطابق با قرآن کریم، خداوند به مریم بشارت داد که به زودی صاحب فرزندی می گردد که از مقربان درگاه الهی خواهد شد. سپس خداى تعالى روح را (که یکى از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شکل بشرى تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت: که فرستاده اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى را فرستاده تا به اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر، و او را بشارت داد به این که بزودى از پسرش معجزات عجیبى ظهور می کند و نیز خبر داد که خداى تعالى بزودى او را به روح القدس تایید نموده، کتاب و حکمت و تورات و انجیل می آموزد و به عنوان رسولى به سوى بنى اسرائیل گسیلش می دارد، رسولى داراى آیات بینات، و نیز به مریم از شأن پسرش و سرگذشت او خبر داد، آن گاه در مریم بدمید و او را حامله کرد.

حضرت مریم سپس به مکانى دور منتقل شد و در آنجا درد زائیدنش گرفت و او را به طرف تنه نخله اى کشانید و با خود می گفت: اى کاش قبل از این مرده و از خاطره ها فراموش شده بودم، من همه چیز را و همه چیز مرا از یاد می برد، در این هنگام ندا شنید که: غم مخور که پروردگارت پائین پایت نهر آبى قرار داده، تنه درخت را تکان بده تا پى در پى خرماى نورس از بالا بریزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندت خرسند باش، اگر از آدمیان کسى را دیدى، بگو من براى رحمان روزه گرفته ام و به همین جهت امروز با هیچ انسان سخن نمی‌گویم.

مریم سپس به میان مردم آمد در حالى که فرزندش را در آغوش داشت. آنها وقتى او را به این حال دیدند، شروع کردند از هر سو به وى طعنه زدند و او را سرزنش نمودند چون دیدند دخترى شوهر نرفته بچه دار شده است، گفتند: اى مریم چه عمل شگفت آورى کردى!، اى خواهر هارون نه پدرت بد مردى بود و نه مادرت بدکار! مریم اشاره کرد به کودکش که با او سخن بگوئید، مردم گفتند: ما چگونه با کسى سخن گوئیم که کودکى در گهواره است؟ در این جا عیسى به سخن درآمد و گفت: من بنده خدا هستم، خداى تعالى به من کتاب داد و مرا پیامبرى از پیامبران کرد و هر جا که باشم با برکتم کرد و مرا به نماز و زکات سفارش کرد، مادام که زنده باشم بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبار کرد و نه شقى، و سلام بر من روزى که به دنیا آمدم و روزى که می میرم و روزى که زنده برمی خیزم.

قرآن ولادت آن حضرت را با ولادت حضرت آدم علیه السلام مشابه دانسته است از این جهت که او نیز همچون حضرت آدم علیه السلام بدون پدر متولد شد.

مطابق با روایتی که حسن بن علی وشاء از امام رضا علیه السلام نقل نموده است ولادت حضرت عیسی علیه السلام در ۲۵ ذی القعده بوده است.

وضع حمل مریم

پس از آنکه حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) حامله شد، در خلوت خویش نه تنها ترس و ناراحتی از تهمت‌های آینده او را نگران کرده بود، بلکه تنهائی وضع حمل بدون دوست و یاور او را نیز می‌آزرد. در این حالات صدائی شنید که می‌گفت: «غمگین مباش! پروردگارت زیر پای تو چشمه آبی (گوارا) قرار داده است.»

این صدای فرزند او عیسی (علیه‌السّلام) بود که می‌گفت: «و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازه‌ای بر تو فرو می‌ریزد (از این غذای لذیذ) بخور و (از آن آب گوارا) بنوش و چشمت را (به این مولود جدید) روشن‌دار و هرگاه کسی از انسان‌ها را دیدی (با اشاره) بگو من برای خداوند رحمن روزه‌ای نذر کرده‌ام، بنابراین امروز با هیچ انسانی سخن نمی‌گویم (و بدانکه این نوزاد خودش از تو دفاع خواهد کرد).»

بازگشت مریم به‌سوی قوم

مریم (سلام‌الله‌علیها) ابتدا از نگرانی و ترس از خدا آرزوی مرگ می‌کرد، امّا به او اطمینان داده شد کسی که این مولود مقدس را به او داده پشتیبانی و دفاع از او را نیز به عهده خواهد داشت. پس مریم (سلام‌الله‌علیها) عیسی را نزد قوم خود برد. قوم او با دیدن مریم (سلام‌الله‌علیها) و نوزاد همراهش شگفت‌زده شدند. گروهی او را سرزنش و ملامت کردند و گروهی نیز در تقوای مریم (سلام‌الله‌علیها) شک کردند. بعضی گفتند: «ای مریم کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی.»

و بعضی گفتند: «ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بود و نه مادرت زن بدکاره‌ای.»

مریم (سلام‌الله‌علیها) به فرمان حضرت حق سکوت کرد و به عیسی (علیه‌السّلام) اشاره نمود تا آنها جواب‌شان را از کودک بگیرند و این کار باعث تعجب بیشتر آنها شد و گفتند تو ما را مسخره می‌کنی. ما چگونه با کودکی که در گهواره است، سخن بگوئیم.

 سخن گفتن در گهواره

در این هنگام کودک زبان به سخن گشود و گفت: «من بنده خدایم، او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا (هرجا که باشم) وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زنده‌ام مرا به نماز و زکات توصیه کرده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده است و سلام (خدا) بر من در آن روز که متولد شدم و در آن روز که می‌میرم و از آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد.»

عیسی در دفاع از مادر با عالی‌ترین شکل ممکن و منطقی‌ترین روش گفتار، موضوع را از همان ابتدا تغییر می‌دهد و به جای هر سخنی به معرفی خود می‌پردازد.

نام حضرت عیسی

در اقرب الموارد گوید: «عیسى» لفظى است عبرانى یا سریانى. به قولى آن مقلوب «یسوع» است که آن نیز عبرانى است. در المیزان در مورد معنای عیسی آمده است: اصل عیسى یشوع است و آن را نجات دهنده تفسیر کرده اند.

نام دیگری که برای عیسی علیه السلام در قرآن کریم آمده «مسیح» است. طبرسی در جوامع الجامع گفته است: اصل مسیح در عبرانی مشیحا بوده که معنایش مبارک است. همانگونه که خود گفت: «وَجَعَلَنِی مُبَارَکا أَینَ مَا کنْتُ».


حضرت عیسی از جانب پروردگار به نبوت برگزیده شد و چون دیگر پیامبران ادامه‌دهنده رسالت عظیم هدایت و راهبری بشر بود. خداوند متعال در آیه زیر ویژگی‌های حضرت عیسی (علیه‌السّلام) را به عنوان یک پیامبر چنین می‌فرماید:
«یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم. زمانی که تو را با روح القدس تقویت کردم، که در گهواره و به هنگام بزرگی با مردم سخن می‌گفتی و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم و هنگامی که به فرمان من از گِل، چیزی به صورت پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به فرمان من پرنده‌ای می‌شد و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا می‌دادی و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده می‌کردی و هنگامیکه بنی‌اسرائیل را از آسیب رساندن به تو باز داشتم در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی. ولی جمعی از کافران آنها گفتند: این‌ها جز سحر آشکار نیست.»

این آیه علاوه بر بیان بعضی از معجزات حضرت عیسی (علیه‌السّلام) به عنوان پیامبر، به مساله تربیت الهی هر پیامبر صاحب رسالت از ابتدای تولد اشاره می‌کند.

از آنجا که نسب حضرت مریم به نقلی به حضرت سلیمان و از طریق ایشان به حضرت یعقوب می رسد، حضرت عیسی علیه السلام نیز از انبیاء بنی اسرائیل (فرزندان حضرت یعقوب علیه السلام) محسوب می شود. حضرت عیسی علیه السلام به سوى بنى اسرائیل گسیل شد و مأمور شد تا ایشان را به سوى دین توحید بخواند، و ابلاغ کند که من آمده ام به سوى شما و با معجزه اى از ناحیه پروردگارتان آمده ام و آن این است که براى شما (و پیش رویتان) از گل چیزى به شکل مرغ می سازم و سپس در آن می دمم، به اذن خدا مرغ زنده اى می شود و من کور مادرزاد و برص غیر قابل علاج را شفا مى‌دهم و مردگان را به اذن خدا زنده مى‌کنم و …، که در این براى شما آیتى است بر این که خدا رب من و رب شما است و باید او را بپرستید.

عیسى علیه السلام مردم را به شریعت جدید خود که همان تصدیق شریعت حضرت موسى علیه السلام است دعوت می کرد، چیزى که هست بعضى از احکام موسى را نسخ نمود و آن حرمت پاره اى از چیزها است که در تورات به منظور گوشمالى و سختگیرى بر یهود حرام شده بود و بارها می فرمود: من با حکمت به سوى شما گسیل شده ام، تا برایتان بیان کنم آن چه را که مورد اختلاف شما است و نیز می فرمود: اى بنى اسرائیل من فرستاده خدا به سوى شمایم، در حالى که تورات را که کتاب آسمانى قبل از من بوده تصدیق دارم و در حالى که بشارت می دهم به رسولى که بعد از من می‌آید و نامش احمد است.

عیسى علیه السلام به وعده هایى که داده بود که فلان و فلان معجزه را آورده ام وفا کرد، هم مرغ خلق کرد و هم مردگان را زنده کرد و هم کور مادرزاد و برصى را شفا داد و هم به اذن خدا از غیب خبر داد.

عیسى علیه السلام همچنان بنى اسرائیل را به توحید خدا و شریعت جدید دعوت کرد تا وقتى که از ایمان آوردنشان مایوس شد، و وقتى طغیان و عناد مردم را دید و استکبار کاهنان و احبار یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده کرد، از میان عده کمی‌ که به وى ایمان آورده بودند چند نفر حوارى انتخاب کرد تا او را در راه خدا یارى کنند.

گرایش روزافزون مردم و یهودیان به دین حضرت عیسی (علیه‌السّلام)،‌ وحشت و نگرانی رؤسای یهود را برانگیخت و به قصد کشتن عیسی (علیه‌السّلام) امپراطور روم را با خود همراه کردند، ولی با مشیّت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید، بلکه به اشتباه به جای حضرت عیسی (علیه‌السّلام) شخصی بنام «یهودا اسخر یوطی» را به قتل رساندند.

از سوى دیگر یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، ولى خداى تعالى او را از دست یهود نجات داد و به سوى خود بالا برد و مسأله عیسى علیه السلام براى یهود مشتبه شد، بعضى خیال کردند که او را کشتند، بعضى دیگر پنداشتند که به دارش آویختند، خداى تعالى فرمود: نه آن بود و نه این، بلکه امر بر آنان مشتبه شد.

قرآن کریم داستان کشتن حضرت عیسی (علیه‌السّلام) را چنین نقل می‌کند: «و گفتارشان که: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم، در حالیکه نه او را کشتند و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می‌کنند و قطعاً او را نکشتند، بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد و خداوند توانا و حکیم است.»

وظیفه تبلیغ دین مسیحیت بعد از حضرت عیسی (علیه‌السّلام) بر عهده شاگردان، رسولان و مبلغان بعد از ایشان از جمله پُطرس بود که در این راستا بیشترین زحمت‌ها را متحمل شدند و موفقیت‌های زیادی را نیز کسب کردند. اما بعضی از شاگردان ایشان همچون پلوس اولین انحرفات را در دین مسیح به وجود آوردند، از جمله اعتقاد شرک‌آمیز به تثلیث و موجود الهی بودن حضرت عیسی (علیه‌السّلام) بود که طبق بعضی تحلیل‌ها این انحرفات ناشی از گرایشات پلوس به تعالیم آیین‌های هنری بوده است.

منابع اولیه مسیحی

چهار انجیل متعارف (مرقس، متی، لوقا و یوحنا) منابع اصلی برای مطالعهٔ زندگی و تعلیمات عیسی هستند.علی‌رغم این، دیگر بخش‌های عهد جدید مانند رسائل پولُس نیز بخش‌های کلیدی زندگی وی را به متن کشیده‌است؛ مانند شام آخر در نامه اول به قرنتیان (حدود ۵۳–۵۴ میلادی) باب ۱۱ آیات ۲۳ تا ۲۶. اعمال رسولان شامل اشاراتی به اوایل تبلیغ عیسی و پیشگویی یحیی در ربط با آن است. باب اول اعمال رسولان حاوی اطلاعات بیشتری دربارهٔ عروج عیسی نسبت به چهار انجیل است. پولس در رسائل خود—که صحت تاریخی آن‌ها پذیرفته شده و قبل از اناجیل نوشته شده‌اند—چند مرتبه به سخنان و فرمان‌های عیسی اشاره می‌کند.

بعضی از فرقه‌های اولیه مسیحی منابع جداگانه‌ای برای تعلیم زندگی عیسی داشتند که عهد جدید شامل آن‌ها نمی‌شود، مانند انجیل توماس، انجیل پطرس، انجیل یهودا، انجیل یعقوب و دیگر انجیل‌هایی که معروف به اناجیل کاذبه هستند. بیشتر پژوهشگران اتفاق نظر دارند که این انجیل‌ها بسیار بعدتر از انجیل‌های متعارف نوشته شده‌اند و اعتبار کمتری دارند.

اناجیل متعارف چهار روایت مجزا هستند که هرکدام توسط یک نویسنده مختلف نوشته شده‌است. این نویسندگان همگی ناشناس هستند و سنت مسیحی آن‌ها را به چهار شخصی که ارتباطات نزدیک با عیسی داشتند منسوب می‌کند. مرقس به یوحنا مرقس، یکی از نزدیکان پطرس، متی به یکی از حواریون عیسی، لوقا به یکی از نزدیکان پولس و یوحنا به «آن حواری که عیسی دوستش می‌داشت» منسوب است.

از مهم‌ترین زوایا جهت بررسی انجیل‌ها، در نظر گرفتن ژانری است که آن انجیل در آن قرار می‌گیرد. اینکه نویسندگان اناجیل قصد داشته‌اند رمان، افسانه، تاریخ یا زندگی‌نامه بنویسند، تأثیر عظیمی بر این موضوع دارد که چگونه باید آن‌ها را بررسی کرد. مطالعات اخیر بر این اجماع نظر دارند که انجیل‌ها در شاخه «زندگی‌نامه باستانی» قرار می‌گیرند. علی‌رغم اینکه با این دسته‌بندی مخالفت‌هایی هم شده، نظر کلی پژوهشگران چنین است.

در ربط با صحت تاریخی این چهار انجیل، نظرها از اینکه آن‌ها توصیفات دقیقی از زندگی عیسی هستند تا اینکه اصلاً نمی‌شود آن‌ها را منبع تاریخی به حساب آورد، متفاوت است. مطابق اتفاق نظر گسترده‌ای که امروزه در میان پژوهشگران وجود دارد، انجیل‌های هم‌نوا (سه انجیل اول – متی، مرقس و لوقا) معتبرترین منابع برای زندگی عیسی هستند. در دفاع از اختلاف‌ها و ناسازگاری‌هایی که بین اناجیل وجود دارد، گفته شده‌است که این خود دلیلی برای صحت انجیل‌هاست؛ زیرا تفاوت‌ها احتمال توطئه و هم‌دستی را از بین برده و شباهت‌ها به مبدأ مشترک آن‌ها گواهی می‌دهد.

مطابق تقدم مرقس، انجیل مرقس قدیمی‌ترین در میان اناجیل هم‌نواست که بین سال‌های ۶۰ تا ۷۵ میلادی نوشته شده‌است. پس از آن انجیل متی (۶۵ تا ۸۵ م)، انجیل لوقا (۶۵ تا ۹۵ م) و انجیل یوحنا (۷۵ تا ۱۰۰ م) قرار دارند. به‌علاوه، بیشتر پژوهشگران موافقند که نویسندگان متی و لوقا از مرقس به عنوان یکی از منابع خود در زمان نوشتن انجیلشان بهره برده‌اند. از آنجا که متی و لوقا شامل اطلاعاتی هستند که در مرقس یافت نمی‌شود، پژوهشگران این‌گونه توضیح داده‌اند که آن دو نویسنده علاوه بر مرقس، از یک منبع دیگر (که به‌طور عمومی به آن منبع کیو می‌گویند) هم استفاده کرده‌اند.

سه انجیل هم‌نوا در محتوا، ترتیب روایت، زبان و ساختار بندها شباهت دارند. نظر بیشتر پژوهشگران آن است که یافتن ارتباط مستقیم ادبی میان این سه انجیل با انجیل یوحنا غیرممکن است. درحالی‌که جریان برخی از اتفاقات (نظیر تعمید عیسی، تجلی او، تصلیب و روابطش با حواریون) در روایات هم‌نوا مشترک است، اتفاقاتی چون تجلی عیسی در انجیل یوحنا که خود در برخی موارد چون پاک‌سازی معبد روایات متفاوتی دارد، یافت نمی‌شوند.

عیسی در انجیل‌های هم‌نوا عیسی در انجیل یوحنا
با تعمید عیسی یا تولد او از باکره آغاز می‌شوند. با داستان آفرینش آغاز می‌شود، فاقد داستان تولد عیسی.
عیسی توسط یحیی تعمید داده می‌شود. به تعمید او اشاره نمی‌کند اما آن را پیش‌فرض در نظر گرفته‌است.
عیسی با مثل‌ها و کلمات قصار تعلیم می‌دهد. عیسی در بحث‌های طولانی تعلیم می‌دهد.
عیسی بیشتر دربارهٔ ملکوت الهی و اندکی دربارهٔ خودش تعلیم می‌دهد. عیسی بیشتر دربارهٔ خودش تعلیم می‌دهد.
عیسی دربارهٔ فقرا و رنج‌دیدگان صحبت می‌کند. عیسی خیلی کم دربارهٔ فقرا و رنج‌دیدگان صحبت می‌کند.
عیسی جن‌گیری می‌کند. عیسی جن‌گیری نمی‌کند.
پطرس فاش می‌کند که عیسی کیست. پطرس فاش نمی‌کند.
عیسی دستانش را نمی‌شورد. دربارهٔ اینکه عیسی دستانش را نمی‌شورد چیزی نمی‌گوید.
پیروان عیسی روزه نمی‌گیرند. دربارهٔ روزه نگرفتن پیروان عیسی چیزی نمی‌گوید.
شاگردانش در روز شبات گندم درو می‌کنند و می‌خورند. شاگردانش در روز شبات گندم درو نمی‌کنند و نمی‌خورند.
به تجلی عیسی اشاره شده. به تجلی عیسی اشاره نشده.
عیسی در یک مراسم پسح شرکت می‌کند. عیسی در سه یا چهار مراسم پسح شرکت می‌کند.
پاکسازی معبد مربوط به اواخر روایات است. پاکسازی معبد مربوط به اوایل روایت است.
در شام آخر عیسی از یک عهد جدید می‌گوید. عیسی پاهای شاگردانش را می‌شورد.
عیسی دعا می‌کند که از مرگ رهایی یابد. عیسی در برابر مرگ هیچ ضعفی نشان نمی‌دهد.
عیسی با یک بوسه مورد خیانت واقع می‌شود. عیسی خود هویتش را به سربازان فاش می‌کند.
عیسی توسط رهبران یهودی دستگیر می‌شود. عیسی توسط رومیان و نگهبانان معبد دستگیر می‌شود.
شمعون قیروانی در حمل صلیب به عیسی کمک می‌کند. عیسی به تنهایی صلیب را حمل می‌کند.
پرده معبد با مرگ عیسی به دو نیم می‌شود. نیزه‌ای به پهلوی عیسی می‌زنند.
چند زن از قبر عیسی بازدید می‌کنند. مریم مجدلیه به تنهایی از قبر عیسی بازدید می‌کند.

