امام سجاد

حضرت سجاد امام زین العابدین علیه السلام

امام سجاد علیه السلام

«علی بن الحسین علیه‌السلام» (۹۵-۳۸ ق) مشهور به «امام سجّاد» و «امام زین‌العابدین»، فرزند امام حسین علیه‌السلام و امام چهارم شیعیان است. آن حضرت در ماه محرم سال ۶۱ هجری در جریان واقعه عاشورا در سرزمین کربلا حضور داشت، اما به علت بیماری نتوانست در پیکار شرکت کند. پس از شهادت سیدالشهداء علیه‌السلام، مقام امامت به امام زین‌العابدین علیه‌السلام منتقل شد و آن حضرت به مدت ۳۴ سال پیشوای شیعیان بود و سرانجام در محرم سال ۹۵ هجری به دست ولید بن عبدالملک به شهادت رسید. «صحیفه سجادیه» مهمترین اثری است که از امام سجاد علیه‌السلام بجا مانده است.

علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، مشهور به امام سجاد و زین العابدین (۳۸– ۹۵ق)، چهارمین امام شیعیان. مدت امامت وی ۳۴ سال بود. امام سجاد(ع) در واقعه کربلا حضور داشت؛ ولی به علت بیماری، در جنگ شرکت نکرد. لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(ع) او را همراه اسیران کربلا به کوفه و شام بردند. خطبه امام سجاد در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد.

واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد(ع) روی داد. مجموعه ادعیه و مناجات‌های امام سجاد(ع) در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. رسالة الحقوق، شامل ۵۰ حقّ از حقوق خدا و بندگان، مردم و حاکمان، والدین و فرزندان، همسایگان و … از سخنان اوست.

بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک با سمّ به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است.

امام سجاد(ع) دارای فضائل بسیاری بود. برای نمونه از عبادت و کمک به فقرای او موارد متعددی گزارش شده است. امام نزد اهل سنت نیز جایگاه والایی داشته و آنها علم و عبادت و ورع او را ستوده‌اند.

ولادت امام سجاد علیه‌السلام

به عقیده اکثر علمای شیعه، امام سجاد علیه السلام در روز پنچشنبه، پنجم شعبان سال ۳۸ هجری به دنیا آمده اند. هر چند تاریخ های دیگری چون نهم شعبان یا نیمه جمادی الاولی یا بیست و ششم جمادی الثانی سال ۳۸ هجری نیز، به عنوان روز تولد ایشان ذکر شده است.

در مورد مکان تولد حضرت سجاد نیز عموم علمای شیعه، مدینه را مکان تولد ایشان می دانند. ولی شیخ باقر شریف قرشی، مکان تولد آن حضرت را کوفه می داند و دلیل آن را تولد امام در ایام حکومت جدشان حضرت علی (علیه السلام) عنوان کرده و معتقد است که امام حسین (علیه السلام) در آن زمان به همراه خانواده شان در کوفه زندگی می کرده‌اند.

مادر امام سجاد علیه السلام:

در بیشتر منابع روایی و حدیثی و تاریخی، مادر امام سجاد (علیه السلام) را از نسل پادشاهان ایران و دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی روایت کرده اند. اما دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی علی بن حسین علیه السلام، این روایت را نقد کرده و ایشان را دختر یزدگرد سوم نمی داند. با این حال استدلال های ایشان به نظر دیگر نویسندگان مانند دکتر احمد مهدوی دامغانی، استدلال های متقن و قوی نیست.

نام مادر امام سجاد(علیه السلام) در کتب مختلف تاریخی، متفاوت است؛ ولی مشهورترین نام برای ایشان شهربانو است. به گفته شیخ صدوق، مادر آن حضرت در زمان زایمان ایشان از دنیا می روند.

کنیه و القاب امام سجاد علیه‌السلام

کنیه مشهور امام سجاد علیه السلام، «ابوالحسن» است؛ اما کنیه های دیگری نیز برای ایشان ذکر شده که عبارتند از: ابوالحسین، ابومحمد، ابوعبداللّه‏.

همچنین القاب ایشان که بیانگر خصلتهاى نیکو و گویاى صفات برجسته و مکارم اخلاق آن حضرت و عظمت طاعت و عبادت او براى خداست عبارتند از:

  • زین العابدین: به معنی زینت عبادت کنندگان است. شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع آورده است که ابن‌شهاب زُهری، فقیه و محدث اهل‌سنت هر گاه روایتی از علی بن حسین نقل می‌کرد از او به لقب زین العابدین یاد می‌نمود. سفیان بن عُیینة (۱۰۷-۱۹۸ق) پرسید چرا او را زین العابدین می‌خوانی؟ زهری در پاسخ به روایتی از پیامبر(ص) اشاره کرد که در روز قیامت وقتی که منادی فریاد می‌دهد زین العابدین کجاست؟ گویا فرزندم علی بن حسین را می‌بینم که در میان صف‌ها قدم برمی‌دارد. آن حضرت به قدرى به این لقب معروف و مشهور شدند که به صورت نام آن حضرت در آمد و جز ایشان کسى به این لقب نامیده نشد.
  • ذوالثّفنات‏: امام علیه السلام از آن رو به این لقب نامیده شدند که بر مواضع سجده حضرت، آثارى چون پینه‏ هاى زانوى شتر ظاهر می شد.امام باقر علیه السلام، فرمودند: «پدرم در مواضع سجده ‏اش، آثارى برآمده داشت که هر سال دو نوبت آنها را مى‏ برید؛ در هر نوبت پنج پینه را، از این جهت او را ذو الثّفنات گفتند.»
  • سجّاد: از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان شهرت داشتند، لقب «سجّاد» است. و این به خاطر سجده‏‌هاى فراوان ایشان بود.
  • زکىّ: به آن حضرت لقب زکىّ دادند، چون خداوند او را از هر آلودگى پاک و پاکیزه فرموده بود، همان گونه که از پدران بزرگوارش پلیدى را برداشته و پاک و پاکیزه قرار داده است.
  • امین: از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان معروف بود، لقب «امین» است، زیرا که امام علیه السلام نمونه والاى این صفت ارزنده بود، ایشان می فرمایند: «اگر قاتل پدرم، شمشیرى را که بدان وسیله پدرم را به قتل رسانده در نزد من به امانت گذارد، به او بازمى‏ گردانم.»
  • ابن الخیرتین‏.

در مورد سیمای امام زین العابدین علیه السلام نیز گفته شده است که آن حضرت گندمگون، کوتاه قد و لاغر اندام بودند و چنان بود که هر چه عمر آن بزرگوار زیاد مى ‏شد، بیشتر لاغر و ضعیف مى‏ گشتند و این به خاطر عبادت زیاد آن حضرت و از سویى غم ها و مصیبت هاى عظیم قتلگاه کربلا بود. اما شکوه امام چنان بود که همگان در مقابل ایشان سر تعظیم فرود مى ‏آوردند و در خطوط چهره ‏ایشان انوار انبیاء و شکوه و جلال اوصیاء مى‏ درخشید. مسلم بن عقبه فرمانده سپاه امویان در واقعه حرّه، که تمام ارزش ها و مقدرات را ناچیز و بى ‏ارزش مى ‏دانست و بسیاری از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به دست او کشته شدند، موقعى که امام را دید، مبهوت شد و به خود لرزید و بیش از حد، احترام و تعظیم کرد و به اطرافیانش گفت: زین العابدین سیماى انبیاء را دارد.

کنیه امام سجاد(علیه السلام)، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد،‌ابولقاسم و ابوعبدالله گزارش شده و القاب وی، زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، ذو الثفنات، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علی‌اکبر است. امام سجاد(ع) در زمان خویش به نام‌های «علی‌ّالخیر»، «علی‌ّالاصغر» و «علی‌ّالعابد» شهرت داشته است.

زندگی‌نامه

علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، مشهور به امام سجاد(علیه السلام) و امام زین‌العابدین(علیه السلام)، چهارمین امام شیعیان و فرزند امام حسین(علیه السلام) است و بنا بر قول مشهور، در سال ۳۸ق متولد شده است. اما بنابر اقوال دیگر، سال تولد امام چهارم، حدود ۳۶ یا ۳۷ق یا سال ۴۸ق دانسته شده است. وی بخشی از حیات امام علی(ع) و نیز دوران امامت امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) را درک کرده است. در روز تولد امام سجاد(ع) اختلاف وجود دارد. برخی تولد او را در روز پنج‌شنبه پانزدهم جمادی الثانی ذکر کرده‌اند. اربلی روز تولد را پنجم شعبان دانسته است. نهم شعبان نیز گفته شده است.

نام و نسب مادر علی بن الحسین، از مسائل اختلافی است؛ شیخ مفید نام مادر وی را شهربانو یا شاه‌زنان، دختر یزدگرد، پسر شهریار بن کِسری و شیخ صدوق، او را دختر یزدگرد، پسر شهریار پادشاه ایران می‌داند که هنگام وضع حمل او از دنیا رفته است. برخی مادر امام را ام ولد دانسته‌اند که نامش غزاله است.

همسران و فرزندان

در منابع تاریخی تعداد فرزندان امام سجاد(علیه السلام) پانزده نفر ذکر شده که یازده نفر آنها پسر و چهار نفر دختر بوده‌اند. نام فرزندان و همسران امام طبق نوشته شیخ مفید و طبرسی چنین است:

همسران و فرزندان
همسر نسب فرزندان
ام عبدالله دختر امام حسن (ع) امام محمد باقر(ع)
کنیز عبدالله، حسن و حسین اکبر
جیدا کنیز زید و عمر
کنیز حسین اصغر، عبدالرحمن و سلیمان
کنیز علی و خدیجه
کنیز محمد اصغر

امام سجاد علیه‌السلام و قیام کربلا

پس از آنکه مردم کوفه از امام حسین (علیه السلام) برای آمدن به این شهر دعوت کردند، امام حسین (علیه السلام) به همراه اصحاب و خانواده خویش راهی کوفه شدند. در میان راه، امام سجاد (علیه السلام) گرفتار بیماری و تب شدید شدند به گونه ای که در روز عاشورا قادر به ایستادن بر روی پاهای خویش نبودند.

پیش از شهادت پدر

با وجود وخامت حال امام سجاد، اما ایشان از طریق عمه بزرگوار خویش حضرت زینب علیهاالسلام و دیگر افراد از اتفاقاتی که در آن روز می افتاد، باخبر می شدند. زمانی که تمام اصحاب امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند و امام برای آخرین بار با سپاه عمر بن سعد اتمام حجت کردند و فریاد «هل من ناصر ینصرنى؟» را سر دادند و گفتند «آیا کسى هست که از حرم رسول خدا (ص) دفاع کند؟ و آیا کسى هست که خداى یکتا را بپرستد و از خدا بترسد و به ما کمک کند؟ و آیا کسى هست که به خاطر خدا ما را یارى نماید؟»، امام زین العابدین علیه السلام صداى استغاثه شورانگیز پدر بزرگوارشان را که شنیدند، از بستر بیمارى برخاستتند و با وجود بیمارى شدیدى که داشتند به عصا تکیه داده تا به یارى پدرش بشتابند. زمانی که امام حسین علیه السلام چشمشانشان به فرزند بیمارشان افتاد، فریاد برآوردند «خواهرم ام کلثوم! مگذار پسرم به میدان بیاید، مبادا که زمین از نسل آل محمد (ص) خالى شود.» این بود که عمه ‏ایشان مبادرت کرده و حضرت سجاد را به بسترشان بازگرداندند.

وقایع پس از شهادت پدر

پس از آنکه امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند، سپاهیان کوفی بدون کمترین توجه بر این که در میان خیمه‏ ها بانوان و زنان خاندان نبوت و کودکان اهل بیت علیهم السلام هستند، به سمت خیام حرم حمله‏ ور شدند، و عده ای دست به غارت خیمه ها و عده ای اقدام به آتش زدن خیمه ها کردند.

در بعضی از مقاتل آمده: هنگامی که خیام را آتش زدند، زینب علیهاالسلام نزد امام سجاد علیه السلام آمد و عرض کرد: «ای یادگار گذشتگان و پناه باقیماندگان، خیمه ها را آتش زدند، ما چه کنیم؟» امام فرمودند: «علیکنّ بالفرار: باید فرار کنید». همه بانوان و کودکان در حالیکه گریان بودند و فریاد می زدند، فرار کردند و سر به بیابان ها نهادند، ولی حضرت زینب باقی ماند و کنار بستر امام سجاد علیه السلام به آن حضرت می نگریست، و امام بر اثر شدت بیماری قادر به فرار نبود.

مطابق با نقلی شمر بن ذى الجوشن خواست امام سجاد علیه السلام را بکشد، اما حضرت زینب علیهاالسلام چون از قصد شمر و یارانش مطلع شد فرمود: «او هرگز کشته نمى‌ ‏شود مگر آنکه من کشته شوم» آنان به ناچار دست از او کشیدند.

امام سجاد و دوران اسارت

عمر سعد پس از دفن اجساد سپاهیانش، نزدیک ظهر روز یازدهم دستور حرکت به سوى کوفه را صادر کرد. با این دستور زنان و دختران و کودکان حرم حسینى را بر شتران بدون جهاز سوار کردند و همانند اسیران بلاد کفر به سوى کوفه‏ حرکت دادند. نوشته اند هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن علی بن الحسین (ع) غل و جامعه نهادند و چون بیمار بود و نمی توانست خود را بر پشت شتر نگاه دارد، هر دو پای او را بر شکم شتر بستند. جذلم بن بشیر مى‏ گوید: در سال (۶۱ هجرى) موقع آمدن على بن حسین از کربلا به کوفه، من وارد کوفه شدم، دیدم به همراه آن حضرت بانوانى هستند در حالى که سپاهیان یزید اطراف ایشان را گرفته‌‏اند و مردم کوفه براى تماشاى آنها از خانه‏‌ها بیرون شده‏‌اند و آنان بر شتران بى‏‌جهاز سوارند، زنان کوفه از مشاهده آن منظره به گریه درآمدند و ناله و شیون سر دادند، على بن حسین را دیدم که از رنج بیمارى لاغر شده در حالى که غل به گردن داشت و دستهاى مبارکش را به گردنش بسته بودند. و او با صداى ضعیفى مى ‏گوید: «اگر این مردم به حال ما گریه مى‏‌کنند و به خاطر ما نوحه‏‌سرایى مى‌‏نمایند، پس چه کسى ما را کشته است؟!».

پس از مدتی توده ‏هاى مردم اطراف امام زین العابدین علیه السلام حلقه زدند. امام تصمیم گرفتند تا از این فرصت استفاده کرده و با ایراد خطبه ای، آنها را متوجه جرم بزرگى که مرتکب شده ‏و جنایتى که نسبت به خود و تمام امت اسلامى رواداشته اند، بکنند. به همین دلیل خطبه ای در شهر کوفه بیان نمودند.

پس از بیان خطبه در میان مردم کوفه، امام سجاد (علیه السلام) به همراه حرم اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وارد کاخ عبیدالله بن زیاد شدند. در رويارويى ابن زياد و امام زين العابدين عليه السلام، ابن زیاد تصمیم بر قتل حضرت گرفت که با فداکاری عمه اش حضرت زینب کبری علیهاالسلام، او از تصمیم خویش منصرف شد.

پس از آنکه امام سجاد علیه السلام و زنان اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) چند روزی را در کوفه گذراندند، به دستور ابن زیاد، کاروان اسرا به همراه شمر بن ذی الجوشن راهی دمشق، پایتخت خلافت امویان شدند. ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شام با سختی های طاقت فرسایی همراه بود. زمانی که از امام سجاد (علیه السلام) پرسیده شد سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ حضرت سه بار فرمود: (الشام الشام الشام). پس از آنکه کاروان اسرا وارد شهر دمشق شدند، آنان را در خرابه ای از خرابه های شام اسکان دادند و فردای آن روز اهل بیت امام حسین علیه السلام را در مجلس یزید حاضر کردند. در آنجا نیز زنان اهل بیت و امام سجاد علیه السلام به دفاع از اسلام و قیام کربلا پرداختند. سپس امام زین العابدین علیه السلام در مسجد جامع اموی با بیان خطبه ای غرّا در میان مردم شام، یزید و امویان را رسوا نمودند.

پس از این رسوایی، یزید رویکرد رفتاری خویش را با اهل بیت پیامبر تغییر داد و تصمیم به دلجویی از آنان گرفت و پس از مدتی با عزت و احترام تمام آنان را به مدینه بازگرداند.

مورخان معتقدند امام سجاد(علیه السلام) در زمان واقعه کربلا و در روزی که امام حسین(علیه السلام) و یارانش به شهادت رسیدند، ۲۳ سال داشت. امام در آن روز به شدت بیمار بود به گونه‌ای که در مواردی که می‌خواستند او را به قتل برسانند، حمید بن مسلم با گفتن این جمله که او کودک است و (او را همین بیماری که دارد کفایت می‌کند.) مانع کشتن امام توسط سپاهیان شمر پس از شهادت امام حسین(ع) شد. براساس گزارش حمیدبن مسلم او پیوسته در خیمه از امام سجاد(ع) مراقبت کرده تا مانع کشتن او شده است.فَلَم أزَل بِهِم حتّى دَفَعْتُهم عنه.

کوفه

پس از واقعه کربلا، امام سجاد و اهل بیت امام حسین(علیه السلام) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غُل و جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دست‌ها و گردن را با آن به هم می‌بندند] نهادند و چون بیمار بود و نمی‌توانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.

بنابر برخی گزارش‌ها، امام سجاد(ع) در کوفه خطبه‌ای ایراد کرده است؛ ولی توجه به شرایط کوفه و سختگیری و بی‌رحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار می‌سازد. سخنان امام سجاد(ع) در خطبه کوفه، به خطبه او در مسجد اموی دمشق بسیار شبیه است. ازاین‌رو احتمال می‌رود که با گذشت زمان راویان حادثه‌ها را با هم آمیخته باشند.

ابن زیاد، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلا را در زندان نگهداشت و نامه‌ای به شام نوشت و از یزید کسب تکلیف کرد. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلا را به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد(ع) را غُل بر گردن نهاد و با اسیران همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه دمشق کرد.

شام

امام سجاد(علیه السلام) در مسجد شام خطبه‌ای خواند و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبان‌ها انداخته‌اند، درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمی‌خواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان به پاخاست تا دین را از بدعت‌هایی که در آن پدید آمده، بزداید و به سادگی و پاکی عصر جدّ خود برساند.

بازگشت به مدینه

به نوشته شیخ مفید، خاندان امام حسین (علیه السلام)، به دستور یزید، از شام به سوی مدینه حرکت کردند. امام سجاد(ع) هنگام ورود به مدینه به بشیر دستور داد که به مدینه برود و با سرودن اشعاری مردم را با خبر سازد. بشیر مى‌گويد: بر اسبم سوار و با شتاب وارد مدينه شدم. هنگامى كه به مسجد النبى(ص) رسيدم صدايم را به گريه بلند كردم و آنگاه چنين سرودم

يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ بِها
قُتِلَ الْحُسَيْنُ فَأَدْمُعي مِدْرارُ
اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ
وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناةِ يُدارُ}

(اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین كشته شد که اشک من این گونه سرازیر است. پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد).

امام سجاد(ع) هم در کنار دروازه شهر مدینه برای مردم خطبه خواند:

«حمد و سپاس مخصوص خدایى است که پروردگار جهانیان، بخشنده و مهربان، مالک روز جزا و آفریننده همه مخلوقات است. همان خدایى که (از سویى شناخت حقیقت او) آن قدر از ما دور است که گویا در آسمان هاى رفیع جاى گرفته و (از سوى دیگر با علم و احاطه‌اش) آن قدر به ما نزدیک است که گواه و شنواى سخنان درِ گوشى ما است. او را بر حوادث بزرگ، آسیب‌هاى روزگار، فجایع دردناک، رنج‌هاى سوزان، بلاهاى سنگین و مصیبت‌هاى بزرگ، خشونت بار، متراکم، شکننده و ویرانگر ستایش مى‌کنم.

اى مردم! خداوندى ـ که ستایش مخصوص اوست ـ ما را به مصیبت‌هاى بزرگ و خسارتى جبران ناپذیر در اسلام آزموده است. (آرى) اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و خاندانش به شهادت رسیدند و زنان و کودکانش به اسارت در آمدند و سر مطهر آن حضرت را بالاى نیزه‌ها در شهرها به گردش در آوردند و این مصیبتى است که مانند ندارد!

اى مردم! بعد از شهادت او، کدام یک از مردانتان مى تواند شادى کند؟ یا کدام قلبى مى‌تواند براى او محزون نباشد؟ یا کدام چشمى مى‌تواند گریه نکند و اشک نریزد؟ به یقین آسمان‌هاى هفت گانه با بناهاى محکمش، دریاها با امواجش، آسمان‌ها با ارکانش، زمین با همه نواحى و جوانبش، درختان با شاخسارهایش، ماهیان و دریاهاى عمیق، و فرشتگان مقرّب الهى و همه آسمانیان، بر شهادت او گریستند.

اى مردم! کدام قلب است که در شهادت او لرزان نشود؟ یا کدام جگرى را مى‌توان یافت که براى او نسوزد؟ یا کدام گوشى است که این حادثه بزرگ و جبران ناپذیر را بشنود و آسیب نبیند؟

اى مردم! ما طرد شده، آواره، رانده و دور از شهرها شدیم; گویا ما فرزندان اقوام غیر مسلمانیم ، بدون آنکه جرمى کرده و یا کار ناپسندى مرتکب شده و یا ضربه‌اى به اسلام زده باشیم. هرگز این ماجراهاى دردناک را درباره گذشتگانمان نشنیدیم «این تنها یک امر تازه و جدید است».

به خدا سوگند! اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به این گروه سفارش مى‌کرد که با ما بجنگند، آن‌گونه که درباره ما به آنها سفارش (به محبت) کرد، هرگز بیش از این نمى‌توانستند جنایت کنند; إنّالله وَ إنّا إلَیه راجِعُون ، از این مصیبتى که بسیار بزرگ، غم انگیز، دردناک، انباشته، ناهنجار، ناگوار و سنگین است. در برابر مصائبى که به ما رسیده از خدا پاداش مى‌طلبیم. به یقین خداوند شکست ناپذیر و صاحب انتقام است. امام سجاد(ع) که ۳۴ سال پس از واقعه کربلا زنده بود، همواره تلاش می‌کرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد. امام هر گاه آب می‌نوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین(ع) گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت.

در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «امام زین العابدین هنگامی که موقع افطار خدمتکار برایشان آب و غذا می‌برد، می‌فرمود: فرزند رسول خدا(ص) گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه، کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار می‌کرد و گریه می‌کرد به گونه‌ای که اشک‌های آن حضرت با آب و غذایش مخلوط می‌شد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.»

دوران امامت امام سجاد علیه‌السلام

امامت

امامت امام سجاد(علیه السلام) با شهادت امام حسین(علیه السلام) در عاشورای سال ۶۱ قمری آغاز شد و تا زمان شهادتش، یعنی سال ۹۴ قمری یا سال ۹۵ قمری ادامه داشت. مدت امامت او را ۳۴ سال گفته‌ اند.

بنابر روایاتی صریح در منابع شیعی، امام سجاد(ع) جانشین و وصی حسین بن علی(ع) است. در احادیث نقل شده از پیامبر(ص) درباره اسامی امامان شیعه هم نام امام سجاد(ع) به عنوان سید العابدین و تعابیر دیگر در میان امامان آمده است. متکلمان شیعه مانند شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی دانسته‌اند.

حاکمان دوره امامت امام سجاد(ع)، عبارتند از: یزید بن معاویه (۶۱- ۶۴ق)، معاویة بن یزید (چند ماه از سال ۶۴ق)، مروان بن حکم (نه ماه از سال ۶۵ق)، عبدالملک بن مروان (۶۵- ۸۶ق) و ولید بن عبد الملک (۸۶- ۹۶ق).

قیام توابین

نهضت توابین یکی دیگر از نهضت‌های پس از واقعه کربلا بود که رهبری آن را سلیمان بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند. توابین در مجموع بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت(ع) بسپارند و در آن زمان از نسل فاطمه(س)، کسی جز علی بن حسین(ع) برای این کار وجود نداشت؛ اما رابطه سیاسی خاصی بین امام سجاد(ع) و توابین وجود نداشته است.

رهبری قیام توابین را سلیمان بن صرد خزاعی، به همراهى تنى چند از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند. به نظر مى‏ رسد رابطه سیاسى خاصى بین امام سجاد علیه السّلام و توابین وجود نداشته و آنچه بیشتر رنگ نهضت را شیعه نشان داد، شرکت فعال معروفین شیعه کوفه در این نهضت و مایه‏ هاى عاطفى آن است. یعنى توبه به سبب عدم حمایت از حسین بن على علیه السلام و شهید شدن به عنوان تنها راه پذیرش این توبه. در این حرکت نامى از محمد بن حنفیه نیز وجود ندارد.

امام سجاد و مختار

در مورد رابطه مختار ثقفی و امام، گزارش های ضد و نقیض بسیاری وجود دارد. به دلایل مختلفى نمى ‏توان باور کرد که امام سجاد علیه السّلام درباره مختار فرموده باشد: «یکذب على الله و على رسوله؛ او بر خدا و بر رسولش دروغ می بندد». به ویژه این که وقتى مختار سر عبیدالله زیاد را براى آن حضرت فرستاد، فرمود: «جزى اللّه المختار خیرا؛ خدا به مختار خیر دهد». و نیز آمده است که در آن هنگام «لم یبق من بنى هاشم أحد الّا قام بخطبة فى الثناء على المختار و جمیل القول فیه؛ یعنی از بنی هاشم کسی باقی نماند، مگر اینکه خطبه ای خواند و مختار را ثنا گفته و در مورد او سخنان زیبا گفت.»

قیام مختار سومین جنبش پس از واقعه کربلا است و درباره ارتباط امام سجاد(علیه السلام) با این جنبش ابهاماتی وجود دارد. گفته شده که مختار پس از آنکه موفق شد در کوفه، شیعیانی را به سوی خود جذب کند، از امام سجاد(ع) استمداد جست، اما امام روی خوش نشان نداد.

امام سجاد و شیعیان

پس از واقعه کربلا، شیعیان در بدترین شرایط، از لحاظ کمى و کیفى و نیز موقعیت سیاسى و اعتقادى، قرار گرفتند. کوفه، که مرکز گرایش هاى شیعى بود، تبدیل به مرکزى جهت سرکوبى شیعه گردید. شیعیان واقعى امام حسین علیه السّلام، که در مدینه و مکه بوده و یا موفق شده بودند که از کوفه به او ملحق شوند، در کربلا به شهادت رسیدند. گرچه بسیارى هنوز در کوفه بودند، امّا تحت شرایط سختى که ابن زیاد در کوفه به وجود آورده بود، جرأت ابراز وجود نداشتند. زندگى امام سجاد علیه السّلام در مدینه و دور بودن از عراق، فرصت هدایت جریانات شیعى کوفه را از امام گرفته بود. در چنین شرایطى که تصور نابودى اساس تشیع وجود داشت، امام سجّاد علیه السّلام مى‏ بایست کار را از صفر شروع کند و مردم را به سمت اهل بیت بکشاند. امام در این راه موفقیت زیادى کسب کرد. امام سجاد علیه السّلام در طول سى و چهار سال فعالیت، شیعه را از یکى از سخت‏ ترین دورانهاى حیات خویش عبور داد. دورانى که جز سرکوبى شیعه به وسیله زبیریان و امویان نشان روشنى ندارد.

انحراف برخی شیعیان در زمان امام

یکی از انحرافات شیعه زمانى شروع گردید که مختار از محمد بن حنفیه خواست تا او را تأیید کند و مورد حمایت قرار دهد. محمد بن حنفیه چنین کرد؛ امّا نه به صورت رسمى. بر پایه منابع شیعه، محمد بن حنفیه فرد منحرفى نبوده و امامت امام سجّاد علیه السّلام را پذیرفته بود. با این حال این گونه شایع گردید که در میان شیعه عراق، امامت محمد بن حنفیه پذیرفته شده است. گرچه این مسأله محرز نیست، اما بعدها که فرقه ‏اى به نام کیسانیه شهرت یافت، داستان را از زمان مختار آغاز کردند. با رسوخ بعضى از مبانى عقاید غلات در میان برخى از شیعیان کوفه، بعدها مختار نیز در معرض اتهام قرار گرفت و این گونه شایع گردید که مختار در پیدایش غلات سهم بسزایى داشته است.

اما در این که امام سجّاد علیه السّلام علیه غلات موضع‌گیرى کرده است، شواهدى وجود دارد که این به معناى وجود انحراف در میان شیعیان عراق بود، که امام را وادار مى ‏کرد تا از موضعگیرى و برقرارى رابطه مستقیم و حمایت کامل از آنها خوددارى کند. امام سجّاد علیه السّلام خطاب به گروهى از اهل عراق فرمودند: «أحبّونا حبّ الإسلام فما زال حبّکم لنا حتّى صار شَیناً علینا»؛ ما را بر اساس محبت به اسلام دوست بدارید زیرا نحوه محبت شما به ما باعث شد به ما عیب گیرند. ابو خالد کابلى نیز مى‏‌گوید: از امام سجاد علیه السّلام شنیدم که مى‏ فرمود: یهود و نصارا، عُزیر و عیسى علیهما السلام را آن قدر دوست داشتند تا مطالب آنچنانى در باره آنان گفتند، چنانکه کسانى از شیعیان ما، تا آن اندازه در دوستى ما افراط مى‏ کنند که نظیر سخنان یهود و نصارا را درباره عزیر و عیسى درباره ما مى ‏گویند. نه آنها از ما هستند و نه ما از آنها هستیم.

تربیت شیعیان و اصحاب جدید

حسین بن عبد الوهّاب مى‏ گوید: «امامت در عصر امام سجّاد علیه السّلام پوشیده و مخفى بود، جز در نظر آن گروه از مؤمنان که از آن حضرت پیروى مى ‏کردند.» گروهى از عوامل خطرناک دستگاه جور، امام علیه السلام را احاطه کرده بودند و مانع از اظهار مسائل و مطالب مربوط به امامت و بیان اصول و فروع حق و حقیقت مى‏ شدند، مگر به گروه اندکى از خواص و شیعیان اظهار مى ‏فرمود. ابوعمرو کشّى در شرح حال سعید بن مسیب نقل مى‏ کند که فضل بن شاذان گفت: «در زمان على بن حسین علیه السلام در آغاز کار جز پنج تن: سعید بن جبیر، سعید بن مسیب، محمد بن جبیر بن مطعم، یحیى بن ام طویل و ابو خالدکابلی کسى نبود و تنها این پنج نفر معتقد به امامت بودند و جز اینها کسى بر این عقیده نبود».

به هر حال، امام موفق به بقاى شیعه و حتى گسترش آن گردید. روش فقهى آن حضرت، نقل احادیث پیامبر صلّى اللّه علیه وآله از طریق امام على علیه السّلام بود که شیعیان تنها آن احادیث را درست تلقى مى‏ کردند. بدین صورت، شیعه اولین قدم هاى فقهى خود را در مخالفت با انحرافات موجود برداشت؛ گرچه بخش اعظم این کار به زمانى پس از آن موکول گردید. امام سجاد علیه السّلام در وقت گفتن اذان، جمله «حىّ على خیر العمل» را در آن مى ‏آوردند. وقتى ایشان مورد اعتراض قرار گرفت، فرمودند: «هو الاذان الأوّل، اذان نخستین به این صورت بود».

اضافه بر آن، برکنارى از انحرافات عراق، موجب حفظ مبانى اعتقادى اصیل شیعه در برابر انحرافات گردید. على رغم تلاشهاى مهم امام، که البتّه موجب‏ بقاى شیعه گردید، مدینه به خاطر کج‏روی هایى که از صدر اسلام در آن نهاده شده و علیه شیعه تحریک شده بود، جاى مناسبى براى رشد شیعه نبود و امام سجاد علیه السّلام خود مى‌فرمود که دوستداران واقعى آنها در مکه و مدینه به بیست نفر نمى‏ رسد. در حالى که در عراق افراد بیشترى وجود داشتند که به آنها علاقه‏ مند بودند. شیخ طوسی، تعداد اصحاب امام سجاد علیه السّلام را یکصد و هفتاد و سه نفر دانسته است. که این نشان دهنده تربیت شیعیان در طول این سال ها توسط امام سجاد (علیه السلام) می باشد.

فضائل و مناقب

عبادت

مالک بن انس می‌گوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» می‌گویند.

ابن عبد ربّه نیز می‌نویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز می‌شد، لرزه عجیبی وجودش را فرا می‌گرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا می‌دانید که من در برابر چه کسی می‌خواهم بایستم و در برابر چه کسی می‌خواهم مناجات کنم؟!»

همچنین از مالک بن انس نقل شده است هنگامی که علی بن حسین احرام بست، لبیک اللّهمّ لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.

کمک به فقرا

امام سجاد(علیه السلام) بسیار به فقرا و مستمندان کمک می‌کرد و به آنها شبانه و مخفیانه غذا می‌داد. در این باره موارد مختلفی گزارش شده است. از ابو حمزه ثمالی نقل شده است علی بن حسین(ع) شبانه مقداری غذا بر دوش خود می‌گذاشت و در تاریکی شب به صورت مخفیانه به فقرا می‌رساند و می‌فرمود: «صدقه‌ای که در تاریکی شب داده شود، غضب خداوند را خاموش می‌کند.» برداشتن کیسه‌های غذا بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت به هنگام غسل، آن نشانه‌ها را بر پشت او دیدند.

گفته شده هنگامی که مستمندی نزد او می‌آمد، برمی‌خواست و حاجت او را روا می‌کرد و می‌گفت: صدقه پیش از آنکه به دست خواهنده برسد، به دست خدا می‌رسد. نقل شده امام سالی، قصد حج کرد. خواهرش سکینه توشه‌ای به ارزش هزار درهم برای وی آماده ساخت. چون به حَرّه رسید، آن توشه را نزد او بردند. امام همه آن را میان مستمندان تقسیم کرد.

محمد بن اسحاق می‌گوید: مردمی در مدینه زندگی می‌کردند و نمی‌دانستند معاش آنها از کجا تأمین می‌شود؛ با درگذشت علی بن حسین غذای شبانه آنان قطع شد. همچنین آمده است که مردم او را بخیل می‌دانستند و چون به جوار حق رفت دانستند که هزینه صد خانوار را عهده‌دار بوده است.

امام سجاد(ع) دو بار مال خود را با مستمندان قسمت کرد و گفت: خداوند بنده مؤمن گناهکار توبه‌کننده را دوست دارد.

رفتار با بردگان

از تلاشهاى امام، که هم جنبه دینى داشت و هم سیاسى، توجه به قشرى بود که بویژه از زمان خلیفه دوم به بعد و مخصوصا در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهاى اجتماعى بوده و از محرومترین طبقات جامعه اسلامى در قرون اولیه به شمار مى‌‏رفتند. بردگان و کنیزکان، اعم از ایرانى، رومى، مصرى و سودانى، متحمل سخت‏‌ترین کارها شده و از طرف اربابان مورد اهانت‌هاى شدیدى قرار مى‏‌گرفتند. امام سجاد، همانند امیرالمؤمنین – صلوات الله علیهما- که با برخورد اسلامى خویش بخشى از موالى عراق را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعى این قشر را بالا برد. امام در حالى که نیازى به بردگان نداشت، آنها را مى‏ خرید و این خریدن تنها براى آزاد کردن آنها بود. گفته‏ اند امام قریب به صد هزار نفر را آزاد ساخت. بردگان که چنین نیتى از امام مى‏ دیدند، خود را در معرض او مى ‏نهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد علیه السّلام در هر ماه و روز و سالى به آزادى آنها مى ‏پرداخت؛ به طورى که در شهر مدینه عده زیادى، همچون یک لشکر از موالى آزاد شده، از زن و مرد، به چشم مى‏ خورد که همگى از موالى امام بودند. امام سجاد در پایان هر ماه رمضان بیست نفر از آنها را آزاد مى ‏کرد و هیچ برده ‏اى را بیش از یک سال نگه نمى‏ داشت و حتى پس از آزادى، اموالى هم در اختیار آنها مى‏‌گذاشت. در این مدت آنها از نزدیک با امام سجّاد علیه السّلام و شخصیت عظیم علمى و اخلاقى حضرت آشنا مى ‏شدند و طبیعى بود که در قلوب بسیارى از آنها علاقه‏‌اى نسبت به امام سجاد علیه السّلام و جریانات شیعى به وجود آید.

