موسی بن جعفر (۱۲۷ یا ۱۲۸–۱۸۳ق) معروف به امام موسی کاظم و ملقب به کاظم و بابالحوائج هفتمین امام شیعیان دوازدهامامی است. وی در سال ۱۲۸ق، همزمان با شروع قیام ابومسلم خراسانی، داعی بنیعباس علیه امویان بهدنیا آمد و در سال ۱۴۸ق پس از شهادت پدرش، امام صادق(ع)، به امامت رسید. دوران ۳۵ ساله امامت او با خلافت منصور، هادی، مهدی و هارون عباسی همزمان بود. ایشان چندین بار توسط مهدی و هارون عباسی زندانی شد و در ۱۸۳ق در زندان سِندی بن شاهک به شهادت رسید. پس از وی، امامت به فرزندش علی بن موسی(ع) منتقل شد.
دوره امامت امام کاظم(ع) با اوج قدرت خلافت عباسی همزمان بود و او در برابر حکومت وقت، تقیه میکرد و شیعیان را نیز به این کار سفارش مینمود؛ از این رو موضعگیری صریحی از امام هفتم شیعیان در برابر خلفای عباسی و قیامهای علوی مانند قیام شهید فَخ گزارش نشده است. با وجود این، وی در مناظره و گفتگو با خلفای عباسی و دیگران تلاش میکرد از خلافت عباسیان مشروعیتزدایی کند.
مناظرات و گفتگوهایی از موسی بن جعفر با برخی عالمان یهودی و مسیحی در منابع تاریخی و حدیثی نقل شده که در پاسخ به پرسشهای آنان بوده است. در کتاب مُسند الامام الکاظم بیش از سه هزار حدیث از وی گردآوری شده که شماری از آنها را برخی از اصحاب اجماع روایت کردهاند.
امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان، سازمان وکالت را گسترش داد و در مناطق مختلف، افرادی را به عنوان وکیل تعیین کرد. از سوی دیگر، حیات امام کاظم(ع) همزمان با بروز انشعاباتی در شیعه بود و فرقههای اسماعیلیه، فَطَحیه و ناووسیه با آغاز امامت او و فرقه واقفیه پس از شهادت او شکل گرفت.
منابع شیعه و سُنی، علم، عبادت، بردباری و بخشندگی وی را ستوده و او را کاظم و عبد صالح لقب دادهاند. بزرگان اهلسنت به امام هفتم شیعیان به عنوان یک عالم دینی احترام میگذاشته و همچون شیعیان به زیارت قبر او میرفتهاند. حرم امام کاظم(ع) و حرم نوهاش امام جواد(ع) در منطقه کاظمین در شمال بغداد، به حرم کاظمین شهرت دارد و زیارتگاه مسلمانان بهویژه شیعیان است.
ولادت و کنیه و القاب
نام وی موسی گزارش شدهاست. از القابِ مشهورش میتوان به کاظِم، صابِر، صالِح، عَبدُ الصّالِح، قائِم، نَفْسِ زَکیّه، وَفی (وفادار)، امین و بابُ الْحَوائِج اشاره کرد. دربارهٔ وجهِ تسمیهٔ «عبد صالح»، از یحیَی بن حسن بن جعفر، نسبشناسِ مشهور، نقل شدهاست که بهخاطر عبادت و اجتهادش، «عبد صالح» نامیده میشد. موسی بهخاطر صبرِ زیاد و فروخوردنِ خشمش، و مهربانی و بخشندگی نسبت به بدیکنندگان بدو، کاظِم لقب گرفتهاست. بهنوشتهٔ ابن خَلِّکان، وقتی کسی از او بدگویی میکرد هدیهای برایش میفرستاد.
برای وی کنیههایی چون ابوعلی، ابوابراهیم، ابواسماعیل و ابوالحسن، ذکر شدهاست. و برای اینکه با فرزندانش علیِّ بن موسَی الرِّضا و علیّ النَّقی که آنان هم «ابوالحسن» نامیده میشدند، اشتباه نشود او را «ابوالحسن اول» خطاب میکردند. نقشِ انگشتریَش «پادشاهی تنها از آنِ خداست» بودهاست.
روز ولادت حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) در برخی منابع ۷ ماه صفر و در برخی دیگر ماه ذی الحجه (بدون تعیین روز آن) ذکر شده است. سال ولادت آن حضرت را نیز برخی ۱۲۷ هجری، و برخی ۱۲۸ هجری گفته اند.
پدر بزرگوار ایشان، امام صادق علیه السلام و مادر آن حضرت، حمیده خاتون علیهاالسلام معروف به حمیده بربریه یا حمیده مصفاة (پاک) است.
کنیه آن جناب ابوالحسن اول و ابوابراهیم و ابوعلى بود و القاب موسی بن جعفر علیهالسلام عبارتند از: کاظم، عبد صالح، نفس زکیه، زین المجتهدین، وفىّ، صابر، امین و زاهر شد. گفته شده «کاظم» بواسطه کظم غیظ و چشم پوشى که از ستمگران می کرد. یا کاظم کسى است که خوف و اندوه پیکرش را فرا گرفته باشد. ربیع بن عبدالرحمن گفت: بخدا قسم موسى بن جعفر علیه السّلام از کسانى بود که آثار جلالت و کمال دانش و اطلاع از حقایق عالم در چهرهاش دیده مى شد، و می دانست چه کسى ادعاى مقامش را خواهد کرد و منکر امامت و جانشینش می گردد، ولى این خشم را فرو می خورد و آنچه می دانست اظهار نمی کرد، از همین جهت لقب «کاظم» یافت. و لقب «زاهر» را از آن جهت یافت که اخلاق پسندیده و بخشش فراوانش درخشید.
از حضرت رضا علیه السّلام نقل شده که فرمود: نقش انگشترى پدرم موسى بن جعفر «حسبى اللَّه» بود، در این موقع امام دست خود را گشود و انگشترى را نشان داد و نقش آن را دیدم.
زندگینامه
موسی بن جعفر در ذِیالحجه ۱۲۷ق یا ۷ صَفَر ۱۲۸ق هنگامی که امام صادق(علیه السلام) و همسرش حُمیده از حج بازمیگشتند، در منطقه اَبواء به دنیا آمد. ولادت او را در سال ۱۲۹ق و در مدینه نیز گفتهاند. در تقویم جمهوری اسلامی ایران، ولادت امام هفتم در ۲۰ ذیالحجه ثبت شده است. برخی منابع از علاقه فراوان امام صادق(ع) به او خبر دادهاند. بنا بر روایت احمد بَرقی، امام صادق(ع) پس از ولادت فرزندش موسی، سه روز مردم را اِطعام کرد.
نسب موسی بن جعفر با چهار واسطه به امام علی(ع) میرسد. پدرش امام صادق(ع)، ششمین امام شیعیان و مادرش حُمیده بَربریه است. کنیه او را ابوابراهیم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضی و ابوعلی گفتهاند. ابوحمزه، ابوعبدالله و ابواسماعیل از دیگر کنیههای منسوب به ایشان است. وی را به دلیل کنترل خشم خود در برابر بدرفتاری دیگران، کاظم و به سبب عبادتِ بسیار، عبد صالح لقب دادهاند. باب الحوائج نیز از القاب اوست و مردم مدینه او را زَیْنُ المُجتَهدین (زینت تلاشگران) مینامیدند.
موسی بن جعفر(ع) در دوران انتقال قدرت از امویان به عباسیان به دنیا آمد. در چهار سالگی وی، نخستین خلیفه عباسی به حکومت رسید. از زندگی امام کاظم(ع) تا پیش از امامت وی، اطلاعات چندانی در دست نیست، جز چند گفتگوی علمی در زمان کودکی از جمله گفتگو با ابوحنیفه و عالمان ادیان دیگر که در مدینه رخ داده است.
بر پایه روایتی که در مناقب آمده، وی به صورت ناشناس وارد یکی از روستاهای شام شده و در آنجا با راهبی گفتگو کرده که به مسلمان شدن او و همراهانش انجامیده است. همچنین گزارشهایی از سفرهای امام به مکه برای حج یا عمره وجود دارد. چند بار نیز امام از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شده است. جز این موارد، امام بیشتر عمر خود را در مدینه گذرانده است.
همسر و فرزندان
تعداد همسران امام کاظم(علیه السلام) روشن نیست. نخستین آنها، نجمه مادر امام رضا است. از تعداد فرزندان او نیز در منابع تاریخی گزارشهای متفاوتی آمده است. به گزارش شیخ مفید، او ۳۷ فرزند (۱۸ پسر و ۱۹ دختر) داشته است. امام رضا(ع)، اِبراهیم، شاهچراغ، حمزه، اِسحاق از جمله پسران و فاطمه معصومه و حکیمه از جمله دختران او هستند. نوادگان امام کاظم(ع) به سادات موسوی شهرت دارند.
حضرت ابوالحسن موسى (علیه السلام) سى و هفت فرزند پسر و دختر داشت که عبارتند از:
۱- امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) ۲- ابراهیم ۳- عباس ۴- قاسم ۵- اسماعیل ۶- جعفر ۷- هرون ۸- حسن ۹- احمد ۱۰- محمد ۱۱- حمزه ۱۲- عبداللَّه ۱۳- اسحق ۱۴- عبیداللَّه ۱۵- زید ۱۶- حسن ۱۷- فضل ۱۸- حسین ۱۹- سلیمان ۲۰- فاطمه کبرى ۲۱- فاطمه صغرى ۲۲- رقیه ۲۳- حکیمه ۲۴- ام ابیها ۲۵- رقیه صغرى ۲۶- ام جعفر ۲۷- لبابه ۲۸- زینب ۲۹- خدیجه ۳۰- علیه ۳۱- آمنه ۳۲- حسنه ۳۳- بریهه ۳۴- عایشه ۳۵- ام سلمه ۳۶- میمونه ۳۷- ام کلثوم.
در میان تمام فرزندان امام کاظم (علیه السلام)، فرزند بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (علیه السلام) از همه بزرگوارتر و عالیقدرتر و داناتر و فاضلتر بوده است. احمد بن موسى (شاهچراغ) نیز مردى کریم و بزرگوار و پرهیزکار بود و حضرت موسى بن جعفر این فرزند بزرگوار را دوست می داشت و بر سایر فرزندان مقدم می داشت و بستان یسیر خود را به او بخشیده بود. همچنین در میان دختران امام، حضرت معصومه علیها السلام، از بافضیلت ترین بانوان خاندان اهل بیت علیهم السلام به شمار می رود.
دوران امامت
امامت پس از امام صادق
موسی بن جعفر، پس از شهادت امام صادق(علیه السلام) در سال ۱۴۸ق، در ۲۰ سالگی به امامت رسید. دوران امامت او با خلافت چهار تن از خلفای عباسی همزمان بود. حدود ۱۰ سال از امامت او در خلافت منصور (حکومت۱۳۶–۱۵۸ق)، ۱۱ سال در خلافت مهدی عباسی (حکومت۱۵۸-۱۶۹ق)، یک سال در خلافت هادی عباسی (حکومت۱۶۹-۱۷۰ق) و ۱۳ سال در خلافت هارون (حکومت۱۷۰-۱۹۳ق) سپری شد. مدت امامت موسی بن جعفر ۳۵ سال بود و با شهادت او در سال ۱۸۳ق امامت به فرزندش، امام رضا(ع) منتقل شد.
گر چه امام صادق علیه السلام در جلساتی خصوصی با برخی از اصحاب خاص خویش همچون مفضل بن عمر جعفى، معاذ بن کثیر، عبدالرحمان بن حجاج، فیض بن مختار، یعقوب سراج، سلیمان بن خالد، صفوان جمّال و اسحاق و على – که از برادران امام کاظم (علیه السلام) بوده اند – بر امامت فرزندش امام کاظم (علیه السلام) اشاره نمود، لیکن در عین حال بنا به دلایل سیاسى، از جمله به دلیل وحشتى که از حاکمیت عباسیان وجود داشت، امام براى بسیارى از شیعیان خود ناشناخته ماند؛ زیرا امکان آن بود که اگر به صورت صریح و در ملاء عام، امامت امام کاظم علیه السلام معین گردد، از ناحیه خلفا تحت فشار قرار گیرد.
از جمله دلایل سردرگمی شیعیان پس از امام صادق (علیه السلام) می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- شدّت اختناق در عصر منصور درباره علویان، به ویژه امام صادق علیه السّلام- که عظمت فراوانى در جامعه داشت- سبب شد تا سردرگمى خاصى میان برخى از شیعیان، نسبت به رهبرى آینده به وجود آید.
- دعوت و جذب شیعیان آن حضرت از طرف بعضى از فرزندان امام صادق علیه السّلام- که به ناحق داعیه امامت داشتند- و بهره گیرى آنان از این فرصت، مزید بر علت مىشد.
- پراکندگى شیعیان نیز خود مشکل دیگرى بود؛ زیرا آنها در شهرهاى دور و نزدیک زندگى مى کردند و کسب اطمینان درباره امام واقعى براى آنان کار دشوارى بود.
- امام صادق علیه السّلام در وصیت خویش براى این که جان امام بعد از خویش را حفظ کند، افزون بر دو فرزند خود، امام کاظم علیه السّلام، عبدالله و منصور عباسى را نیز وصىّ خود قرار داد.
- مسأله اسماعیل بن جعفر بن محمد: از آنجا که او فرزند بزرگتر امام صادق علیه السّلام بود، شیعیان گمان مىکردند که رهبرى آینده شیعه از آن او خواهد بود. وى در حیات پدر وفات کرد و به طورى که در روایت آمده، امام صادق علیه السّلام اصرار داشتند تا شیعیان با دیدن جنازه او به مرگش یقین کنند. با این حال عده اى، پس از آن حضرت با داعیه مهدویت اسماعیل و یا بهانه هاى دیگر، فرقه ایى بنام خطابیه، باطنیه یا اسماعیلیه در شیعه به وجود آوردند.
این عوامل دست به دست هم داد و در ایجاد انشعاب میان شیعیان پس از شهادت امام صادق علیه السّلام بسیار مؤثر بود، به طورى که یکى از اصحاب امام کاظم علیه السّلام گفت: «ذهب النّاس بعد ابى عبداللّه علیه السّلام یمینا و شمالا.»
نوبختى انشعاب شیعه را به شش فرقه پس از رحلت امام صادق علیه السّلام بدین ترتیب برمى شمارد:
- ناووسیه: کسانى که معتقد بر مهدویت خود امام صادق علیه السّلام بودند.
- اسماعیلیه خالصه که هنوز بر زنده بودن اسماعیل اصرار مى ورزیدند.
- آنان که به امامت محمّد فرزند اسماعیل اعتقاد داشتند.
- دسته اى که به امامت محمّد بن جعفر دیباج معتقد بودند.
- فطحیه: گروهى که امامت عبدالله افطح را قبول داشتند.
- کسانى که به امامت موسى بن جعفر علیه السّلام اعتقاد داشتند.
- نصوص امامت
از دیدگاه شیعه، اِمام از جانب خدا تعیین میشود و از راههای شناخت او، نَصْ (تصریح پیامبر(صل الله علیه و آله) یا امام قبلی به امامت امام پس از خود) است. امام صادق(ع) در موارد متعددی امامت موسی بن جعفر را به اصحاب نزدیک خود اعلام کرده بود. در هر یک از کتابهای کافی، اِرشاد، اِعلام الوَریٰ و بِحارالانوار بابی درباره نصوص امامت موسی بن جعفر(ع) وجود دارد که به ترتیب ۱۶، ۴۶، ۱۲ و ۱۴ روایت را در این باره نقل کردهاند از جمله:
- در روایتی، از سلیمان بن خالد نقل شده است که امام صادق(ع) فرزندش امام کاظم(ع) را به عنوان «صاحب الاَمر» بعد از خودش معرفی کرده است.
- صَفوان جمال نیز از منصور بن حازِم نقل کرده است که امام صادق(ع) دست بر شانه امام کاظم(ع) که در آن زمان پنجساله بود، گذاشت و او امام را پس از خود معرفی کرد.
- علی بن جعفر روایت کرده که امام صادق(ع) درباره موسی بن جعفر فرمود: «فَإِنَّهُ أَفْضَلُ وُلْدِی وَ مَنْ أُخَلِّفُ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الْقَائِمُ مَقَامِی وَ الْحُجَّةُ لِلَه تَعَالَی عَلَی كَافَّةِ خَلْقِهِ مِنْ بَعْدِی؛ او برترین فرزندان و بازماندگان من است و اوست که پس از من، در جایگاه من قرار میگیرد و پس از من، حجت خدا بر همه مخلوقات است.»
همچنین در عیون اخبار الرضا آمده است که هارون عباسی خطاب به فرزندش مأمون، موسی بن جعفر را امام بر حق و سزاوارترین فرد به جانشینی پیامبر(ص) خوانده و پیشوایی خود را ظاهری و با زور توصیف کرده است.
وصیت امام صادق(علیه السلام) و سرگردانی برخی شیعیان
در منابع آمده است امام صادق(علیه السلام) با توجه به سختگیریهای عباسیان و برای حفظ جان امام کاظم(علیه السلام)، پنج نفر از جمله خلیفه عباسی ـ را به عنوان وصی خود معرفی کرد. هرچند امام صادق(ع)، بارها امامِ پس از خود را به اصحاب خاصش معرفی کرده بود، اما این اقدام تا حدی وضع را برای شیعیان ابهامآلود کرد. در این دوره، برخی از اصحاب برجسته امام صادق(ع) مانند مؤمن طاق و هِشام بن سالم نیز دچار تردید شده بودند. آنان ابتدا به سراغ عبدالله اَفْطَح، که ادعای امامت کرده بود، رفتند و از او درباره زکات پرسیدند. اما پاسخهای عبدالله آنها را قانع نکرد. آن دو سپس با موسی بن جعفر(ع) ملاقات کردند و با پاسخهای وی قانع شدند و امامت او را پذیرفتند.
انشعاب در شیعه
در دوره امامت موسی بن جعفر(علیه السلام)، فرقههای اسماعیلیه، فَطَحیه و ناووسیه شکل گرفت. هر چند در زمان حیات امام صادق(ع)، زمینه انشعاب در شیعه فراهم شده بود، اما انشعابی در میان آنان رخ نداد. ولی با شهادت امام صادق(ع)، و آغاز امامت موسی بن جعفر، شیعیان به فرقههای مختلفی منشعب شدند؛ گروهی از آنان، مرگ اسماعیل پسر امام صادق(ع) را انکار کرده، او را امام میدانستند. شماری از این گروه، که از حیات اسماعیل مأیوس شدند، پسر او محمد را امام دانستند. این گروه به اسماعیلیه شهرت یافتند. برخی دیگر عبدالله اَفْطَح را امام دانسته، به فَطَحیه مشهور شدند ولی پس از مرگ او که حدود ۷۰ روز پس از شهادت امام صادق(ع) رخ داد، به امامت موسی بن جعفر معتقد شدند. شماری نیز به پیروی از شخصی به نام ناووس در امامت حضرت صادق(ع) توقف کردند و عدهای به امامت محمد دیباج معتقد شدند.
روایات
احادیث فراوانی از امام کاظم(علیه السلام)، در منابع حدیثی شیعه روایت شده است؛ این روایات بیشتر در موضوعات کلامی چون توحید،بداء، ایمان و نیز موضوعات اخلاقی است. همچنین مناجاتهایی از جمله دعای جوشن صغیر از وی نقل شده است. در اسناد این روایات از او با تعابیری چون الکاظم، ابیالحسن، ابیالحسن الاول، ابیالحسن الماضی، العالم و العبد الصالح یاد شده است. عزیزالله عطاردی ۳۱۳۴ حدیث از او در مُسْنَدُ الامام الکاظم گردآورده است. ابوعمران مَروَزی بغدادی (درگذشت: ۲۹۹ق) از عالمان اهلسنت نیز شماری از احادیث امام هفتم شیعیان را در مسند الامام موسی بن جعفر آورده است.
از موسی بن جعفر، آثار دیگری نیز روایت شده است:
- علی بن جعفر، برادر امام کاظم(ع) کتابی با عنوان المسائل داشت که در آن مسئلههایی را که از امام کاظم(ع) پرسیده و جواب آنها را دریافت کرده بود ثبت کرده بود. موضوع این کتاب مسائل فقهی است. این کتاب با عنوان مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها توسط موسسه آل البیت منتشر شده است.
- رسالهای درباره عقل که خطاب به هشام بن حکم نوشته شده است.
- رسالهای درباره توحید که در پاسخ به سؤالات فتح بن عبدالله است.
- علی بن یقطین نیز مسائلی را که از موسی بن جعفر فرا گرفته بود، در کتابی با عنوان مسائل عن ابی الحسن موسی بن جعفر جمعآوری کرده است.
سیره
سیره عبادی
بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم(علیه السلام) بسیار اهل عبادت بود؛ به همین دلیل، برای او از لقب عبد صالح استفاده میشود. بر پایه برخی گزارشها امام کاظم(ع) آن قدر عبادت میکرد که زندانبانان او نیز تحت تأثیر قرار میگرفتند. شیخ مفید موسی بن جعفر را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه میکرد که محاسنش از اشک خیس میشد. او دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ»(«گناه از بندهات بزرگ شد، پس عفو از پیشگاهت، نیکو و زیبا خواهد گردید) را تکرار میکرد و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» (بارالها از تو راحتی هنگام مرگ و گذشت هنگام محاسبه اعمال را، مسئلت می کنم) را در سجده میخواند. حتی هنگامی که به دستور هارون به زندان منتقل شد، خدا را سپاس میگفت که فرصتی برای عبادت یافته است: «خدایا همواره از تو فراغتی برای عبادتت طلب میکردم و تو آن را برایم فراهم کردی؛ پس تو را سپاس میگویم».
نقش انگشتری امام کاظم(ع) «حَسْبِيَ اللهُ حَافِظِي؛ خداوند برای حفاظت از من کفایتم می کند.» و «الْمُلْكُ لِله وَحْدَهُ؛ مُلک وفرمانروايی تنها از آنِ خدای یگانه است.» بوده است.
فضایل اخلاقی امام کاظم علیهالسلام
در منابع شیعه و سنی، گزارشهای مختلفی درباره بردباری و سخاوت امام کاظم(ع) وجود دارد. شیخ مفید او را بخشندهترین مردم زمان خودش دانسته که شبها برای فقیران مدینه آذوقه میبرد. ابنعِنَبه درباره سخاوت موسی بن جعفر گفته است: او شبها از خانه بیرون میرفت و کیسههایی از درهم همراه داشت و به هر کس میرسید یا به کسانی که به احسان او چشم داشتند، میبخشید تا بدانجا که کیسههای پول او ضربالمثل شده بود. همچنین گفته شده موسی بن جعفر به کسانی که به او آزار میرساندند نیز بخشش میکرد و وقتی به او خبر میدادند فردی در صدد اذیت او بوده، برایش هدیه میفرستاد. همچنین شیخ مفید امام کاظم(ع) را کوشاترین فرد در صله رحِم با خانواده و دیگر بستگان دانسته است.
دلیل ملقب شدن امام هفتم شیعیان به کاظم، این بود که خشم خود را کنترل میکرد. گزارشهای مختلفی در منابع آمده که امام کاظم(ع) خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی میکردند، فرو میبرد.
بُشر حافی نیز که بعدها از مشایخ صوفیه گردید، تحت تأثیر سخنان و اخلاق او توبه کرد.
امام کاظم علیه السلام به دلیل حلم و بردباری در برابر تجاوزکاران و فرونشاندن غیظ و خشم خویش به «کاظم» ملقب بود و به خاطر لیاقت و شایستگی اش به «عبدصالح» معروف بود.
خریدن غلامان و آزاد ساختن آنان یکى از برنامه هاى عبادتى امام علیه السلام بوده است به حدى که در مدت عمر خود بیش از هزار نفر را خریدارى نموده و در راه خدا و جلب رضایت و خشنودى او آزاد ساخته است.
یکى از مشخص ترین صفات بارز پیشواى هفتم ما، سخاوت و جود و کرم اوست که در راه خدا مبذول مى داشت. بر این اساس است که سیره نویسان بی طرف اتفاق نظر دارند که امام موسى بن جعفر علیه السلام یکى از چهره هاى معروف سخاوت و کرم عصر خود بود و امکانات مالى خود را که محصول دست رنج خود او بود و از راه کشاورزى و زراعت عائدش می شد، در اختیار نیازمندان و بیچارگان واقعى اجتماع قرار می داد. به گونه اى بخشش ها و کرامت هاى آن بزرگوار در اعماق دل هاى مردم ریشه دوانده بود که در مدینه به صورت ضرب المثلى شیوع داشت و مردم گاهى در گفتگوهاى خود به هم دیگر می گفتند: «تعجب از کسى است که کیسه بذل و بخشش موسى بن جعفر به او رسیده باشد ولى باز هم اظهار فقر و تنگدستى بنماید».
امام موسی بن جعفر علیه السلام بسیار به سراغ فقرا می رفت. شب ها در ظرفی پول و آرد و خرما می ریخت و به وسایلی به فقرای مدینه می رساند، در حالی که آنها نمی دانستند از ناحیه چه کسی است.
سیره سیاسی
برخی منابع گفتهاند امام کاظم به شیوههای مختلفی از جمله مناظره و عدم همکاری، بر عدم مشروعیت خلفای عباسی تأکید میکرد و میکوشید اعتماد مردم را نسبت به آنان سست کند. موارد زیر را میتوان از نمونههای تلاش او برای بیاعتبار کردن عباسیان برشمرد:
- او در مواردی که خلفای عباسی با انتساب خود به پیامبر(ص) در صدد مشروعیتبخشی به حکومت خود بودند، نسب خود را مطرح میکرد و نشان میداد که او از عباسیان به پیامبر(ص) نزدیکتر است. از جمله در گفتوگویی که میان او و هارون عباسی رخ داد، امام کاظم(ع) با تکیه بر آیاتی از قرآن از جمله آیه مُباهله، انتساب خود به پیامبر را از طریق مادرش حضرت زهرا(س) اثبات کرد.
- هنگامیکه مهدی عباسی رَدّ مَظالم میکرد، امام کاظم(ع) فدک را از او مطالبه کرد. مهدی از او خواست تا حدود فدک را مشخص کند و امام مرزهایی را تعیین کرد که با قلمرو حکومت عباسیان برابری میکرد.ماجرای بازگرداندن فدک و تعیین حدود و مرزهایش توسط امام کاظم(ع) به هارون عباسی نیز منسوب است.
- امام هفتم شیعیان اصحاب خود را به عدم همکاری با عباسیان سفارش میکرد، از جمله صَفوان جمال را از کرایه دادن شتران خود به هارون منع کرد. در عین حال از علی بن یقطین که در حکومت هارون الرشید، عهدهدار وزارت بود، خواست تا در دربار بماند و به شیعیان خدمت کند.امام کاظم(ع) همچنان از وی خواسته بود که ضمانت بدهد که دوستان اهلبیت(ع) را تکریم کند و امام هم متقابلاً به او ضمانت داده بود که گرفتار قتل، سختی و زندان نشود.
با این وجود، از موسی بن جعفر(ع) مخالفت علنی در برابر حکومت وقت گزارش نشده است. او اهل تقیه بود و شیعیان را نیز به رعایت آن سفارش میکرد. به عنوان مثال، در نامهای به خیزران مادر هادی عباسی، مرگ او را تسلیت گفت. بر پایه روایتی هنگامی که هارون او را احضار کرد، فرمود: «چون تقیه در برابر حاکم واجب است، پیش هارون میروم». او همچنین هدایای هارون را، برای ازدواج آل ابیطالب و جلوگیری از قطع نسل آنان میپذیرفت. امام کاظم(ع) در نامهای از علی بن یقطین نیز خواسته بود مدتی به شیوه اهلسنت وضو بگیرد تا خطری او را تهدید نکند.
اصحاب امام کاظم علیهالسلام
از مشهورترین اصحاب امام کاظم (علیه السلام) می توان به افراد زیر اشاره کرد:
- یونس بن عبدالرحمن
- صفوان بن مهران
- محمد بن ابی عمیر
- عبدالله بن مُغیره
- حسن بن محبوب
- احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى؛ (شش نفر مذکور، از اصحاب اجماع هستند)
- علی بن یقطین
- محمد بن خلاد
- عبدالرحمن بجلی
- علی بن جعفر
- حسن بن علی بن فضال
- داود بن کثیر رقّی
- موسی بن بکیر
- صفوان بن مهران
گزیدهای از سخنان امام کاظم
- «الصبر على الوحدة علامة قوة العقل، فمن عقل عن الله تبارک و تعالى اعتزل اهل الدنیا و الراغبین فیها و رغب فیما عند ربه و کان الله آنسه فى الوحشه و صاحبه فى الوحده، و غناه فى العیله و معزه فى غیر عشیره». صبر بر تنهایى نشانه قوت عقل است و هر که از طرف خداوند تبارک و تعالى تعقل کند از اهل دنیا و راغبین در آن کناره گرفته و بدانچه نزد پرودرگارش است رغبت نموده، و خداوند در وحشت انیس اوست و در تنهایى یار او، و توانگرى او در ندارى و عزت او در بى تبارى است.
- «ان العاقل لایکذب و ان کان فیه هواه». همانا که عاقل دروغ نمى گوید، گرچه طبق میل و خواسته او باشد.
- «قلّة المنطق حکم عظیم، فعلیکم بالصمت، فانه دعة حسنة و قلّة وزر و خفّة من الذنوب». کم گویى، حکمت بزرگى است، بر شما باد به خموشى که شیوه اى نیکو و سبکبار و سبب تخفیف گناه است.
- «ان الله حرّم الجنة على کل فاحش قلیل الحیاء لایبالى ما قال و لا ما قیل له». همانا خداوند بهشت را بر هر هرزه گوى کم حیا که باکى ندارد چه مى گوید و یا به او چه گویند حرام گردانیده است.
- «ایاک و الکبر، فانه لایدخل الجنة من کان فى قلبه مثقال حبة من کبر». از کبر و خودخواهى بپرهیز، که هر کسى در دلش به اندازه دانه اى کبر باشد ، داخل بهشت نمى شود.
- «مَن احبّ الدنیا ذهب خوف الآخرة من قلبه و ما اوتى عبد علما فازداد للدنیا حبّا الا ازداد من الله بُعدا و ازداد الله علیه غضبا». هر که دنیا را دوست بدارد، خوف آخرت از دلش برود، و به بنده اى دانشى ندهند که به دنیا علاقه مندتر شود، مگر آن که از خدا دورتر و مورد خشم او قرار گیرد.
امام کاظم علیهالسلام در زندان
امام کاظم(علیه السلام)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستینبار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را به دستور خلیفه از مدینه به بغداد منتقل کردند. هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد. زمانِ دستگیری و زندان اول در منابع ذکر نشده ولی دومین بار در ۲۰ شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و در ۷ ذِیحَجّه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. بنا به گزارش شیخ مفید، هارون در سال ۱۸۰ق در نامهای به عیسی بن جعفر، از او خواست امام را به قتل برساند، ولی او نپذیرفت. امام را پس از مدتی به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل کردند. امام کاظم(ع) سالهای پایانی عمر خود را در زندانهای فضل بن یحیی و سِندی بن شاهک گذراند.
در زیارتنامه امام کاظم(ع) با عبارت الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون؛ کسی که در سیاهچالها شکنجه میشد به او سلام داده شده است. در زیارتنامه امام از زندان او به ظُلَمالمطامیر نیز یاد شده است. مطموره به زندانی گفته میشود که دراز کردن پا و خوابیدن در آن ممکن نباشد. همچنین زندانهای زیرزمینی بغداد به دلیل مجاورت با دجله، مرطوب و نمناک (مطموره) بوده است.
درباره دلیل دستگیری امام هفتم شیعیان توسط خلفای عباسی و انتقال وی به زندان، گزارشهای متفاوتی در منابع آمده است. بنا بر برخی گزارشها دلیل دستگیری موسی بن جعفر به دستور هارون، حسادت یحیی برمکی و بدگویی علی بن اسماعیل بن جعفر، برادرزادهاش نزد هارون بوده است. گفته شده هارون به ارتباط شیعیان با امام کاظم حساس بود و از این بیم داشت که اعتقاد شیعیان به امامت آن حضرت باعث تضعیف حکومتش شود. همچنین بر پایه برخی گزارشها دلیل زندانیشدن امام کاظم(ع) این بود که برخی از شیعیان همچون هِشام بن حکم، با وجود اینکه امام دستور به تقیه داده بود، خواست امام را رعایت نمیکردند. این گزارشها مناظرههای هشام بن حکم را از جمله اسباب زندانی شدن امام برشمردهاند.
امام کاظم علیه السّلام دو بار به دست هارون الرشید به زندان افتاده اند که مرتبه دوم آن از سال ۱۷۹ تا ۱۸۳؛ یعنى به مدت چهار سال به طول انجامیده و به شهادت آن حضرت منجر شده است. درباره مرتبه نخست زندان امام مدّتی قید نشده است.
دلایل زندانى شدن امام در این دو بار که هر دو به دست هارون بوده عبارت است از:
- سختگیری های هارون نسبت به علویان به خصوص امام موسی کاظم(علیه السلام).
- نفوذ بسیار امام و علویان در میان مردم به دلیل اینکه فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هستند.
- مفترض الطاعه بودن امامان شیعه و ترس دستگاه حکومت از شیعیان به دلیلی این صفت ائمه اطهار. شیخ صدوق از جمله علل شهادت امام کاظم علیه السّلام را آگاهى یافتن هارون از اعتقاد شیعیان به امامت امام دانسته است. هارون فهمید که شیعیان شب و روز به خدمت امام مىرسند و به خاطر ترس از جان و از دست دادن سلطنتش، آن حضرت را به شهادت رسانید.
- سعایت برخی از بستگان امام مانند علی بن اسماعیل بن جعفر (پسر برادر امام) در نزد هارون از امام.
هارون با آن همه سلطه و قدرت، مجبور بود تا دست به چنین توجیهاتى بزند تا اقدامش از طرف مردم مورد انکار و نفرت قرار نگیرد. هارون در همان مسجد دستور توقیف حضرت را صادر کرد. وى دستور داد تا دو کاروان آماده کرده، یکى را به سمت کوفه و دیگرى را به سمت بصره بفرستند. او امام را همراه یکى از این دو کاروان روانه ساخت. این کار به این دلیل انجام گرفت تا مردم ندانند امام در کجا زندانى مىشود.
هارون، امام کاظم علیه السّلام را نزد حاکم بصره، عیسى بن جعفر بن منصور فرستاد؛ امام چندى در زندان او بسر برد، اما در نهایت، عیسى از این کار خسته شد و به هارون نوشت تا او را تحویل شخص دیگرى بدهد. در غیر این صورت او را آزاد خواهد کرد، زیرا در تمام این مدت کوشیده تا شاهدى بر ضد امام به دست آورد، اما چیزى نیافته است.
پس از آن، امام را تحویل فضل بن ربیع دادند. امام مدتى طولانى نزد وى زندانى بود. گفته شده که از او خواستند تا آن حضرت را به قتل برساند، اما او از این کار سرباز زد. پس از آن، حضرت را تحویل فضل بن یحیى دادند و مدتى نیز در زندان او بسر برد. مطابق نقل مورّخان او حرمت امام را پاس مى داشت. پس از آن امام کاظم علیه السّلام را تحویل زندانبان دیگرى بنام سندى بن شاهک دادند.
شهادت
روزهای آخر عمر امام کاظم(علیه السلام) در زندان سِنْدی بن شاهِک سپری شد. شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون عباسی امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید. بنابر قول مشهور، شهادت وی روز جمعه، ۲۵ رجب سال ۱۸۳ق در بغداد رخ داده است. بنابه گفته شیخ مفید، شهادت امام در ۲۴ رجب بوده است. درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم(ع) نظرات دیگری هم وجود دارد از جمله سال ۱۸۱ و ۱۸۶ق. مناقب به نقل از اخبارالخلفا گزارش کرده است که چون امام کاظم(ع) به درخواست هارون حدود فدک را مشخص کرد ولی به گونهای حدودش را تعیین کرد که تمام مرزهای جهان اسلام آن روزگار را فراگرفت و باعث خشم هارون شد تابدان حد که به امام گفت چیزی برای ما باقی نگذاشتی و از همین جا تصمیم بر کشتن امام گرفت.
پس از آنکه موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسید، سندی بن شاهک برای اینکه جلوه دهد که امام به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، عدهای از فقها و سرشناسان بغداد را حاضر کرد و پیکر امام را به آنها نشان داد تا ببینند در بدن امام جراحتی وجود ندارد. همچنین به دستور او پیکر امام را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. درباره چگونگی شهادت وی گزارشهای متفاوتی وجود دارد؛ بیشتر تاریخنویسان بر این باورند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک او را مسموم کردهاند در گزارشی نیز آمده او را با پیچیدن در فرش، به شهادت رساندهاند.
برای قراردادن بدن امام کاظم(ع) در معرض دید عموم دو دلیل گفته شده است: یکی اثبات اینکه او به مرگ طبیعی از دنیا رفته و دیگری باطل کردن باور کسانی که به مهدویت او اعتقاد داشتهاند.
درباره کیفیت شهادت امام کاظم (علیه السلام) سه روایت مختلف نقل شده است:
- شهادت آن حضرت در پى مسموم کردن امام صورت گرفته است که این در روایتى از امام رضا علیه السّلام آمده است. همینطور روایات دیگرى که یحیى بن خالد را به قتل آن حضرت متهم مىکند، این نکته آمده است.
- در نقلى آمده است که آن حضرت را در فرشى پیچانده و چنان فشار دادهاند که حضرت به شهادت رسیده است.
- روایت دیگر آن است که مستوفى نقل کرده: شیعه گویند به فرمان هارون الرشید سرب گداخته در حلق ایشان ریختند.
مرقد امام کاظم علیهالسلام و امام جواد علیهالسلام در کاظمین
در این باره روایتى که بیش از همه شهرت دارد، مسموم ساختن امام است. پس از شهادت امام، جسد مبارک آن حضرت را به دو دلیل در معرض دید خواص اهل بغداد و عموم مردم قرار دادند:
بنا به نوشته اربلى، سندى بن شاهک، فقها و وجوه اهل بغداد را که هیثم بن عدى نیز در میان آنها دیده مىشد، بر سر جسد مبارک امام آورد تا ببینند زخم و جراحت و یا آثار خفگى در بدن آن حضرت وجود ندارد و به مرگ طبیعى از دنیا رفته است.
همچنین از آنجا که برخى از شیعیان معتقد به مهدویت آن حضرت بودند و یا احتمال داشت اعتقاد به مهدویت او پیدا کنند، جسد امام را روى پل بغداد بر زمین نهادند و یحیى بن خالد دستور داد تا فریاد زنند: این موسى بن جعفر است که رافضه معتقدند او نمرده است. پس از آن مردم آمده و او را در حالى که از دنیا رفته بود نگاه کردند. آنگاه جنازه را در «باب التین» بغداد در مقبره قریشىها دفن کردند.
تاریخ شهادت امام کاظم علیهالسلام بنا به نقل شیخ صدوق، ۲۵ ماه رجب ۱۸۳ قمری و بنا به نقل شیخ مفید ۲۴ رجب، و در نقل مستوفى، روز جمعه ۱۴ صفر بوده است.
آرامگاه
پیکر موسی بن جعفر(علیه السلام) را در مقبره خانوادگی منصور دوانیقی که به مقابر قریش شهرت داشت، دفن کردند. به گفته اثبات الوصیه، موسی بن جعفر خود پیش از وفاتش این مکان را خریداری کرده بود. مدفن او به حرم کاظمین مشهور است. گفته شده دلیل عباسیان برای دفن بدن امام در این مقبره، ترس از آن بود که مبادا مکان دفن او محل تجمع و حضور شیعیان شود.
آرامگاه امام کاظم(ع) و امام جواد(ع)، در منطقه کاظمین در بغداد به حرم کاظمین مشهور و زیارتگاه مسلمانان بهویژه شیعیان است. بر پایه روایاتی از امام رضا(ع)، ثواب زیارت قبر امام کاظم(ع)، با زیارت قبر پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) برابری میکند.
کتابشناسی
آثار زیادی درباره امام کاظم در قالب کتاب، پایاننامه، و مقاله به زبانهای مختلف نوشته شده که تعداد آنها تا ۷۷۰ اثر شمرده شده است. کتابهای کتابنامه امام کاظم علیه السلام، کتابشناسی کاظمین، و مقاله کتابشناسی امام کاظم علیه السلام به معرفی این آثار پرداختهاند. موضوع بیشتر این آثار ابعاد زندگی و شخصیت امام هفتم شیعیان است. همچنین همایشی با عنوان «سیره و زمانه امام کاظم(ع)» در بهمن ۱۳۹۲ش در ایران برگزار شد که مقالات آن با عنوان مجموعه مقالات همایش سیره امام کاظم(ع) منتشر شده است.
مُسنَد الامام الکاظم اثر عزیزالله عطاردی، باب الحوائج الامام موسی الکاظم نوشته حسین حاج حسن، حیاة الامام موسی بن جعفر اثر محمدباقر شریف قَرَشی، امام الکاظم(ع) عند اهل السنة اثر فارس حَسّون و سیرة الامام موسی الکاظم(ع) اثر عبدالله احمد یوسف، از جمله آثاری هستند که درباره امام کاظم نوشته شدهاند.
Really enjoyed this! Your writing style is so engaging.
Get ready to elevate your betting experience with an exclusive 1xBet promo code! Whether you’re from Bangladesh, Pakistan, India, Nepal, Sri Lanka, Nigeria, Egypt, or the Philippines, you can unlock amazing rewards like free bets, no deposit bonuses, and free spins using the latest 1xBet promo codes today. New users can enjoy a special registration promo code that boosts your first deposit or even gives you a chance to play risk-free. Looking for a Bangladesh 1xBet promo code or a 1xBet promo code India for the app? We’ve got it all here, updated daily. Don’t miss your chance to grab a 1xBet official promo code, win big, and make the most out of your betting journey. Claim your 1xBet free promo code today and start winning smarter with bigger bonuses, free spins, and more exclusive offers worldwide! No matter where you are, finding the right 1xBet promo code today means unlocking bigger chances to win, with offers perfectly tailored for players across Bangladesh, Pakistan, India, Nepal, Sri Lanka, Nigeria, Egypt, and the Philippines.