اناجیل هم‌نوا بر ابعاد مختلف شخصیت عیسی پرداخته‌اند. در مرقس، عیسی پسر خداست که معجزاتش حضور ملکوت الهی را نشان می‌دهند. او، به عنوان خادم خدا و انسان‌ها، معجزه‌گری خستگی‌ناپذیر است. این انجیل کوتاه مشتمل بر تعداد کمی از سخنان و آموزه‌های عیسی است. انجیل متی تأکید می‌کند که عیسی به ارادهٔ خدا در عهد عتیق جامهٔ عمل پوشانده و خداوندگار کلیساست. اوست فرزند داوود، «پادشاه است و خودِ مسیح.» لوقا عیسی را چنان می‌نمایاند که یک ناجی انسانی-الهی است و با نیازمندان هم‌دلی می‌کند. او دوست گناهکاران و به دنبال نجات گمراهان است. این انجیل شامل مثل‌هایی چون «سامری خوب» و «پسر ولخرج» است.

دیباچه انجیل یوحنا عیسی را تجسم کلمه خدا توصیف می‌کند. به عنوان کلمه خدا، عیسی به صورت ابدی به همراه او حی و حاضر است و چون منبعی است برای ذات اخلاقی و روحی بشریت. او نه تنها بزرگ‌تر از همه پیامبران گذشته، که بزرگ‌تر از همه پیامبران آینده نیز هست. او کلمهٔ خدا را بر زبان جاری نمی‌کند، بلکه خود کلمهٔ خداست. در انجیل یوحنا عیسی نقش الهی خود را با عبارتی چون «نان زندگی»، «نور جهان» و «تاک حقیقی» به صورت علنی بازگو می‌کند.

در مجموع، نویسندگان عهد جدید تلاش زیادی به کار نبسته‌اند تا مثل تواریخ غیر دینی دوران خود گاه‌شماری دقیقی از سرگذشت عیسی یا شرح زندگی او ارائه کنند. چنان‌که انجیل یوحنا خود اشاره می‌کند که انجیل‌ها شامل اطلاعات کامل و جامعی از زندگی عیسی نیستند. این روایات با هدف اصلی ارائه اسنادی الهی‌شناسانه در فضای مسیحیت اولیه نگاشته شده‌اند و خط زمانی اتفاقات در درجهٔ دوم از اهمیت قرار داشته‌است. به همین دلیل، قابل‌ذکر است که انجیل‌ها یک‌سوم محتوای خود را به هفتهٔ آخر زندگی عیسی در اورشلیم اختصاص داده‌اند. علی‌رغم اینکه انجیل‌ها حاوی اطلاعات کافی مورد نیاز تاریخ‌نگاران معاصر جهت تعیین تاریخ دقیق اتفاقات نیستند، اما برای ترسیم تصویری کلی از داستان زندگی عیسی کفایت می‌کنند.

سال‌های ابتدایی، خانواده، شغل

محل زندگی عیسی در کودکی، بنا به اناجیل لوقا و متی، شهر ناصره در جلیل بود که در آنجا با خانواده‌اش زندگی می‌کرد. در اناجیل نام یوسف در روایت کودکی عیسی ذکر شده‌است، اما پس از آن دیگر هیچ اشاره‌ای به او نمی‌شود. اعضای خانواده عیسی — مادرش مریم، برادرانش یعقوب، یوسف، شمعون و یهودا و خواهرانش که نامشان ذکر نشده — هم در اناجیل و دیگر منابع مورد اشاره واقع شده‌اند.

بنا به انجیل مرقس، عیسی با همسایگان و خانواده‌اش به مشکل خورد. زمانی که مردم شروع به دیوانه خطاب کردن عیسی کردند، مادر و برادرانش از خانه بیرون رفتند و تلاش کردند مانع او شوند. عیسی پاسخ داد که پیروانش هستند که خانوادهٔ اویند. در یوحنا، مریم عیسی را در تا پای صلیب همراهی می‌کند که باعث نگرانی عیسی برای سلامت مادر خود می‌شود.

در مرقس ۶:۳، از عیسی با عنوان τέκτων (تکتون) یاد شده‌است که ترجمهٔ معمولش «نجار» است اما می‌تواند معانی گسترده‌ای چون معمار هم داشته باشد. اناجیل متذکر شده‌اند که عیسی توانایی خواندن، تفسیر و بحث دربارهٔ متون مقدس مذهبی را داشته‌است، اما این لزوماً به معنای طی کردن آموزش رایجی که کاتبان در آن عصر پشت سر می‌گذاشتند، توسط عیسی نیست.

پس از تقدیم عیسی، مطابق قوانین یهودی، در معبد، مردی به نام شمعون مریم را خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید که عیسی «نشانه‌ای است که در رد کردن او افکار پنهانی عدهٔ کثیری نمایان خواهد شد و در دل تو نیز خنجری فرو خواهد رفت.» سال‌ها بعد، زمانی که عیسی در سفر به اورشلیم برای عید پسح گم می‌شود، والدینش او را در حالی در یک معبد پیدا می‌کنند که در میان معلمان نشسته بود، به آنان گوش می‌داد و از آن‌ها سؤال می‌کرد. کسانی که آنجا بودند، از «هوش او و از پاسخ‌هایی که می‌داد» حیرت‌زده شده بودند. مریم از عیسی می‌پرسد «پسرم، چرا با ما چنین کردی؟ من و پدرت با اضطراب زیاد در پی تو بودیم» و عیسی پاسخ می‌دهد «چرا چنین کردید؟ مگر خبر نداشتید من باید در منزل پدرم باشم» اما آن‌ها متوجه نشدند منظورش چیست.

تعمید و وسوسه

هر سه روایت هم‌نوا پیش از آنکه تعمید عیسی را بازگو کنند، اطلاعاتی دربارهٔ یحیی عرضه می‌کنند. آن‌ها درحالی یحیی را به تصویر می‌کشند که در زمان تعمید دادن افراد در ناحیهٔ رود اردن در حوالی پیریه، ضمن پیشگویی آمدن شخصی «نیرومندتر از من» به مردم توصیه می‌کند برای گناهانشان توبه و به فقرا کمک کنند. چندی بعد، عیسی یحیی را «ایلیا که می‌بایست بیاید» می‌خواند، پیامبری که انتظار می‌رود پیش از «روز بزرگ و هولناک پروردگار» سر برسد. به همین صورت، لوقا هم می‌گوید یحیی روح و نیروی ایلیا را دارد.

در مرقس، زمانی که یحیی عیسی را تعمید می‌دهد و او از آب خارج می‌شود، روح‌القدس را می‌بیند که به شکل کبوتری به سویش می‌آید و صدایی از آسمان می‌شنود که او را «پسر خدا» خطاب می‌کند. این یکی از دو اتفاق در اناجیل است که در آن صدایی از آسمان عیسی را «پسر» صدا می‌کند؛ دیگری در جریان تجلی است. سپس آن روح او را به بیابان می‌برد، جایی که توسط شیطان وسوسه می‌شود. سپس عیسی بعد از بازداشت یحیی به جلیل می‌رود و «مژدهٔ خدا» را اعلام می‌کند. تعمید او در متی هم متفاوت نیست. در آن کتاب، یحیی معترض می‌شود که «من احتیاج دارم از تو تعمید بگیرم» و عیسی پاسخ می‌دهد «بگذار فعلاً به این شکل باشد، چون به این وسیله احکام شریعت را به جا خواهیم آورد.» در انجیل متی هم داستان وسوسهٔ عیسی توسط شیطان در بیابان روایت شده‌است. در لوقا روح‌القدس زمانی ظاهر می‌شود که همه تعمید داده شده‌اند و عیسی مشغول عبادت است. در ادامه، یحیی به‌طور ضمنی عیسی را می‌شناسد و پیروانش را به سوی او می‌فرستد تا بپرسند «آیا تو آن شخصی که قرار است بیاید هستی یا باید منتظر دیگری باشیم؟» تعمید و وسوسه او پیش‌زمینهٔ تبلیغ علنی عیسی است.

انجیل یوحنا از تعمید و وسوسهٔ عیسی چشم‌پوشی کرده‌است. در آن انجیل، یحیی شهادت می‌دهد که آمدن روح به سمت عیسی را مشاهده کرده‌است. یحیی به صورت علنی عیسی را برهٔ خدا اعلام می‌کند و تعدادی از پیروانش مرید عیسی می‌شود. در این انجیل، یحیی منکر می‌شود که همان ایلیاست. پیش از آنکه یحیی زندانی شود، عیسی و پیروانش به یهودیه می‌روند و مردم را تعمید می‌دهند و تعداد افرادی که تعمید داده‌اند، از یحیی پیشی می‌گیرد.

بیشتر پژوهشگران مدرن غسل تعمید عیسی را، در کنار مصلوب شدن او، یک واقعیت تاریخی روشن می‌دانند. این دو اتفاق به اندازه‌ای به عنوان حقایق تاریخی مورد قبول هستند که جیمز دی.جی. دون، یک الهی‌دان، از آن‌ها به عنوان نقطهٔ شروع جهت تحقیق در ربط با شخصیت تاریخی عیسی یاد می‌کند.پژوهشگران با استفاده از ملاک خجلت استدلال می‌کنند محتمل نیست که مسیحیان اولیه داستان غسل تعمید عیسی را جعل کرده باشند، زیرا در آن صورت نتیجه گرفته می‌شد که عیسی مرتکب گناهی شده و خواستار توبه بوده‌است. بنا به گفتهٔ تیسن و مرتس، عیسی تحت‌تأثیر یحیی بوده‌است و بسیاری از عناصر آموزه‌های او را به آموزه‌های خود وارد کرده‌است.

تبلیغ عمومی

موعظه سر کوه، از کارل بلوک، ۱۸۷۷

مطابق اناجیل هم‌نوا تبلیغ عمومی عیسی در دو منطقه متفاوت اتفاق می‌افتد. او ابتدا در جلیل به تبلیغ می‌پردازد و به نتیجه می‌رسد. سپس به اورشلیم سفر می‌کند و پس از تبلیغ در آنجا، او را رد می‌کنند و سپس می‌کشند. عیسی پیام و آموزه‌های خود را به صورت کلامی ابلاغ می‌کند و معمولاً «رَبّی» خطاب می‌شود. او کسانی که متوجه مسیح بودنش می‌شوند را از صحبت دربارهٔ این موضوع منع می‌کند. در یوحنا، بیشتر تبلیغ در داخل و اطراف اورشلیم اتفاق می‌افتد. هویت الهی او به صورت عمومی اعلام و به سرعت شناخته می‌شود.

پژوهشگران تبلیغ عیسی را به چند مرحله تقسیم می‌کنند. تبلیغ در جلیل زمانی آغاز می‌شود که او از پس از وسوسه شدن توسط شیطان از بیابان یهودیه بازمی‌گردد. او در اطراف جلیل شروع به ابلاغ پیام خود می‌کند و مطابق متی، نخستین شاگردانش که بعداً هستهٔ اصلی کلیسای اولیه را تشکیل می‌دهند، با او آشنا شده و همراهش سفر می‌کنند. این دوره شامل موعظه سر کوه، رام کردن طوفان، تغذیهٔ انبوه خلق، راه رفتن بر روی آب و چند معجزه و مثل دیگر می‌شود. تبلیغ در جلیل با اعترافات پطرس و تجلی عیسی پایان می‌یابد.

با سفر عیسی به سمت اورشلیم در جریان تبلیغ پیریه‌ای، او به منطقه‌ای بازمی‌گردد که در آن تعمید داده شده‌است. تبلیغ آخر هم که در اورشلیم اتفاق می‌افتد، با ورود پیروزمندانهٔ او به شهر در یکشنبهٔ نخل شروع می‌شود. در اناجیل هم‌نوا، در آن هفته عیسی صرافان را از معبد دوم اورشلیم بیرون می‌راند و یهودا معامله‌ای خیانت‌آمیز علیه عیسی انجام می‌دهد. این بخش با شام آخر و سخنرانی وداع به اوج می‌رسد.

حواریون و پیروان

در آغاز تبلیغ خود، عیسی دوازده حواری خود را انتخاب می‌کند. در متی و مرقس، عیسی به صورت مختصری از آن‌ها تقاضا می‌کند که به او بپیوندند. چهار حواری اول او، که ماهیگیر بودند، بدون لحظه‌ای درنگ تور و قایق‌های خود را رها می‌کنند تا درخواست او را بپذیرند. در یوحنا، دو حواری اول عیسی از شاگردان یحیی بودند. یحیی عیسی را می‌بیند و او را برّهٔ خدا خطاب می‌کند. آن دو این را می‌شنوند و نتیجتاً به عیسی می‌پیوندند. علاوه بر ۱۲ حواری، سطر نخستین موعظه در دشت نشان از آن دارد که عیسی مریدان بسیار بیشتری داشته‌است. همچنین در باب ۱۰ از لوقا، عیسی هفتاد یا هفتاد و دو تن از پیروانش را در گروه‌های دو تایی به شهرها می‌فرستد تا آن‌ها را برای بازدید در آینده آماده کند. آن‌ها وظیفه داشتند اگر جایی از آن‌ها به گرمی پذیرایی شد، آن مهمان‌نوازی را رد نکنند، بیماران را شفا دهند و به آن‌ها خبر دهند که «ملکوت الهی نزدیک است.»

نصیحت رسولان، از جیمز تیسو

در مرقس، مریدان «کند ذهن» مجسم شده‌اند. آن‌ها توانایی درک معجزات عیسی یا مثل‌های او را ندارد. متوجه نمی‌شوند که «برخاستن مردگان از مرگ» به واقع چه معنایی دارد و زمانی که عیسی بازداشت می‌شود، او را رها می‌کنند.

معجزات و تعالیم

در اناجیل هم‌نوا، «ملکوت الهی» (یا ملکوت آسمان در انجیل متی) قسمت اعظم تعالیم عیسی که معمولاً به شکل مَثَل هستند، را تشکیل داده‌است. در مرقس باب ۱، رسیدن این ملکوت «قریب‌الوقوع» و در لوقا باب ۱۷، در زمان با تبلیغ عیسی «در بین شما» توصیف شده‌است. او وعده ورود به ملکوت الهی به آن کسانی که پیامش را پذیرفته‌اند، می‌دهد. عیسی از «پسر انسان»، شخصیتی آخرالزمانی که برای یک جا گردآوردن انتخاب‌شدگان خواهد آمد، سخن می‌گوید.

عیسی مردم را دعوت می‌کند از گناهان خود توبه کرده و خود را کاملاً وقف خدا کنند. او شاگردان خود را به پیروی از قانون یهود دعوت می‌کند، اما عده‌ای بر آن بودند که شخص عیسی از برخی از آن قوانین تخطی کرده‌است. زمانی که از او می‌پرسند «بزرگ‌ترین حکم در شریعت» چیست، جواب می‌دهد «به خدای خود با تمام دل و با تمام جان و با تمام فکر خود محبت کن. اولین و بزرگ‌ترین حکم این است. دومین حکم هم نظیر حکم اول است: همسایهٔ خود را مانند خویشتن محبت کن.» دیگر تعلیمات اخلاقی عیسی شامل «دوست داشتن دشمنان»، «دوری از شهوت و نفرت»، «زمانی که کسی به تو سیلی زد، از او بخواه که به سمت دیگر هم سیلی بزند» و «بخشیدن کسانی که گناهی در حق تو مرتکب شده‌اند» می‌شود.

انجیل یوحنا آموزه‌های عیسی را نه تعلیمات شخص او، که مکاشفهٔ الهی می‌نمایاند. یحیی، به عنوان مثال، در یوحنا باب ۳ می‌گوید «شخصی از سوی خدا فرستاده شده‌است، کلام خدا را ابراز می‌کند، چون خدا روح خویش را بدون حد و حصر به او عطا می‌کند.» در باب هفتم همان انجیل، عیسی می‌گوید «تعالیم من به من متعلق ندارند، بلکه متعلق به او که مرا فرستاده، هستند.» او حرف مشابهی را در باب چهاردهم ابراز می‌کند: «آیا قبول نمی‌کنی که من در پدر هستم و پدر در من است؟ حرف‌هایی که به شما می‌گویم از خودم نیست، تمامی این‌ها کار آن پدری است که در من ساکن است.»

حدوداً ۳۰ مَثَل یک‌سوم آموزه‌های ثبت شده عیسی را شکل می‌دهند. مثل‌ها را در خلال موعظه‌ها و دیگر اتفاقات روایت کرده‌اند. در آن‌ها نمادپردازی به کار رفته‌است و معمولاً جهان مادی را به جهان معنوی ربط می‌دهند. مضامین رایج در آن داستان‌ها شامل مهربانی و سخاوت خدا و خطرات گناهان است. برخی از مثل‌های عیسی مانند پسر ولخرج (در انجیل لوقا باب ۱۵) ساده هستند و برخی دیگر چون روییدن دانه (مرقس باب ۴) پیچیده و عمیق‌اند. زمانی که پیروان عیسی از وی پرسیدند چرا در قالب مثل‌ها با مردم سخن می‌گوید، جواب داد «توانایی درک اسرار ملکوت آسمان به شما عطا شده، امّا به آن‌ها داده نشده‌است چون به شخصی که دارد بیشتر داده خواهد شد تا به اندازهٔ کافی و به وفور داشته باشد، و از آن شخصی که ندارد، حتّی آنچه که دارد هم ستانده می‌شود. نتیجتاً، من برای آنان در قالب مثل‌ها صحبت می‌کنم، چون آنان نظاره می‌کنند ولی نمی‌بینند و گوش می‌دهند ولی نمی‌شنوند و نمی‌فهمند.»

در روایات اناجیل، عیسی بخش بزرگی از تبلیغ خود را صرف انجام معجزات، به خصوص شفا دادن، می‌کند. آن معجزات در دو دسته اصلی قرار می‌گیرند: معجزات درمانی و معجزات طبیعت. معجزات درمانی شامل درمان مشکلات جسمانی، جن‌گیری و زنده‌کردن مردگان می‌شود. از جمله معجزات طبیعت تبدیل آب به شراب، راه رفتن روی آب و آرام کردن طوفان هستند که کنترل عیسی بر طبیعت را نشان می‌دهند. عیسی ذکر می‌کند که معجزاتش دارای منشأ الهی هستند. مخالفان عیسی او را متهم کردند با کمک بعل‌الذباب، از امیران شیاطین، جن‌گیری می‌کند اما عیسی جواب داد که با روح خدا یا انگشت خدا چنان می‌کند. او استدلال کرد شیطان به شیاطین خود اجازه نخواهد داد به فرزندان خدا یاری برسانند زیرا باعث می‌شود در خاندانش جدایی افتد و ملکوتش به نابودی کشیده شود؛ به علاوه، او از مخالفانش پرسید اگر جن‌گیری من با یاری بعل‌الذباب انجام می‌شود، «شاگردان شما به یاریِ چه کسی جن‌ها را بیرون می‌کنند؟» در باب ۱۲ متی، عیسی ذکر می‌کند «هر نوع گناه و کفری که انسان مرتکب شود، مورد آمرزش واقع خواهد شد، امّا کفر به روح آمرزیده نخواهد شد. هر شخصی چیزی بر ضد پسر انسان بگوید، آمرزیده خواهد شد، امّا هر کسی که بر ضد روح‌القدس سخنی بگوید، نه در این عصر و نه در عصر آینده، آمرزیده نخواهد شد.»