از تلاش‌های امام، که هم جنبه دینی داشت و هم جنبه سیاسی، توجه به بردگان بود؛ قشری که به‌خصوص از زمان خلیفه دوم(عمر بن خطاب) به بعد و مخصوصا در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهای اجتماعی بودند و از محروم‌ترین طبقات جامعه اسلامی در قرون اولیه به‌شمار می‌رفتند.

امام سجاد(ع)، مانند امیرالمؤمنین (ع) که با برخورد اسلامی خویش بخشی از موالی عراق را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعی این قشر را بالا برد.

نقل شده است امام سجاد(ع) در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را جهت آزاد کردن می‌خرید. بردگان که چنین نیتی از امام می‌دیدند، خود را در معرض او می‌نهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد(ع) در هر زمان و موقعیتی به آزادی آنها می‌پرداخت، به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم می‌خورد که همگی از موالی امام بودند.

آثار بجا مانده از امام سجاد علیه‌السلام

«صحیفه سجادیه» که محققین، اسم آن را «اخت القرآن»، «انجیل اهل بیت» و «زبور آل محمد» نیز نهاده اند، مشتمل بر ۵۴ دعا از آن حضرت است. دعای بیستم صحیفه مشهور به دعای مکارم الاخلاق و دعای چهل و هفتم مشهور به دعای عرفه از ادعیه مشهور در بین عموم می باشد. این صحیفه در ضمن دعا، معارف اسلام، سیاست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت شیعه، حقانیت اهل بیت علیهم السلام، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت، و بالاخره یک دوره معارف اسلامى را آموزش مى دهد. همچنین صحیفه سجّادیه، یکی از نمادهای عرفانی و زاییده اندیشه های معرفت شناسی امام سجّاد علیه السلام است.

هنگامى که جامعه دچار انحراف شده، روحیه رفاه‌زدگى و دنیاطلبى بر آن غلبه کرده و فساد سیاسى و اخلاقى و اجتماعى آن را در محاصره قرار داده و از نظر سیاسى هیچ روزنه‏‌اى براى تنفس وجود نداشت، امام سجّاد علیه السّلام توانست از دعا براى بیان بخشى از عقاید خود استفاده کند و بار دیگر تحرّکى در جامعه براى توجه به معرفت و عبادت و بندگى خداوند ایجاد کند. گرچه ظاهرا مقصود اصلى در این دعاها، همان معرفت و عبادت بوده، اما با توجه به تعابیرى که وجود دارد، مى‏ توان گفت که مردم مى‏ توانستند از لابلاى این تعبیرات با مفاهیم سیاسى مورد نظر امام سجاد علیه السّلام آشنا شوند. دعاهاى مزبور نه تنها در میان شیعیان، بلکه در میان اهل سنت نیز وجود داشت. و این حاکى از آن است که دعاهاى امام سجاد علیه السّلام در جامعه آن روز نفوذ کرده است. در میان ائمه شیعه، امام سجّاد علیه السّلام بیشتر از همه به ارائه این‌گونه دعاها شهرت دارد.

برخی دیگر از آثار آن حضرت عبارتند از:

  • رسالة الحقوق: از دیگر آثار گرانسنگ حضرت سجاد که جامع آداب سلوک فردی و اجتماعی است و محور شرح و بسط زیادی قرار گرفته، رساله حقوق آن حضرت است.
  • مناسک حج: یکی دیگر از کتب آن حضرت است که فرزندان آن حضرت این کتاب را نقل کرده اند.
  • الجامع فی الفقه: عنوان یکی دیگر از آثار آن حضرت است که ابوحمزه ثمالی نقل کرده است.
  • صحیفة الزهد: کتاب دیگری است که توسط ابوحمزه ثمالی نقل شده است.
  • کتاب حدیث: کتاب دیگری که توسط داود بن عیسی از آن حضرت نقل شده است.

به گفته شیخ مفید، علمای اهل سنت علوم بسیاری را از امام سجاد(علیه السلام) نقل کرده‌اند و پندها، دعاها، احادیثی در فضل قرآن، حلال و حرام، جنگ‌ها و روزها (تاریخ) از وی بجا مانده است که نزد علما مشهور است. گفتنی است از امام سجاد حدود سیصد حدیث در کتب اربعه شیعه آمده است.

مجمع جهانی اهل بیت کتابی با عنوان «کتاب شناسی امام سجاد، صحیفه سجادیه و رساله حقوق» را به چاپ رسانده که کتب مرتبط با امام سجاد(ع) را معرفی نموده است.

صحیفه سجادیه

صَحیفه سَجّادیّه، کتابی است که دعاهای نقل‌شده از امام سجاد(علیه السلام) را در بر دارد. صحیفه سجادیه در ابتدا مجموعه‌ای از ۷۵ دعا و نیایش بود که امام سجاد(ع) آنها را بر دو فرزندش، یعنی امام باقر(ع) و زید بن علی املا کرد و ازهمین‌رو نسخه اولیه آن در دو نسخه نوشته شد. صحیفه سجادیه را مهم‌ترین و برجسته‌ترین کتاب شیعیان بعد از نهج البلاغه و نیز یک دوره عمیق و کامل جهان‌بینی و مکتب دانسته‌اند. مرتضی مطهری اسلام‌پژوه شیعه، معتقد است دعاهای صحیفه سجادیه هم از نظر سند و هم از نظر محتوا، بسیار اعتبار دارد. مضمون دعاهای صحیفه سجادیه بیشتر توحیدی و درون‌مایه اصلی آنها تضرع به درگاه خدا است. امام سجاد در صحیفه، اصول اخلاقی و شیوه زندگی اجتماعی-سیاسی را در قالب دعا و مناجات بیان کرد به گونه‌ای که مردم می‌توانند با خواندن این دعاها با رویکرد سیاسی امام آشنا شوند. به گفته محققان علت اینکه امام سجاد این معارف را در قالب دعا بیان کرده‌ است، شرایط ویژه دوران زندگانی وی (خصوصا در زمان حکومت عبدالملک بن مروان) بود، که با تقیه زندگی می‌کرد.

صحیفه سجادیه به زبان‌های مختلفی مانند فارسی، انگلیسی، فرانسوی، اندونزیایی، ترکی، اردو، اسپانیولی، بوسنیایی، آلبانیایی و تامیلی منتشر شده است. به گزارش آقابزرگ تهرانی در کتاب الذریعه نزدیک به ۷۰ شرح برای صحیفه سجادیه نوشته شده است. مشهورترین شرح بر صحیفه را سید علیخان کبیر با عنوان ریاض السالکین نوشته و قدیمی‌ترین آنها به قلم کفعمی با عنوان «الفواید الشریفة فی شرح الصحیفة» در دسترس است.

رساله حقوق

رساله حقوق، یکی از آثار امام سجاد(علیه السلام) است. در این رساله ۵۱ حق (یا ۵۰ حق طبق برخی نسخه ها) شمارش شده است. این اثر را افراد مختلفی به فارسی ترجمه کرده‌اند و بارها به چاپ رسیده است.

برخی از حق های شمارش شده در این رساله از این قرار است:

  1. حق خدا
  2. حق نفس
  3. حق زبان
  4. حق نماز
  5. حق صدقه
  6. حق معلم
  7. حق رعیت
  8. حق زن
  9. حق مادر
  10. حق پدر
  11. حق فرزند
  12. حق برادر
  13. حق بنده
  14. حق همنشین
  15. حق همسایه
  16. حق وام‌خواه
  17. حق دشمن انسان بر او
  18. حق شادکننده انسان
  19. حق بدی کننده در باره انسان
  20. حق اهل ذمه

دعای سحر مشهور به دعای ابوحمزه

این دعا را امام زین‌العابدین در سحرهای ماه رمضان می‌خواند و ابوحمزه ثمالی از آن حضرت نقل کرده است. این دعا دربردارنده مفاهیمی متعالی و تعابیری شیوا و فصیح است.

زیارت امین الله

زیارتنامه‌ای است که امام سجاد (علیه السلام) هنگام زیارت مزار حضرت علی (علیه السلام) خوانده است. این زیارت از معتبرترین زیارات شمرده شده است که در همه جا(از جمله نزد قبور دیگر ائمه(ع)) می‌توان آن را خواند.

یاران و شاگردان

شیخ طوسی اصحاب امام سجاد(علیه السلام)‌ را حدود ۱۷۰ نفر برشمرده است. از مهم‌ترین یاران و شاگردان او، می‌توان افراد زیر را نام برد:

  • محمد بن جُبَیر بن مُطعِم.

برخی از فضايل

شهادت دادن حجر الاسود به امامت او در منازعه‌ای که میان او و محمد بن حنفیه بر سر امامت واقع شد از مواردی است که نشانگر فضیلت امام سجاد است. قطب الدین راوندی در الخرائج این ماجرا این گونه گزارش کرده است: امام سجاد(ع) از ابن حنفیه دعوت کرد که هریک از آنان پیش حجرالاسود رفته و ادعای خودش را مطرح کند، حَجَر به امامت هرکه شهادت داد او امام است. آنجا، ابتدا محمد (به دستور امام و به احترام این که او سنش بیشتر است) پس از خواندن نماز و نیایش با خدا از سنگ خواست بر امامتش شهادت دهد، اما این اتفاق نیفتاد. سپس امام سجاد(ع) به نماز و نیایش پرداخته و به سنگ گفت بر امامتش شهادت دهد و سنگ به سخن درآمده و بر امامت علی بن حسین، بعد از حسین بن علی شهادت داد و محمد حنفیه نیز امامت آن حضرت را پذیرفت.

شهادت امام سجاد علیه‌السلام

قبر امام سجاد علیه‌السلام در محل قبور ائمه بقیع علیهم‌السلام در قبرستان بقیع

مورخین درباره قاتل امام زین العابدین علیه السّلام با هم اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام به دست ولید بن عبدالملک، و برخی دیگر معتقدند به دست هشام بن عبدالملک، که برادر خلیفه بود مسموم شد؛ اما به هر حال، او نیز نمی توانست بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود.

در مورد تاریخ شهادت امام زین العابدین علیه‌السلام نیز گرچه تمامی مورخان و سیره‌نگاران اتفاق دارند که این واقعه در ماه محرم واقع شد، ولی در تعیین روز و سال وقوع آن اتفاق نظر و دیدگاه واحدی وجود ندارد. برخی از آنان، روز دوازدهم محرم، برخی هیجدهم محرم و برخی دیگر بیست و پنجم محرم را روز شهادتش می‌دانند. همچنین درباره سال شهادتش با این که اکثر مورخان، سال ۹۵ را ذکر کرده‌اند، برخی سال ۹۴ قمری را نیز بیان نموده‌اند.

امام سجاد علیه‌السلام در قبرستان بقیع در کنار قبر مطهر عمویش امام حسن علیه‌السلام به خاک سپرده شد.

تاریخ دقیق شهادت امام سجاد(علیه السلام) روشن نیست؛ برخی آن را سال ۹۵ق و برخی دیگر ۹۴ق دانسته‌اند. درباره روز درگذشت امام سجاد(ع) هم اختلافاتی وجود دارد؛ از جمله شنبه ۱۲ محرم، و ۲۵ محرم. گزارش‌های دیگری نیز از جمله ۱۸، ۱۹، و ۲۲ محرم در منابع دیده می‌شود.

شهادت امام سجاد(ع)، به دستور ولید بن عبد الملک و با سمّ گزارش شده است. مزار او در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است. سن امام هنگام شهادت ۵۷ سال گفته شده است.

متولد سال1369طلبه سطح3مشغول به درس خارج

1 یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *