موسی علیه السلام از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت و رهبر بنیاسرائیل. داستانها و معجزات حضرت موسی در قرآن بیش از هر پیامبر دیگری ذکر شده است. یکی از القاب اصلی حضرت موسی، کلیمالله است که در این باره گفته شده، خداوند با وی مستقیم و بدون واسطه سخن میگفت.
پارهای از داستانهای قرآن درباره موسی عبارتند از همراهی او با یکی از اولیای الهی -که بنابر روایات شیعه خضر بوده است- و داستان انداخته شدن موسی به رود. طبق داستان اخیر، مادر موسی از ترس کشته شدن فرزندش توسط سربازان فرعون، او را در صندوقچهای گذاشت و به رود انداخت. موسی به قصر فرعون رسید و در آنجا رشد یافت. ماجرای درگیری موسی با فرد قبطی از دیگر داستانهای قرآنی است که براساس آن فرد قبطی کشته شد و موسی(ع) وادار شد از مصر فرار کند و به مدین برود.
حضرت موسی(ع) در مدین با دختر شعیب پیامبر ازدواج کرد و ده سال به چوپانی پرداخت. او در چهلسالگی در سرزمین طور، وحی الهی را دریافت کرد و به پیامبری رسید و آموزهها و دستوراتی از جمله توحید، لزوم عبادت خداوند، ادای نماز و مسئله معاد را دریافت نمود. وی همراه با برادرش هارون نزد فرعون رفت تا رهایی بنیاسرائیل را از او بخواهد؛ اما فرعون با وجود آنکه معجزاتی از حضرت موسی مشاهده کرد، حقانیت او را نپذیرفت و به اذیت و آزار بنیاسرائیل پرداخت. حضرت موسی به دستور خداوند، به همراه بنیاسرائیل و با کمک معجزه شکافته شدن دریا از مصر خارج شدند. معجزات دیگری نیز در قرآن و روایات معصومان برای حضرت موسی نقل شده است؛ از جمله تبدیل عصا به مار و ید بیضا.
شیعیان برآنند که همه پیامبران و از جمله حضرت موسی، از ابتدای تولد تا پایان عمر، از گناه معصوماند؛ اما مفسران اهلسنت با اتکا به ذکر مواردی از رویدادهای زندگی موسی که در قرآن ذکر شده، از جمله کشتن قبطی یا انداختن الواح با عصبانیت، عصمت وی را زیر سؤال بردهاند. مفسران شیعه با بیان شواهدی توضیح دادهاند که این موارد بهمعنای ردّ عصمت حضرت موسی نیست.
آثار هنری و تألیفی بسیاری درباره حضرت موسی، زندگی و نبوت او تولید و انتشار یافته است؛ از جمله تابلو مینیاتور محمود فرشچیان از تبدیل شدن عصای موسی به مار. شاعرانی مانند سعدی شیرازی، مولوی، اقبال لاهوری و پروین اعتصامی، اشعاری درباره موسی سرودهاند. فیلمهایی نیز درباره حضرت موسی تولید شده است که فیلم سینمایی ده فرمان از جمله آنهاست.
جایگاه
موسى بن عمران بزرگترین پیامبر بنیاسرائیل و رهبر آن قوم بود، که آنان را از اسارت مصریها آزاد کرد و به سمت سرزمین موعود حرکت داد.
حضرت موسی(ع) یکی از پنج پیامبر اولوالعزم، یعنی دارای شریعت، بود. نام موسی علیه السلام ۱۳۶ بار در قرآن آمده و معجزات بسیاری از او در قرآن نقل شده است. قرآن داستانهای زندگی موسی را بیش از دیگر پیامبران یاد کرده است. او داماد حضرت شعیب بود. حضرت یوشع، وصی و جانشین موسی علیه السلام بود.
قرآن، موسی علیه السلام را رسول و نبی معرفی کرده و او را به دلیل رسالتش و گفتگو با خداوند، بر قومش برتری داده است. الواح و تورات بر حضرت موسی نازل شد. او صاحب کتاب آسمانی و شریعت بود و شريعت او در میان ادیان الهی، نزدیکترین شریعت به اسلام دانسته شده است.
بهگفته محمدحسین فضلالله از عالمان معاصر، رسالت حضرت موسی محدود به گروه یا مکان معینی نبوده، بلکه جهانی و همگانی بوده است. با این حال برخی محققان براساس آیات قرآن و تورات معتقدند که مخاطب دین یهود و کتاب تورات، صرفا قوم بنىاسرائیل (فرزندان یعقوب) بوده و خطابى به سایر امتها ندارد.
سخن گفتن با خداوند
صفت «کلیمالله» (بهمعنای کسی که خدا با او سخن گفت) مختص حضرت موسی علیه السلام دانسته شده است. هرچند برخی معتقدند خداوند در معراج با پیامبر اسلام نیز بدون واسطه سخن گفت،خداوند با حضرت موسی(ع)، بهطور مستقیم، سخن گفت. ناصر مکارم شیرازی بر آن است که خداوند امواج صوتى و کلمات را در فضا يا اجسام میآفريد و سخن گفتن او اینچنین بود.در مقابل، سید محمدحسین طباطبایی معتقد است خداوند چگونگیِ سخن گفتن را ذکر نکرده و ما نیز نمیتوانیم چگونگیِ این گفتگو را از تعابیر قرآن به دست آوریم. به گفته وی، سخن گفتن خدا با موسی، با واسطه و امری حقیقی بوده که گرچه آثاری عادی داشته، اما بینیاز از اعضا و جوارح مادی مثل دهان بوده است.
زندگینامه
حضرت موسی علیه السلام، فرزند عمران از نسل لاوی بن یعقوب دانسته شده است. نام پدرش در تورات، عمرام است که در لهجه عرب بهصورت عمران درآمده و مسلمانان نیز او را عمران خواندند. ولادت حضرت موسی(ع) حدود ۲۵۰ سال پس از وفات حضرت ابراهیم بود. مسعودی در اثبات الوصیة، فاصله میان موسی و ابراهیم(ع) را ۴۶۸ سال گفتهاست.
موسی(ع) در دورهای متولد شد که فرعون دستور داده بود فرزندان پسر بنیاسرائیل را بکشند و دختران آنان را به اسارت بگیرند. براساس تورات، فرعون از ترس قدرت یافتن بنیاسرائیل و اتحاد آنان با دشمنان، دستور کشتار فرزندان پسر بنیاسرائیل را صادر کرد. ناصر مکارم شیرازی، از مفسران شیعه، معتقد است بر اساس آیات قرآن، فرعون برای تضعیف بنیاسرائیل، دستور داد فرزندان پسر بنیاسرائیل را بکشند. برخی، علت این دستور را خواب فرعون دانستهاند. فرعون در خواب دیده بود آتشی به سوی مصر آمده، مصریان را میکشد بدون اینکه آسیبی به بنیاسرائیل بزند. بنابر نقل دیگر، فرعون در خواب دیده بود که پسری از بنیاسرائیل به دنیا خواهد آمد که پادشاهی او را از بین میبرد.
تولد و کودکی تا فرار از مصر
براساس آیات قرآن، بعد از تولد حضرت موسی علیه السلام، خدا به مادر او ( یوکابَد) وحی کرد که فرزند خود را شیر بده و زمانی که ترس از جانش داشتی، او را در صندوقچهای بگذار و در رود رها کن و نگران نباش و نترس. مادر موسی پس از شیر دادن به فرزندش (بنابر تورات، در مدت سه ماه) از ترس خطرات احتمالی، موسی را در صندوقچهای گذاشت و در رود انداخت و دخترش را به دنبال صندوقچه فرستاد. خداوند به جهت نگرانی مادر موسی، به او قوت قلب داده و نوید داد که موسی را به تو برمیگردانیم و همچنین او را از پیامبران قرار خواهیم داد. فردی از خانواده فرعون، موسی را از آب گرفت. تورات این فرد را دختر فرعون معرفی میکند. همسر فرعون (آسیه)، موسی را نور چشم خود و فرعون خواند و امید داشت که برای او نفعی داشته باشد یا حتی او را به فرزندی قبول کنند. پس از نجات موسی(ع) از رود، او شیر هیچ زنی را قبول نکرد تا اینکه به پیشنهاد خواهر موسی، مادرش را آوردند و اینچنین موسی به نزد مادرش بازگشت. ناصر مکارم شیرازی با استناد به آیات قرآن معتقد است که موسی در خانه و در کنار خانواده خود بزرگ شد و گاه به نزد همسر فرعون برده میشد. مکارم شیرازی همچنین از گفتار فرعون خطاب به موسی: «آیا تو را در کودکی نزد خودمان پرورش ندادیم؟» برداشت کرده که موسی حداقل دورهای در کاخ فرعون زندگی کرده است. براساس تورات نیز موسی در کودکی نزد مادرش بوده و زمانی که بزرگ شد به کاخ فرعون رفت.
گفته شده موسی را به این جهت موسی نامیدهاند که او را از میان آب و درخت گرفتند. «مو» در زبان قبطی، به معنای آب و «سا» به معنای درخت آمده است.
موسی در بزرگسالی در ماجرای درگیری فردی از بنیاسرائیل و یک مصری (قِبطی)، با زدن یک مشت، فرد مصری را کشت.پس از این ماجرا، مأموران فرعون تصمیم به قتل او گرفتند و او برای فرار، از مصر خارج شد.
زندگی در مدین، پیامبری و بازگشت به مصر
موسی پس از درگیری با مرد قبطی و کشتن وی، برای در امان ماندن از مأموران حکومتی، به مدین فرار کرد.در آنجا به دو دختر چوپان (به نامهای صفراء و لیّا)، کمک کرد که به حیواناتشان آب دهند. پدر این دختران -که در روایات و تاریخ حضرت شعیب دانسته شده-، پس از اطلاع از داستان موسی، او را فراخواند و به او پیشنهاد کار و ازدواج با دخترش را داد. موسی در مدین ماند و با دختر شعیب ازدواج کرد و چوپانی گوسفندان او را بر عهده گرفت. بنابر آنچه در قرآن و تفاسیر شیعه آمده، موسی ده سال در مدین، در کنار شعیب زندگی کرد و به چوپانی پرداخت. پس از آن، او در مسیر بازگشت از مدین به مصر، شب هنگام که به همراه خانواده راه را گم کرده بود، آتشی از سوی طور دید و رفت تا خبری یا بخشی از آتش را بیاورد. موسی نزدیک آتش رفت، از سمت راست آنجا و از میان درختی ندا آمد: ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان، تنها من را بپرست و نماز را برای یاد من بپادار. موسی در طور سینا، به پیامبری برگزیده شد و خداوند به او دستور داد عصایش را بیندازد، عصا را انداخت، ناگهان تبدیل به مار شد. به او دستور داده شد نترسد و آن را بردارد که عصا به حالت اولیه خود باز خواهد گشت. همچنین دستور داده شد که دستش را در گریبانش فرو برد که دستش سفید و نورانی شد. انجام این معجزات توسط موسی در کوه طور، برای آمادگی موسی جهت انجام آنها در نزد فرعون دانسته شده است.
آغاز دعوت تا خروج بنیاسرائیل از مصر
بنابر آیات قرآن، موسی به سوی فرعونیان فرستاده شد. موسی خطاب به خداوند گفت که میترسد او را تکذیب کنند و او تحمل تکذیب آنان را ندارد، زبانش گویا نیست و فرعونیان گمان میکنند، موسی به جهت قتل قبطی، گناهکار است. او از خداوند خواست که هارون را نیز رسول خود قرار دهد. موسی، به همراه برادرش هارون به نزد فرعون رفته و خواستار رهایی بنیاسرائیل شدند. موسی معجزه مار شدن عصا و همچنین ید بیضا را برای فرعون و اطرافیانش آورد تا حرف او را قبول کنند؛ اما فرعونیان او را به ساحر بودن متهم کردند. در نهایت مجلسی برای همآوردی موسی با ساحران ترتیب داده شد، موسی(ع) سحر ساحران را از بین برد و ساحران ایمان آوردند. با این حال فرعون تسلیم خواسته موسی(ع) نشد و بلاهایی بر مصریان نازل شد. خداوند به موسی دستور داد به همراه بنیاسرائیل شبانه مصر را ترک کنند. پس از خروج بنیاسرائیل، فرعون با نیروهایش به دنبال بنیاسرائیل رفتند. بنیاسرائیل از یک طرف بهوسیله دریا و از طرف دیگر توسط سپاه فرعون محاصره شدند. حضرت موسی(ع) به دستور خداوند عصای خود را بر دریا زد و راهی میان آب باز شد.بنیاسرائیل نجات یافتند. اما فرعونیان در آب غرق شدند.
مهاجرت به سرزمین موعود
مدتی پس از نجات از مصر، حضرت موسی به میقات رفت.بنیاسرائیل در نبود موسی(ع) گوسالهای از طلا ساخته و آن را پرستیدند.موسی(ع) پس از دیدن گوسالهپرستی بنیاسرائیل دو لوحی که در طور سینا بر او نازل شده بود را از عصبانیت بر زمین زد و شکست. خداوند نیز بنیاسرائیل را مواخذه کرد.حضرت موسی(ع) به همراه هفتاد نفر برگزیده از بنیاسرائیل به میقات رفت.برخی از این افراد، ایمان به موسی را مشروط به دیدن خدا کردند. برای آشکار شدن ناتوانی آنها از دیدن خدا، صاعقهای فرود آمد و بر کوه خورد و همه آنها از برق خیرهکننده و صدای وحشتناک آن مردند. برخی آن صاعقه را عذاب دانستهاند. موسی(ع) خطاب به خداوند گفت: «آيا ما را بخاطر آنچه نابخردان ما انجام دادند، هلاک میسازی»و از خداوند تقاضا کرد آنها را زنده کند. خداوند نیز درخواست موسی را پذیرفت و آنها را دوباره زنده کرد.
آوارگی در بیابان
بنیاسرائیل پس از هلاکت فرعون و در راه رسیدن به سرزمین مقدس(به گفته برخی شام) که به آنها وعده داده شده بود، به انسانهای قدرتمندی رسیدند که باید به جنگ آنها میرفتند. بنیاسرائیل از جنگ سرباز زده و خطاب به موسی(ع) گفتند تو و خدایت به جنگ آنها بروید، ما همینجا میمانیم.خداوند ورود به سرزمین موعود را برای چهل سال بر آنان حرام کرد. و آنان به چهل سال آوارگی محکوم شدند. در دوران آوارگی مشکلاتی برای بنیاسرائیل پدید آمد که خداوند آنها را حل کرد. خداوند ابر را سایبان آنها قرار داد و برای رفع گرسنگی آنها «مَنّ و سَلوی» فرستاد.
براساس آیات قرآن، حضرت موسی(ع) از خداوند برای بنیاسرائیل آب طلب کرد و خداوند به او دستور داد عصایش را بر سنگی بزند؛ دوازده چشمه به تعداد قبائل بنیاسرائیل، از آن سنگ جاری شد و هر یک از آن قبائل، چشمهای مخصوص خود داشت. برخی این داستان و معجزه موسی(ع) را در زمان آوراگی در بیابان و برخی مربوط به پیش از آن دوران دانستهاند.
گفته شده ماجراهای درخواست رؤیت خدا، فرو رفتن قارون در زمین، گوساله سامری، گاو بنیاسرائیل، نزول الواح و شکافته شدن کوه در زمان آوارگی موسی و پیروانش رخ داده است.
وفات
حضرت موسی علیه السلام در دوران آوارگی در بیابان و در ۱۲۰ یا ۱۲۶ سالگی وفات یافت. براساس روایتی از پیامبر(ص)، ۱۲۶ سال زندگی کرد. درگذشت موسی(ع) را حدود هفده قرن پیش از میلاد مسیح دانستهاند.
براساس برخی روایات، قبر او پنهان بوده است.
نبوت
حضرت موسی علیه السلام در چهل سالگی، در طور سینا و از میان درختی مورد خطاب وحی قرار گرفت و در آنجا به پیامبری برگزیده شد. او از پیامبران اولوالعزم بود. برخی مفسران براساس تعبیر قرآن «وَ أَنَا اخْتَرتُكَ؛ من تو را براى رسالت انتخاب كردم»معتقدند موسی در همانجا و با همین تعبیر به پیامبری مبعوث شد. خداوند پس از اعلام رسالت، به او دستوراتی داد:
- در ابتدا از توحید آغاز کرد: «ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان»
- سپس به عبادت خداوند دستور میدهد.
- امر میکند که نماز را براى یاد خداوند بپا دارد.
- سپس به مسئله معاد پرداخت.
ده فرمان و تورات
ده فرمان، دستوراتی بود که بر روی الواح نوشته شده بود و بر حضرت موسی علیه السلام نازل گردید. منظور از تورات کتابهای پنجگانه موسی(ع) است. یهودیان این کتابها را نازل شده بر حضرت موسی(ع) میدانند. این اسفار (کتابها) عبارتند از سفر تکوین(پیدایش)، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه. البته گاه تورات به کل کتاب مقدس یهودیان نیز اطلاق میشود. مسلمانان معتقدند تورات، تحریف شده است.
شریعت
مفسران با توجه به برخی آیات قرآن موسی علیه السلام را از پیامبرانی دانستهاند که صاحب کتاب و شریعت بوده است. شریعت در معنای خاص به معنای آداب و مقرراتی است که خداوند برای بندگانش تشریع کرده و شامل احکام فقهی و اخلاقی میشود.
شریعت موسی در قرآن
مفسران درباره شریعت حضرت موسی علیه السلام به سه دسته از آیات قرآن استناد کردهاند:
- دستهای از آیات، فرستاده شدن موسی علیه السلام به سوی فرعون و قبطیان را بیان کرده است.
- دستهای دیگر بر این دلالت دارند که فرستاده شدن موسی علیه السلام به سوی بنی اسرائیل، به همراه کتاب بوده است.برخی مفسران منظور از «کتاب» در این آیات را تورات دانستهاند که در آن علاوه بر توحید اوامر و نواهی و شریعت حضرت موسی(ع) برای قوم بنیاسرائیل آمده است.
- برخی دیگر بر عمومیت دعوت موسی علیه السلام و معتبر بودن شریعت او نه تنها برای بنیاسرائیل؛ بلکه برای همه انسانها، دلالت میکنند.
شریعت موسی در تورات
بنا به گفته برخی پژوهشگران، شریعت موسی مشتمل بر ۶۱۳ حکم شرعی است. از این تعداد، ۲۴۸ حکم درباره واجبات و ۳۶۵ حکم مربوط به محرمات شرعی است. یکی از منابع عمدهای که یهود آداب و احکام شرعی خود را از آن اخذ میکند، احکام موسی علیه السلام بوده که در تورات، بهویژه در سه کتاب لاویان، اعداد و تثنیه از اسفار پنجگانه تورات، مندرج است:
- سِفر لاویان (سِفر سوم از پنج سفر تورات) مشتمل بر قوانین و احکام کاهنان و قربانیان و هدایای آنان است.همچنین قوانین و احکام مربوط به حیوانات حلالگوشت و حرامگوشت، طهارت و نجاست، کفاره گناهان، جرایم جنسی مانند زنا و مجازات گناهان، مقررات اعیاد مقدس و احکام موقوفات در آن بیان شده است.
- در کتاب اعداد (سفر چهارم از پنج سفر تورات) برخی احکام مربوط به زنانی که مورد سوءظن شوهرانشان قرار میگیرند، احکام مربوط به حرمت قتل و مجازاتهای آن، مقررات نذر، قوانین قربانی،وظایف کاهنان و لاویان و تقسیم غنائم آمده است.
- در کتاب تثنیه (آخرین سفر از اسفار پنجگانه) این احکام بیان شده است: ده فرمان، تعیین قضات برای حل و فصل دعاوی،شهادت در دادگاه،قوانین و احکام جنگ و احکام ازدواج.
معجزات
براساس آیه ۱۰۱ سوره اسراء و آیه ۱۲ سوره نمل، حضرت موسی علیه السلام نُه نشانه و معجزه داشت. مفسران مسلمان درباره اینکه این نه معجزه چه بودهاند، اختلاف دارند. از نظر علامه طباطبایی و مکارم شیرازی این معجزات عبارتند از: تبدیل عصا به مار عظیم، درخشندگی دست (ید بیضای)، و نیز فرستادهشدن طوفان، ملخ، قورباغه، شپش، ابتلا به خون، قطحی و کمبود میوهها.این نه معجزه، معجزاتی هستند که موسی(ع) در برابر فرعون و دعوت او آورده است و گرنه معجزات او بیش از نه معجزه بود.
در قرآن به ۱۶ مورد از معجزات حضرت موسی(ع) اشاره شده و برخی از معجزات در آیات متعددی ذکر شده است؛ شکافتن دریا در هفده آیه، تبدیل عصا به مار عظیم در هشت آیه،درخشندگی دست در پنج آیه، افراشتن کوه بر فراز سر بنیاسرائیل در چهار آیه، نزول صاعقه بر بنیاسرائیل در سه آیه،و نیز نزول منّ و سلوی (خوراک) برای بنیاسرائیل در سه آیه از قرآن. معجزات دیگر عبارتند از: استفاده از ابرها بهعنوان سایبان، ابتلای مردم به خوندماغ شدن یا خونرنگ شدن و غیرقابل شرب شدن رود نیل، خشکسالی، فرستادهشدن طوفان، ملخ، شپش و غوک،و نیز زندهشدن مقتول بنیاسرائیل.
تبدیل عصا به مار
معجزه تبدیل عصای حضرت موسی به مار، در پنج سوره قرآن و هشت آیه ذکر شده است.بنابر آیات قرآن، عصای موسی در سه ماجرا تبدیل به مار شده است:
- تبدیل عصا به مار در کوه طور: بنابر آنچه در سه سوره قصص، نمل و طه آمده است، عصای حضرت موسی پس از آنکه بر زمین افتاد، تبدیل به «جانّ» یا «حیه» شد که بهمعنای مار است.
- تبدیل عصا به مار عظیم در حضور فرعون: بنابر آیات قرآن، وقتی موسی نزد فرعون رفت تا او را به راه حق دعوت کند، فرعون از او شاهدی برای اثبات راستگوییاش خواست و حضرت موسی با انداختن عصا به زمین، آن را تبدیل به «ثعبان» کرد که بهمعنای مار عظیم است.
- تبدیل عصا به مار در برابر ساحران: بنابر آنچه در سورههای شعراء، اعراف و طه آمده است، موسی پس از آنکه عصای خود را در حضور فرعون به ماری عظیم تبدیل کرد، خواسته فرعون را برای رقابت با ساحران اجابت کرد، عصای خود را بر زمین انداخت و عصا تبدیل به ماری شد که همه طنابهای ساحران را که به شکل مار به نظر میرسیدند بلعید و این رویداد منتهی به ایمان آوردن ساحران و در عین حال انکار فرعون شد.
ید بیضا (دست درخشنده)
معجزه ید بیضاء که مفسرانی از جمله سید عبدالله شبر و فضل بن حسن طبرسی آن را بهمعنای دست نورانی و درخشان میدانند و مفسرانی از جمله شیخ طوسی و محمدجواد مغنیه آن را دست سفید خواندهاند، بهعنوان یکی از معجزات نهگانه حضرت موسی علیه السلام در قرآن ذکر شده و در سورههای اعراف، طه، شعراء، نمل و قصص از آن یاد شده است.
بنابر آیات قرآن، این معجزه یک بار قبل از رفتن موسی به ملاقات فرعون و برای آمادگی حضرت موسی(ع) رخ داد و بار دیگر در نزد فرعون واقع شد.
شکافته شدن دریا
بنابر آنچه در آیه ۵۰ سوره بقره آمده است، خداوند دریا را برای بنیاسرائیل شکافت و آنها را نجات داد و در مقابل، پیروان فرعون را غرق ساخت. در این آیه شیوه شکافتن دریا بیان نشده است، با این حال بر اساس آیه ۶۳ سوره شعراء، خداوند به موسی وحی کرد تا عصای خود را به دریا بزند و آنگاه که موسی این کار را انجام داد، دریا شکافته شد و آبها بر روی هم قرار گرفتند. همچنین در آیهای دیگر، به غرق شدن فرعون نیز اشاره شده است.
داستان موسی و خضر
داستان خضر و موسی، داستانی قرآنی در مورد ملاقات و همراهی موسی علیه السلام با خضر است. در این داستان حضرت موسی(ع) پس از یافتن فردی که قرآن از او با تعبیر «بندهای از بندگان که به او رحمت و علم داده شده» یاد میکند، خواستار همراهی با او و آموختن از او میشود. در روایات شیعه، این شخص، حضرت خضر(ع) معرفی شده است.
این همراهی به درخواست و اصرار حضرت موسی(ع) بود. خضر با وجود مخالفت اولیه، با این شرط که موسی(ع) هیچ سؤالی از او نپرسد، همراهی را قبول میکند. در این همراهی سه عملِ سوراخ کردن کشتی، کشتن نوجوان و تجدید بنای دیوار، توسط حضرت خضر انجام شد. موسی(ع) در هر سه مورد اعتراض کرده و همین سبب جدایی این دو شد. خضر در پایان، علت کارهایی را که انجام داد گفت. این داستان یکبار در قرآن نقل شده و میان مفسران، متکلمان و عرفا گفتگوهای بسیاری در مورد آن وجود داشته و دارد.
عصمت
بنا به گفته سید مرتضی، شیعه -برخلاف اهل سنت- همه پیامبران را از ابتدای تولد تا پایان عمر، از همه گناهان معصوم میداند.
کشتن قبطی
کشته شدن قبطی، در جریان درگیری فرد قبطی با مردی از بنیاسرائیل، به دست موسی علیه السلام اتفاق افتاد. این داستان در آیه ۱۵ سوره قصص بیان شده است. برخی معتقدند که کشتن قبطی با معصوم بودن موسی(ع) ناسازگار است و به صورت زیر استدلال کردهاند:
- اگر مرد قبطی مستحق قتل بوده است، پس چرا موسی(ع) در آیه ۱۵ سوره قصص پس از انجام این فعل گفته است: «این از عمل شیطان است.» و در آیه بعدی گفته: «خدایا به خودم ستم کردم و آمرزشت را نصیب من فرما.» و همچنین در آیه ۲۰ سوره شعراء گفته: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی خبران بودم.»
- اگر قبطی مستحق قتل نبوده، پس حضرت موسی(ع) شخص بیگناهی را کشته و معصیت کرده است و این با معصوم بودن او ناسازگار است.
در مقابل، مفسران معتقدند مرد قبطی مستحق قتل بود و کشتن او گناه محسوب نمیشد. هرچند بهتر بود که موسی(ع) کشتن او را به تأخیر میانداخت؛ زیرا این کار، موجب به زحمت افتادن وی و خروجش از مصر شد. این کار موسی(ع) ترک اولی بوده و استغفار او نیز برای همین ترک اولی بوده است.
برخی مفسران اهل سنت معتقدند کشتن قبطی، قتل خطایی بوده و قتل خطایی از گناهان صغیره است و موسی(ع) به خاطر ارتکاب این صغیره، استغفار کرده است.
انداختن الواح با عصبانیت
یکی از اموری که براساس آن به عصمت حضرت موسی علیه السلام از خطا و اشتباه خدشه کردهاند، رفتارهای او در واکنش به گوسالهپرستی قومش، پس از برگشت از کوه طور است. در آیه ۱۵۰ سوره اعراف آمده است، وقتی که موسی از کوه طور به سوی قومش برگشت و گوسالهپرستی آنان را دید، الواحی که در دست داشت را به زمین افکند و از روی خشم و با عصبانیت سر برادرش را گرفت و به سوی خود کشید. این واقعه در تورات به این صورت نقل شده است: «چون موسی به اردوگاه رسید و گوساله و رقصکنندگان را دید، خشم موسی برافروخت و الواح را از دست خود افکند و آنها را شکست.»
پاسخهایی به این مطلب داده شده است که از جمله آنها:
- صاحب مجمع البیان بر این نظر است که موسی(ع) میخواست با این رفتارش نشان دهد که از کردار آنها سخت غضبناک است و به این روش، زشتی عمل آنها را به آنها بفهماند تا دیگر چنین کارهایی را مرتکب نشوند و این با عصمت او منافات ندارد.
- علامه طباطبایی این اندازه از اختلافات را منافی با عصمت دو پیامبری که معصوم هستند ندانسته؛ زیرا که ناشی از اختلاف در سلیقه و مشی است و عصمت تنها اختصاص به احکام ودستورات الهی دارد.
- بنا به گفته زمخشری، خشم و عصبانیت موسی(ع) در این جا به خاطر خدا و از روی غیرت دینی بوده است.
برخی محققان بر این نظرند که در تورات فعلی نه تنها سخنی از عصمت موسی(ع) به میان نیامده؛ بلکه معاصی و نسبتهای ناروایی به برخی انبیاء و بهویژه حضرت موسی علیه السلام نسبت داده شده که با عصمت عملی آنان ناسازگار است. برخی نیز کاربرد عدالت در فقراتی مانند «[ای نوح] تو و اهل خانهات به کشتی درآیید زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم.» را به معنای عصمت گرفته و اعتقاد به عصمت انبیاء را از آن استنباط کردهاند.
آثار هنری
آثار هنری بسیاری برای حضرت موسی علیه السلام در قرنهای مختلف ساخته شده است. چند فیلم سینمایی که مشهورترین آنها فیلم ده فرمان در سال ۱۹۵۶م ساخته شد آنرا از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما دانستهاند. همچنین فیلم سینمایی «خروج: خدایان و پادشاهان» دیگر فیلم مشهور در مورد حضرت موسی(ع) است که در سال ۲۰۰۷ ساخته شد. انیمیشینهایی نیز در مورد موسی(ع) ساخته شد از جمله انیمیشن موزیکال «شاهزاده مصر» که در سال ۱۹۸۸م ساخته شد.
تابلوفرشهای متعددی نیز در ایران با موضوع موسی(ع) و وقایع زندگی او، بافته شده است. مجسمه موسی از دیگر آثار هنری مشهور در مورد موسی(ع) است که توسط میکل آنژ در قرن شانزدهم ساخته شد و امروزه در شهر رم ایتالیا قرار دارد. نقاشی های بسیاری نیز از حضرت موسی کشیده شده است.
موسی علیه السلام در شعر فارسی
سعدی شیرازی به داستان درخواست دیدن خداوند توسط حضرت موسی و پاسخ «لَنْ تَرانی؛ هرگز مرا نخواهى دید» خداوند اشاره کرده:
مولوی در اشعار خود به کشتن فرزندان بنیاسرائیل و بزرگ شدن موسی(ع) در خانه فرعون اشاره داشته:
اقبال لاهوری نیز به بخش دیگری از زندگی موسی(ع) پرداخته است:
پروین اعتصامی شعری با نام «لطف حق» در مورد مادر موسی دارد و در آن به موسی(ع) نیز پرداخته است.شاعران دیگری از جمله حافظ و شهریار در اشعار خود از موسی(ع) یاد کردهاند.
موسی و شبان
مولوی داستان مناجات شبان (چوپان) با خداوند را نقل میکند که با زبان حال خود با خداوند صحبت میکند:
موسی با شنیدنِ سخن چوپان، برآشفت:
شبان پشیمان گشت و «گفت ای موسی دهانم دوختی، وز پشیمانی تو جانم سوختی» و از ناراحتی «جامه را بدرید و آهی کرد تفت، سر نهاد اندر بیابانی و رفت». اما خداوند موسی را مواخذه میکند که «بندهٔ ما را ز ما کردی جدا» و به او یادآوری کرد که «تو برای وصل کردن آمدی» و دیدگاه خود را چنین میگوید:
و در نهایت با تعبیر «این خطا را صد صواب اولیترست» از شبان دفاع میکند. البته برخی قرآنپژوهان معتقدند این داستان، خاستگاه دینی و قرآنی ندارد بلکه در مقابل آموزههای قرآنی است.
تکنگاریها
کتابهای فراوانی درباره حضرت موسی، داستانهای زندگی و معجزات او به زبانهای فارسی، عربی و انگلیسی انتشار یافته و بخشی از این آثار، برای مخاطبان کودک و نوجوان است؛ برخی از این آثار عبارتند از:
- تاریخ پیامبران: حضرت موسی، نوشته محمدباقر مجلسی. این کتاب، جلد چهارم از مجموعهای ده جلدی درباره پیامبران است.
- رسالت حضرت موسی(ع) در تورات و قرآن، نوشته مرتضی زاهدزاده، در ۱۶۴ صفحه به زبان فارسی.
- قصص موسی(ع): تفسیری عرفانی بر پایه آیات قرآن مجید، نوشته معینالدین بن محمد فراهی، که با عنوان «اعجاز موسوی» در هند چاپ شده است.
- العبور: قصة سیدنا موسی، نوشته کمال السید، در ۱۱۲ صفحه به زبان عربی.
- عصایی که مار شد: قصه موسی، نوشته بهروز رضایی کهریز، کار گرافیکی کاظم طلایی، و تصویرگری نیلوفر برومند و غلامعلی مکتبی، در ۱۶ صفحه به زبان فارسی، برای کودکان.
Lancet 6 18 1994; 343 8912 1523 1527 cheapest priligy uk