در انجیل یوحنا، معجزات عیسی «آیت» توصیف شده‌اند که عیسی آن‌ها را به نمایش گذاشت تا مأموریت و الوهیت خود را ثابت کند؛ اما در اناجیل هم‌نوا، زمانی که علمای دین و فریسیان از او «آیتی» خواستند تا ادعای خود را به اثبات برساند، درخواستشان را رد کرد و جواب داد: «نسل شرارت‌پیشه و زناکار آیتی می‌خواهند! امّا آیتی به آن‌ها داده نخواهد شد، به غیر از آیت یونس نبی. چون نظیر که یونس سه روز و سه شب در شکم ماهیِ بزرگی بود، پسر انسان نیز سه روز و سه شب در دل زمین خواهد بود.» در اناجیل هم‌نوا مردم معمولاً با وحشت به معجزات عیسی واکنش نشان می‌دهند و از او می‌خواهند بیمارانشان را شفا دهد، اما در انجیل یوحنا واکنش جمعیت همراه با اعتماد و ایمان است.یکی از مشخصه‌های تمام معجزات عیسی این است که او آن‌ها را آزادانه انجام می‌دهد و هرگز در ازای آن‌ها پولی درخواست نمی‌کند یا پولی که به او پیشنهاد می‌دهند را نمی‌پذیرد.توصیف معجزات عیسی در انجیل‌ها در اغلب موارد با توضیح تعالیم عیسی همراه است و معجزات خود شامل عناصری از آن تعالیم هستند. بسیاری از معجزه‌ها اهمیت ایمان را می‌آموزند؛ مثلاً در شفای ده جذامی یا زنده کردن دختر یایروس، عیسی به آن‌ها می‌گوید این معجزات به دلیل ایمانشان بوده‌است.

مسیح اعلام شدن و تجلی

در میانه‌های هر سه انجیل هم‌نوا دو اتفاق مهم روایت می‌شود: اعترافات پطرس و تجلی عیسی. این درحالی است که انجیل یوحنا به این اتفاقات اشاره نکرده‌است. پطرس در اعترافات خود خطاب به عیسی می‌گوید: «تو مسیح هستی، پسر خدای زنده!» عیسی به پطرس تبریک می‌گوید که «پدر من که در آسمان است، این حقیقت را بر تو آشکار کرد.» پس از اعترافات پطرس، عیسی به شاگردانش از مرگ قریب‌الوقوع خود و برخاستنش از مرگ می‌گوید.

تجلی عیسی، در یکی از آثار کارل بلوک، قرن ۱۹

در تجلی عیسی، او پطرس را به همراه دو حواری دیگر با خود به بالای کوهی می‌برد و آنجا در حضور آن‌ها، ظاهر عیسی دگرگون می‌شود: «چهره‌اش نظیر خورشید درخشان بود و لباسش مانند نور، سفید شده بود. در این زمان، موسی و ایلیا در برابر چشمانشان ظاهر شدند و با عیسی مکالمه کردند.» سپس ابری درخشان ظاهر می‌شود و ندایی از آن می‌آید: «این است پسر من، محبوبم، که از او خشنود هستم؛ به او گوش فرا دهید.»

هفتهٔ مقدس

روایت هفتهٔ آخر زندگی عیسی (که هفتهٔ مقدس نامیده می‌شود) یک سوم مطالب اناجیل متعارف را به خود اختصاص داده‌است. این بخش با «بازگشت پیروزمندانه به اورشلیم» آغاز می‌شود و انتهای آن مصلوب‌شدن عیسی است.

فعالیت‌ها در اورشلیم

در روایات هم‌نوا، هفتهٔ آخر در اورشلیم پایانی است بر سفر از پیریه به یهودیه که عیسی آن را در جلیل آغاز کرد. عیسی سوار بر خری وارد اورشلیم می‌شود که بازتابی است از داستان «خر مسیح»، حکایتی از کتاب زکریا، که در آن پادشاه متواضع یهودیان سوار بر خر وارد اورشلیم می‌شود. چون به اورشلیم نزدیک می‌شود، مردم در راهش پارچه پهن می‌کنند، برگ‌های نخل قرار می‌دهند و بخش‌هایی از مزامیر را می‌خوانند.

یک نقاشی از بازگشت پیروزمندانه به اورشلیم، اثر ژان-لئون ژروم، ۱۸۹۷

عیسی سپس صرافان را از معبد دوم بیرون و آن‌ها را متهم می‌کند که معبد را با فعالیت‌های تجاری خود به مقر دزدها تبدیل کرده‌اند. او سپس پیشگویی می‌کند که مصیبت‌هایی چون انبیاء دروغین، جنگ، زلزله، اختلالات آسمانی، آزار مؤمنان، «مکروه ویرانی» و محنت‌های طاقت‌فرسا روی خواهد داد؛ اما پسر انسان سوار بر ابرها خواهد آمد و فرشتگان را خواهد فرستاد تا منتخبان خود را از چهار گوشهٔ عالم از دورترین نقاط زمین تا دورترین حدود آسمان جمع کند. عیسی زمان روی دادن این اتفاقات را «قبل از اینکه زندگی این نسل به سر آید» اعلام می‌کند. در یوحنا، بیرون کردن صرافان از معبد در آغاز تبلیغ عیسی اتفاق می‌افتد، نه در انتهای آن.

عیسی با بزرگان یهود در زمان‌هایی چون وقتی که آن‌ها صداقت مأموریت او را زیر سؤال می‌برند یا عیسی آن‌ها را ریاکار خطاب می‌کند، به مشکل برمی‌خورد. یهودا اسخریوطی، یکی از حواریون عیسی، به صورت مخفیانه با بزرگان یهودی توافق می‌کند که در ازای سی سکهٔ نقره به عیسی خیانت و او را تسلیم کند.

انجیل یوحنا از دو اتفاق دیگر قبل از هفتهٔ مقدس خبر می‌دهد. در العیزریه عیسی لازاروس را از مرگ برمی‌خیزاند. این آیت محکم باعث تنش با مقامات محلی می‌شود و آنان برای قتل عیسی توطئه‌چینی می‌کنند.بعد در موقع شام، شش روز پس از عید پسح، مریم بیت‌عنیایی پاهای عیسی را «عطری گران‌بها از سنبل خالص» عطرآگین کرده و با موهای خود خشک کرد. پس از این اتفاقات است که عیسی وارد اورشلیم می‌شود. در زمان ورود او، مردم به استقبالش آمده و تشویقش می‌کنند که باعث دشمنی بیشتر بزرگان شهر با عیسی می‌گردد. انجیل یوحنا سپس شام آخر را روایت می‌کند.

شام آخر

شام آخر، آخرین وعدهٔ غذایی عیسی با ۱۲ حواری خود در اورشلیم قبل از مصلوب شدنش است. آن را در هر چهار انجیل متعارف روایت کرده‌اند؛ همچنین نامهٔ اول به قرنتیان هم به شام آخر اشاراتی دارد. در این شام، عیسی پیش‌بینی می‌کند که یکی از حواریونش به او خیانت خواهد کرد. هر ۱۲ حواری می‌گویند که قصد خیانت به عیسی را ندارند، اما او تأکید می‌کند خائن یکی از افراد حاضر است. متی و یوحنا، یهودا را شخص مورد نظر عیسی می‌دانند.

شام آخر، اثری از خوان دی خوانس، حدود ۱۵۶۲

در اناجیل هم‌نوا، عیسی نانی را برداشته و آن را چند تکه می‌کند؛ سپس آن را به حواریون خود می‌دهد و می‌گوید «این است بدن من که در راه شما فدا می‌شود. این را به یاد من به‌جا آورید.» بعد از شام، جام شرابی را به آن‌ها می‌دهد و ذکر می‌کند که «این پیاله، نشانهٔ پیمان جدید خداست که با خون من مهر می‌شود، خونی که جهت نجات دادن شما ریخته می‌شود.» هفت‌آیین عشای ربانی مسیحیت برپایه این‌ها شکل گرفته‌است. اگرچه انجیل یوحنا اشاره‌ای به بخش نان و شراب نمی‌کند، اما بیشتر پژوهشگران قبول دارند باب ششم این انجیل (از ۲۲ تا ۵۹) مفهومی ربانی دارد و دارای هم‌خوانی با روایات هم‌نوا و نوشته‌های پولس دربارهٔ شام آخر است.

در هر چهار انجیل، عیسی پیش‌بینی می‌کند تا قبل از طلوع آفتاب و بانگ خروس، پطرس سه مرتبه او را انکار خواهد کرد. در لوقا و یوحنا، این پیشگویی در زمان شام انجام می‌شود و در متی و مرقس بعد از آن؛ همچنین عیسی پیشگویی می‌کند که همهٔ حواریونش او را تنها خواهند گذاشت. انجیل یوحنا تنها انجیلی است که می‌گوید عیسی پاهای حواریونش را بعد از شام شست. همان انجیل یک موعظهٔ طولانی از عیسی را روایت کرده‌است که در آن عیسی پیروانش (به غیر از یهودا) را برای رفتن خود آماده کند. باب‌های ۱۴ تا ۱۷ انجیل یوحنا به سخنرانی وداع معروف است و اهمیت به‌خصوصی در مسیح‌شناسی دارند.

رنج در باغ، خیانت یهودا، دستگیری

مطابق روایات هم‌نوا، عیسی و پیروانش به باغ جتسیمانی می‌روند، جایی که عیسی دعا می‌کند «ای پدر! این جام رنج و زحمت را از مقابل من بردار» و چنان از کشمکش روحی عذاب می‌کشد که «عرقش نظیر قطره‌های درشت خون بر زمین می‌افتد.» بعد، یهودا به همراه گروهی مسلح که توسط کاهنان اعظم، کاتبان و ریش‌سفیدان فرستاده شده‌اند، سرمی‌رسد. یهودا عیسی را می‌بوسد تا افراد او را بشناسند و آنان نیز عیسی را دستگیر می‌کنند. در تلاش برای جلوگیری از دستگیری، یکی از شاگردان عیسی که نامش ذکر نشده، با شمشیر گوش یکی از حاضران را می‌برد. پس از دستگیری عیسی، شاگردانش به اختفا می‌روند و زمانی که از پطرس دربارهٔ عیسی سؤال می‌شد، سه مرتبه انکار می‌کند که او را می‌شناسد. بعد از انکار سوم، پطرس بانگ خروس را می‌شنود و پیشگویی عیسی را به خاطر می‌آورد؛ سپس «زارزار اشک می‌ریزد.»

در یوحنا، عیسی برای خلاصی از مصلوب‌شدن دعا نمی‌کند، بلکه این انجیل او را به‌گونه‌ای می‌نمایاند که ضعف‌های انسانی بر او تأثیری ندارند. افرادی که به دنبال دستگیری عیسی آمده‌اند، سربازان رومی و نگهبانان معبد هستند. در یوحنا، یهودا عیسی را نمی‌بوسد بلکه عیسی شخصاً هویت خود را فاش می‌کند و زمانی که چنین می‌شود، سربازان و افسران بر روی زمین می‌افتند. در این انجیل، آن حواری که با شمشیر خود گوش یکی از آن‌ها را می‌برد، پطرس است و عیسی پس از آن از وی می‌خواهد دست نگه دارد.

محاکمه توسط سنهدرین، هیرود و پیلاطس

بعد از دستگیری، عیسی را به سنهدرین، یک محکمه یهودی، می‌برند. روایات اناجیل دربارهٔ جزئیات محاکمه او با هم متفاوت هستند. در متی، مرقس و لوقا عیسی را به خانهٔ کاهن اعظم، قیافا، می‌برند و عیسی آنجا مورد تمسخر و ضرب‌وشتم قرار می‌گیرد. صبح بعد، کاهنان اعظم و علمای دین یهود محکمه‌ای تشکیل داده و عیسی را احضار می‌کنند. مطابق یوحنا، اول عیسی را به منزل پدر قیافا و بعد نزد کاهن اعظم می‌برند.

اینک انسان! از آثار آنتونیو چیسری که در سال ۱۸۷۱ به اتمام رسیده‌است.

در محاکمه‌ها، عیسی به‌ندرت صحبت می‌کند، از خود دفاعی نکرده و جواب‌های پراکنده و غیرمستقیمی به سؤالات کاهنان می‌دهد که باعث می‌شود یکی از افسران به او سیلی بزند. در متی، عدم جواب دادن توسط عیسی باعث می‌شود قیافا از او سؤال کند «جوابی نداری؟» در مرقس، کاهن اعظم سپس از عیسی می‌پرسد: «آیا تو مسیح، فرزند خدای متبارک هستی؟» عیسی پاسخ می‌دهد: «هستم» و بعد پیشگویی می‌کند که تو آمدن پسر انسان، در دست راست خدای قادر و بر ابرهای آسمان را خواهی دید.این باعث می‌شود قیافا گریبان خود را چاک دهد و عیسی را به کفر متهم کند. در متی و لوقا، جواب عیسی مبهم‌تر است: در متی پاسخ می‌دهد «تو خود چنین گویی» و در لوقا «تو می‌گویی که من هستم.»

علمای یهود عیسی را به درگاه پونتیوس پیلاطس، فرماندار رومی، می‌برند تا عیسی را برای اتهاماتی نظیر کفر، تحریک مردم به عدم پرداخت مالیات به روم، جادوگری و ادعایش مبنی بر «پادشاه یهود»، پسر انسان و ناجی جهان بودن، محاکمه کند. واژهٔ «پادشاه» در گفت‌وگو میان پیلاطس و عیسی نقشی مرکزی دارد. در یوحنا، عیسی یادآور می‌شود که پادشاهی من متعلق به این دنیا نیست، اما به‌طور صریح هم انکار نمی‌کند که پادشاه یهود است. در لوقا، پونتیوس پیلاطس پس از فهمیدن دربارهٔ جلیله‌ای بودن عیسی، دستور می‌دهد او را نزد هیرودیس آنتیپاس ببرند زیرا هیرود حاکم جلیل بود. نزد هیرود، عیسی هیچ پاسخی به سوالات او نمی‌دهد. نتیجتاً، هیرود و سربازانش عیسی را مسخره کرده و لباسی شاهانه به او می‌پوشانند تا چون یک پادشاه به نظر برسد، سپس او را دوباره نزد پیلاطس می‌فرستند. پیلاطس بزرگان یهود را فرامی‌خواند و به آن‌ها اعلام می‌کند «من این مرد را مجرم نیافتم.»

مطابق یکی از سنت‌های عید پسح در آن دوره، پیلاطس قرار بود با خواست مردم یکی از زندانیان را آزاد کند. او از جمعیت می‌خواهد که یکی از بین عیسی و قاتلی به نام باراباس را انتخاب کنند. مردم تحت تأثیر ریش‌سفیدان، درخواست می‌کنند که باراباس آزاد و عیسی مصلوب شود. پیلاطس تقصیرنامه‌ای به زبان‌های عبری، لاتین و یونانی می‌نویسد که بر روی آن نوشته شده بود: «عیسای ناصری، پادشاه یهود» و قرار بود بر صلیب عیسی نصب شود. آنگاه عیسی را به سربازان می‌دهد تا او را مصلوب کنند. آن‌ها تاجی از خار بر سر او می‌گذارند و به تمسخر «پادشاه یهود» می‌خوانندش و قبل از اینکه عیسی را برای مصلوب شدن به گلگتا ببرند، او را می‌زنند.


گرایش روزافزون مردم و یهودیان به دین حضرت عیسی (علیه‌السّلام)،‌ وحشت و نگرانی رؤسای یهود را برانگیخت و به قصد کشتن عیسی (علیه‌السّلام) امپراطور روم را با خود همراه کردند، ولی با مشیّت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید، بلکه به اشتباه به جای حضرت عیسی (علیه‌السّلام) شخصی بنام «یهودا اسخر یوطی» را به قتل رساندند.


نسبت به وفات حضرت عیسی (علیه‌السّلام) اختلاف نظر وجود دارد و لذا مرحوم مجلسی بعد از ذکر آیه ۵۵ سوره آل عمران که درباره حضرت عیسی (علیه‌السّلام) «توّفی» به کار برده شده می‌فرماید: در تفسیر این آیه بعضی گفته‌اند «توّفی» به معنی مرگ است و خداوند اول او را می‌میراند و بعد از سه ساعت او را زنده کرده و به آسمان می‌برد و بعضی گفته‌اند که مردن آن حضرت بعد از آمدن، زمین در آخر الزمان خواهد بود.

تصلیب و تدفین

هر چهار انجیل متعارف مصلوب شدن عیسی را روایت کرده‌اند. بعد از محاکمه‌ها، عیسی را درحالی‌که صلیب خود را حمل می‌کرد به گلگتا بردند؛ مسیری که طی کردند را به صورت سنتی راه اندوه می‌نامند. بنا به سه انجیل هم‌نوا، رومیان شخصی به نام شمعون قیروانی را مجبور کردند در حمل صلیب عیسی را یاری کند. در لوقا، عیسی به زنانی که به دنبالش می‌آمدند و گریه می‌کردند می‌گوید «برای من گریه نکنید، بلکه به خاطر خود و فرزندانتان اشک بریزید.»در گلگتا، به او شرابی مخلوط با مُرِّ مکی یا حنظل دادند تا درد را احساس نکند، اما بنا به متی و مرقس، این پیشنهاد را رد کرد.

بعد از آن، سربازان عیسی را بر صلیب کشیدند و لباس‌هایش را غارت کردند. در بالای سر عیسی بر روی صلیب نوشته شده بود: «عیسای ناصری، پادشاه یهود.» سربازها و رهگذران او را به خاطر آن نوشته مسخره می‌کردند. همزمان با عیسی، دو دزد را هم مصلوب کردند. در متی و مرقس، آن دزدها نیز به تمسخر عیسی دست زدند. در لوقا، یکی از آن دزدها عیسی را سرزنش می‌کند که اگر مسیح هستی، خودت و ما را نجات بده، اما دیگری از عیسی دفاع می‌کند. عیسی به دومی می‌گوید: «امروز با من در بهشت خواهی بود.» بنا به یوحنا، مادرش مریم و «شاگردی که دوست می‌داشت» هم خود را در زمان تصلیب خود را به آنجا رساندند. عیسی از شاگرد موردعلاقهٔ خود می‌خواهد که از مادرش مراقبت کند.

سربازان رومی به جهت آن‌که مرگ را تسریع کنند، پاهای آن دو دزد را شکستند اما با عیسی چنین نکردند، چون زمانی که به او رسیدند، دیدند مرده‌است. در یوحنا، یکی از سربازان نیزه‌ای به پهلوی عیسی فرومی‌کند که از آن خون و آب فواره می‌زند. در روایات هم‌نوا زمانی که عیسی می‌میرد، پردهٔ معبد به دو نیم پاره می‌شود. در متی، زلزله‌ای باعث گشوده شدن قبرها می‌شود. در مرقس و متی، فرماندهٔ سربازان رومی که از این اتفاقات وحشت‌زده شده بود، می‌گوید: «به راستی او پسر خدا بود.»

در همان روز، یوسف الرامی با اجازهٔ پیلاطس و کمک نیقودیموس، جنازهٔ عیسی را از صلیب پایین می‌آورد، «به رسم تدفین یهودی با عطریات در کفن می‌پیچد» و در مقبرهٔ تازه‌کنده‌شده‌ای قرار داد. در متی، کاهنان اعظم یهودی به نزد پیلاطس می‌روند و از او می‌خواهند نگهبانانی تا روز سوم برای قبر بگمارد. پیلاطس پاسخ می‌دهد «چنان‌که صلاح می‌دانید از آن قبر حفاظت کنید.» آنان نیز قبر را مهروموم کرده و نگهبانی برای آن گذاشتند.

از مرگ برخاستن و عروج

مریم مجدلیه (در انجیل یوحنا به‌تنهایی، اما در اناجیل هم‌نوا به‌همراه زنان دیگر) در صبح یکشنبه بر سر گور عیسی می‌رود و از خالی یافتن آن متعجب می‌شود. علی‌رغم تعلیمات عیسی، شاگردانش متوجه نشده بودند که قرار است او دوباره برخیزد.

  • در متی، گور توسط نگهبانان محافظت می‌شود. فرشته‌ای از بهشت آمده و قبر را می‌گشایند که سبب از هوش رفتن نگهبانان از ترس می‌شود. عیسی بعد از اینکه مریم مجدلیه و «آن یکی مریم» از قبر بازدید کردند، بر آن‌ها ظاهر می‌شود. سپس به سراغ یازده حواری باقی‌مانده در جلیل می‌رود و به آن‌ها این وظیفه را محول می‌کند که همهٔ ملل را به نام پدر، پسر، روح‌القدس تعمید دهند.
  • در مرقس سالومه و مریم مادر یعقوب (یکی از حواریون عیسی) مریم مجدلیه را در بازدید از قبر عیسی همراهی می‌کنند. در گور مرد جوانی در لباس سفید که یک فرشته بود، به آن‌ها می‌گوید که عیسی همانگونه که به حواریونش گفته بود (باب ۱۴٫۲۸)، با آن‌ها در جلیل دیدار خواهد کرد.
  • در لوقا، مریم مجدلیه و دیگر زنان دو فرشته را در قبر می‌بینند، اما ۱۱ حواری حرف‌های آن‌ها را باور نمی‌کنند. عیسی با دو نفر از حواریونش در عمواس دیدار و چندی بعد با پطروس ملاقات می‌کنند. سپس، او در همان روز در اورشلیم بر حواریونش ظاهر می‌شود. علی‌رغم اینکه عیسی به صورت رمزآلودی ظاهر و بعد غیب می‌شود، به حواریونش اجازه می‌دهد به او را لمس کنند و غذایی می‌خورد تا به آن‌ها ثابت کند که یک روح نیست. در اینجا نیز فرمان خود مبنی بر پخش تعالیمش در میان ملل را تکرار می‌کند.
  • در یوحنا، مریم مجدلیه در ابتدا تنهاست اما بعد پطروس و «حواری که عیسی دوستش می‌داشت» هم به او می‌پیوندد تا از قبر بازدید کنند. عیسی سپس بر مریم مجدلیه و بعد بر حواریونش ظاهر می‌شود و به آن‌ها نیروی بخشیدن یا نبخشیدن گناهان را اعطا می‌کند. در ملاقات دوم با حواریون، به توما که برخاستنش را باور نداشت، ثابت می‌کند که واقعی است. حواریون سپس به جلیل بازمی‌گردند و عیسی دوباره به ملاقاتشان می‌رود. آنجا در دریاچهٔ طبریه عیسی معجزه ماهیگیری را انجام می‌دهد و بعد از آن از پطرس می‌خواهد به حواریونش خدمت کند.

عروج عیسی به بهشت در باب ۲۴ لوقا و باب ۱ اعمال رسولان توصیف و در نامه به تیموتاوس بدان اشاره شده‌است. بنا به اعمال رسولان، ۴۰ روز بعد از برخاستن، در برابر نگاه حواریون به سوی آسمان رفت و در ابری ناپدید شد. بنا به باب سومِ نامهٔ اول پطرس، «عیسی به بهشت رفت و در دستان امن خداست.»

اعمال رسولان به چند مرتبه دیده شدن عیسی بعد از عروجش اشاره می‌کند. در باب هفتم، استفان به بهشت نگاه و «عیسی را در دست راست خدا» مشاهده می‌کند. در راه دمشق، پولس بعد از دیدن «نوری خیره‌کننده از گرداگرد آسمان» و صحبت با عیسی، به مسیحیت می‌گرود. عیسی همچنین به خواب حنانیهٔ دمشقی می‌رود و از او می‌خواهد پولس را که بعد از دیدن آن نور کور شده بود، دوباره بینا کند. مکاشفهٔ یوحنا هم حاوی سخنانی از عیسی در ارتباط با پایان جهان است.

به روایت قرآن

قرآن کریم داستان کشتن حضرت عیسی (علیه‌السّلام) را چنین نقل می‌کند:
«و گفتارشان که: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم، در حالیکه نه او را کشتند و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می‌کنند و قطعاً او را نکشتند، • بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد و خداوند توانا و حکیم است.»

حضرت عیسی علیه السلام در قرآن کریم ۲۵ بار به عنوان عیسی و ۱۳ بار به عنوان مسیح یاد شده است. مطابق با قرآن، حضرت عیسی علیه السلام، بنده خدا و رسول به سوى بنى اسرائیل و یکى از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت بوده و کتابى به نام انجیل داشت. خداى تعالى نام او را مسیح نهاد و “کلمة اللَّه” و “روحى از خدا” خواند، و داراى مقام امامت و از گواهان اعمال، و بشارت دهندگان به آمدن پیامبر اسلام، وجیه و آبرومند در دنیا و آخرت و از مقربین بود. او از برگزیدگان بود، مبارک بود هر جا که باشد، آیتى بود براى مردم و رحمتى از خدا بود و احسانگرى به مادرش، و از زمره کسانى بود که خداى تعالى به ایشان سلام کرد و از کسانى بود که خدا کتاب و حکمتش آموخت.

چند نمونه از آیاتی که نام حضرت عیسی علیه السلام در آنها آمده است:

  • «إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ»: یاد کن هنگامی‌را که فرشتگان گفتند: اى مریم، خداوند تو را به کلمه اى از جانب خود که نامش مسیح، عیسى بن مریم است مژده می دهد، در حالى که او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است. (سوره آل عمران، آیه ۴۵)
  • «وَزَکرِیا وَیحْیىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلْیاسَ کلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ»: و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را یاد کن که جملگى از شایستگان بودند. (سوره انعام، آیه ۸۵)
  • «إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ کمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کنْ فَیکونُ»: در واقع مثل عیسى نزد خدا همچون مثل خلقت آدم است که او را از خاک آفرید سپس بدو گفت: باش پس وجود یافت. (سوره آل عمران، آیه ۵۹)

به روایت حدیث

حدیث موثقی از حضرت رضا (علیه‌السّلام) منقول است که: «مشتبه نشد امر کشته شدن و مردن احدی از پیغمبران و حجت‌های خدا بر مردم به غیر از عیسی بن مریم که او را زنده از زمین بالا بردند و روحش را در میان آسمان و زمین قبض کردند و چون به آسمان رسید حق تعالی روحش را به بدنش باز گردانید…»

  • پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: ای ام ایمن، مگر نمی‌دانی که برادرم عیسی شامی‌ را برای صبحانه و صبحانه ای را برای شام نگه نمی‌داشت؟ از برگ درختان تغذیه می‌کرد و از آب باران می‌آشامید، پلاس می‌پوشید و هر جا شب می‌رسید همان جا بیتوته می‌کرد و می‌گفت: هر روزی، روزی خود را می‌آورد.
  • امام علی علیه السلام در وصف عیسی علیه السلام: و اگر خواهی، از عیسی بن مریم علیه السلام برایت بگویم. او سنگ را بالش خود می‌کرد و جامه خشن می‌پوشید و نان خشک و گلوآزار می‌خورد. خورش او گرسنگی بود و چراغش در شب، ماه و سرپناهش در زمستان، آفتابگیرهای صبح و عصر و میوه و سبزیجاتش، علف و گیاهانی که زمین برای چهار پایان می‌رویاند. نه زنی داشت که مایه گرفتاری او باشد و نه فرزندی که‌ اندوهگینش سازد و نه مال و ثروتی که دل او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی که به خواریش اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتکارش دو دست او!
  • سخنان نجواآمیز خدای تعالی با عیسی علیه السلام: ای عیسی، چونان شخص دلسوز و مهربان، تو را به مهربانی سفارش می‌کنم تا با طلب شادی و خشنودی من، سزاوار دوستی من شوی. تو در بزرگی و در خردی برکت داده شدی و هر جا بودی با برکت بودی. گواهی می‌دهم که تو بنده من و زاده کنیز من هستی، با نافله ها به من نزدیک شو و به من توکل کن تا تو را کفایت کنم و غیر مرا به ولایت و دوستی برمگزین که تو را تنها می‌گذارم.
  • امام صادق علیه السلام: یکی از روش های عیسی بن مریم گشت و گذار در شهرها بود. روزی با یکی از یاران خود که مردی کوته اندام بود و غالباً با عیسی علیه السلام همراهی می‌کرد، برای سیاحت بیرون رفت. چون عیسی به دریا رسید با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد. مرد کوتاه قد چون دید عیسی علیه السلام از آب گذشت با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد تا به عیسی علیه السلام رسید. در این هنگام دچار خودبینی و غرور شد… لذا در آب فرو رفت. پس از عیسی کمک خواست و آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بیرون کشید.
  • پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: عیسی بن مریم بر گوری گذشت که صاحب آن عذاب می‌کشید. سال بعد نیز بر همان گور گذشت و دید دیگر عذاب نمی‌شود. عرض کرد: پروردگارا، پارسال از این گور عبور کردم و صاحبش عذاب می‌شد و امسال که از آن می‌گذرم دیگر عذاب نمی‌کشد؟ خداوند جل جلاله به او وحی فرمود: ای روح الله، فرزند صالحی از او بزرگ شد و راهی را درست کرد و یتیمی‌ را سرپرستی نمود و من به خاطر این کارهای فرزندش، او را آمرزیدم.
  • به عیسی بن مریم علیه السلام عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم.
  • در حدیث موثقی از حضرت رضا علیه‌ السلام منقول است که: «مشتبه نشد امر کشته شدن و مردن احدی از پیغمبران و حجت‌های خدا بر مردم، به غیر از عیسی بن مریم که او را زنده از زمین بالا بردند و روحش را در میان آسمان و زمین قبض کردند و چون به آسمان رسید حق تعالی روحش را به بدنش باز گردانید…».

تبلیغ در جلیل

پژوهشگران مدرن اتفاق نظر دارند که عیسی در جلیل و یهودیه زندگی کرد و برای تبلیغ یا تحقیق راهی جای دیگری نشد. آن‌ها معتقدند که عیسی با بزرگان یهودی دربارهٔ موضوع خدا بحث کرد، عده‌ای را مداوا کرد، آموزه‌های خود را در قالب مثل‌ها عرضه کرد و پیروانی برای خود دست و پا کرد. منتقدان یهودی عیسی معتقد بودند تبلیغ عیسی یک رسوایی است زیرا او با گناه‌کاران هم‌غذا می‌شد، با زنان صمیمی می‌شد و به پیروانش اجازه می‌داد در روز شبات کار کنند. بنا به سندرز، پذیرفتنی نیست که اختلاف نظر بر سر تفسیر شبات و قانون موسی باعث شود مقامات یهودی خواستار مرگ عیسی شوند.

به گفتهٔ اهرمان، عیسی تصور می‌کرد تمرکز همه بر ملکوت الهی است، نه چیزهایی در زندگی زمینی. او دربارهٔ هلاخا (قانون یهودی) تعلیم می‌داد، به دنبال درک مفهوم واقعی آن بود و برداشت‌هایش بعضاً با سنت‌های دیگر متضاد بود. عیسی عشق را در مرکز قانون یهودی قرار داد و پیروی از آن قانون را ضرورتی آخرالزمانی می‌دانست.آموزه‌های اخلاقی او شامل بخشش، قضاوت نکردن دیگران، دوست داشتن دشمنان و اهمیت دادن به فقرا بود.

در اناجیل، عیسی در مجالس مشخصی مانند موعظهٔ سر کوه در انجیل متی یا موعظه در دشت در لوقا آموزه‌های خود را منتقل می‌کند. به‌عقیدهٔ گرد تایسن و آنِت مرتس، این موعظه‌ها واقعاً حاوی تعالیم عیسی هستند، اما در ابتدا بدون هیچ زمینه‌ای ثبت و ضبط شده بودند؛ در نتیجه، عرضه آن‌ها در چنین مجالسی توسط عیسی، ابتکار نویسندگان انجیل‌ها بوده‌است. علی‌رغم این‌که آنچه عیسی به عنوان معجزه انجام می‌داد با فضای اجتماعی دوران باستان هم‌خوانی دارد، او به گونه‌ای دیگر تعریفشان می‌کرد. ابتدا آن‌ها را به ایمان افراد شفا یافته ربط داد و دوم، به عنوان نشانهٔ رسیدن آخرالزمان.

عیسی دوازده حواری برای خود انتخاب کرد که به‌وضوح حاوی یک پیام آخرالزمانی است. هر سه انجیل هم‌نوا از دوازده نفر یاد کرده‌اند، اما نام‌های موجود در فهرست لوقا با اسامی مرقس و متی متفاوت است؛ این نشان می‌دهد که مسیحیان کاملاً مطمئن نبودند که آن ۱۲ نفر دقیقاً چه کسانی هستند. این دوازده حواری ممکن است نمایندهٔ اسباط اسرائیل بوده باشند که با برقراری حکومت خدا دوباره احیا خواهند شد. بنا به اناجیل، حواریون در ملکوت الهی که برقراری آن قریب‌الوقوع ذکر شده، اسباط را رهبری خواهند کرد. به‌گفتهٔ بارت اهرمان، عیسی به‌واقع وعدهٔ حکومت ۱۲ حواری را داده‌است، زیرا یهودا اسخریوطی یکی از آن‌ها بوده‌است. به‌عقیدهٔ همو هیچ‌کدام از مسیحیان دلیلی برای جعل وعده‌ای از عیسی مبنی بر حکومت آن حواری که به او خیانت کرد، نداشته‌اند. در مرقس، حواریون تنها نقشی منفی ایفا می‌کنند. در حالی که دیگران گاهی با ایمان کامل به عیسی پاسخ می‌دهند، حواریون او سردرگم و مردد هستند. آن‌ها نقش شخصیت فویل را در برابر عیسی و دیگر شخصیت‌ها بازی می‌کنند تا ویژگی‌های عیسی بیشتر به چشم آیند. مرقس احتمالاً در این مورد اغراق کرده‌است زیرا حواریون در متی و لوقا حضور مثبت‌تری دارند.

سندرز عقیده دارد که هدف عیسی این نبود که مردم را به توبه وادارد، اگرچه خود سندرز معترف است که افراد زیادی با این نظر او موافق نیستند. او استدلال می‌کند که به توبه فقط در لوقا به عنوان یک موضوع مهم و به عنوان پیام یحیی پرداخته شده‌است و اگر گناهکارانی که عیسی با آن‌ها هم‌سفره شد توبه کرده بودند، یهودیان تبلیغِ او را یک رسوایی به حساب نمی‌آوردند.طبق گفتهٔ تایسن و مرتس، از جملهٔ تعالیم عیسی این بود که خدا سخاوتمندانه به مردم فرصتی داده تا توبه کنند.

بعد از تصلیب

پس از مرگ عیسی، پیروانش مدعی برخاستن او از مرگ شدند، هر چند جزئیات دقیق تجربیات آن‌ها از برخاستن عیسی مشخص نیست. روایات انجیل‌ها با یکدیگر تناقض دارند که دلیل آن، نه جعل هدفمند، بلکه احتمالاً این است که بین افرادی که مدعی دیدن عیسی شده‌اند، بر سر اینکه کدامشان زودتر او را دیده رقابتی وجود داشته‌است. از طرف دیگر، ال. مایکل وایت معتقد است تناقض‌ها در اناجیل نشان‌دهندهٔ تفاوت نظر بین نویسندگان ناشناس آن‌ها بوده‌است. پیروان عیسی اجتماعی را تشکیل دادند تا منتظر بازگشت او و تأسیس پادشاهی‌اش بمانند.

مسیحیت

عیسی شخصیت مرکزی مسیحیت است. در میان مسیحیان نظرات دربارهٔ عیسی متفاوت است اما عقایدی وجود دارند که در بین مذاهب مختلف مشترکند.منابع مختلف، از جمله اناجیل متعارف و رسائل عهد جدید نظیر نوشته‌های یوحنایی و آثار پولس، در شکل‌گیری دیدگاه‌های مسیحی دربارهٔ عیسی اثرگذار بوده‌اند. آن نوشته‌ها حاوی نظرات کلیدی مسیحیان دربارهٔ عیسی هستند، شامل الوهیت عیسی، زندگی انسانی و زمینی او و اینکه وی مسیح و پسر خدا بوده‌است. اگرچه در بسیاری از موارد اعتقادات مشترکی دارند، مذاهب مسیحی بر روی همه موارد متفق‌القول نیستند. نتیجتاً اختلافات بزرگ و کوچک در ربط با آموزه‌ها و باورها در مسیحیت در طول سده‌ها وجود داشته‌است.

بنا به عهد جدید، از مرگ برخاستن عیسی شالودهٔ مسیحیت را تشکیل می‌دهد. مسیحیان باور دارند که با مرگ فداکارانهٔ او و رستاخیزش، انسان‌ها می‌توانند از گناه نخستین آمرزیده شوند و نتیجتاً به رستگاری و وعدهٔ زندگی ابدی برسند. با الهام از گفته‌های یحیی در فردای تعمید عیسی، آن‌ها عیسی را «برّهٔ خدا» می‌نامند که مصلوب شد تا نقش خود به عنوان خادم خدا به سرانجام برساند. نتیجتاً، عیسی را آدمِ جدید و آخر به حساب می‌آورند؛ با این تفاوت که او، برخلاف آدم، از دستور خدا سرپیچی نکرد. مسیحیان عیسی را یک الگو می‌دانند که به مؤمنان توصیه می‌شود، از وی پیروی کنند.

بیشتر مسیحیان عقیده دارند عیسی هم یک انسان بود و نیز پسر خدا. با وجود اینکه بحث‌هایی در میان الهی‌دانان در ربط با طبعیت ذات او وجود دارد، مسیحیان تثلیثی در کل بر آنند که عیسی کلمه، تجسم و پسر خداست؛ پس هم کاملاً الهی است و هم کاملاً انسانی. البته تثلیث در میان همهٔ مسیحیان پذیرفته نشده‌است. پس از اصلاحات پروتستانی، مسیحیانی چون میکاییل سروتوس باورهای باستانی که برای عیسی دو ذات قائل بودند را زیر سؤال بردند. کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان، یونیتارینیسم و شاهدان یهوه از جمله مذاهب مسیحی هستند که تثلیث را باور ندارند.

علاوه بر شخص عیسی که در میان مسیحیان محترم است، نام او نیز جایگاه والایی در میان مسیحیان از روزهای اولیه مسیحیت داشته و دارد.

وظیفه تبلیغ دین مسیحیت بعد از حضرت عیسی (علیه‌السّلام) بر عهده شاگردان، رسولان و مبلغان بعد از ایشان از جمله پُطرس بود که در این راستا بیشترین زحمت‌ها را متحمل شدند و موفقیت‌های زیادی را نیز کسب کردند.


متاسفانه بعضی از شاگردان ایشان همچون پلوس اولین انحرفات را در دین مسیح به وجود آوردند که بهترین آن اعتقاد شرک‌آمیز به تثلیث و موجود الهی بودن حضرت عیسی (علیه‌السّلام) بود که طبق بعضی تحلیل‌ها این انحرفات ناشی از گرایشات پلوس به تعالیم آیین‌های هنری بوده است.

متولد سال1369طلبه سطح3مشغول به درس خارج

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *