علی بن موسی بن جعفر(علیهما السلام) معروف به امام رضا (۱۴۸–۲۰۳ق) هشتمین امام مذهب شیعهٔ دوازدهامامی است. او، از سال ۱۸۳ق، بهمدت بیست سال، امامت شیعیان را برعهده داشت و دورهٔ امامتش با خلافت هارون عباسی، محمدِ امین و مأمون عباسی همزمان بود.
امام رضا(ع) در سالهای واپسین عمرش بهدستور مأمون، از مدینه به مَرْو در خراسان فراخوانده و ولیعهد مأمون شد. مورخان و عالمان شیعه ولایتعهدی امام رضا(ع) را مهمترین رویداد سیاسی زندگی او میدانند و میگویند امام بهاجبار مأمون، به این کار تن داده است.
با وجود این، برخی از تاریخنگاران بر این باورند که ورود امام رضا(ع) به ایران تأثیر مهمی بر گسترش شیعه در آن داشته است؛ زیرا وی در ورود به ایران، در هر شهری، با مردم دیدار میکرد و به سؤالاتشان، برمبنای احادیث امامان پاسخ میگفت. همچنین با شرکت در جلسات مناظره با عالمان و ادیان و مذاهب مختلف و برتری علمی بر آنان، جایگاه علمیاش بهعنوان امام شیعه برای مردم آشکار میشد.
در شهرها و مناطق مختلف ایران، بناهایی چون مسجد و قدمگاه، بهنام امام رضا نامگذاری شده که محل استقرار او در مسیر حرکتش به مرو بوده و این را نشانهٔ تأثیر آمدن امام رضا(ع) به ایران بر گسترش شیعه در این کشور میدانند.
حدیثی مشهور از امام رضا(ع) در سفر به ایران بیان شده که به نام سِلسِلةُالذَّهَب (زنجیرهٔ زرین) شناخته میشود؛ زیرا سلسلهٔ راویانش همه معصوماند. او این حدیث قدسی را در نیشابور برای جمعی از عالمان آنجا بیان کرده است. در این حدیث، توحید قلعهٔ خدا معرفی شده که هرکه وارد آن شود در امان است. سپس آمده البته این شروطی دارد که من از جملهٔ آنها هستم.
براساس دیدگاه بیشتر عالمان شیعه، امام رضا(ع) در ۵۵سالگی در طوس، بهوسیلهٔ مأمون مسموم شد و به شهادت رسید و در بقعهٔ هارونیه در روستای سَناباد دفن شد. او تنها امام از میان امامان شیعه است که در ایران دفن شده است. حرم امام رضا در مشهد از مهمترین زیارتگاههای شیعیان است. حرم فاطمهٔ معصومه، خواهر او نیز در ایران واقع شده که مشهورترین آرامگاه این کشور، پس از حرم رضوی شمرده میشود.
درباره امام رضا(ع)، کتابهای بسیار و آثار ادبی متعددی مثل، شعر، رمان و فیلم تولید شده است. برخی از آنها بدین شرح است: کتاب اَلحیاةُ السّیاسیةُ لِلْامامِ الرّضا(ع)، نوشتهٔ سید جعفر مرتضی عاملی؛ کتاب اَلامامُ الرِّضا؛ تاریخٌ و دراسةٌ، اثر سید محمدجواد فضلالله؛ کتاب حیاةُ الْامام علیِّ بنِ موسَی الرِّضا(ع)؛ دراسةٌ و تحلیلٌ، اثر باقر شریف قَرَشی؛ حکمتنامهٔ رضوی، از محمد محمدی ریشهری و همکاران؛ شعر «قطعهای از بهشت»، اثر حبیبالله چایچیان؛ شعر «با آلعلی هرکه در افتاد ورافتاد» اثر نسیم شمال و تابلوی ضامن آهو، اثر محمود فرشچیان.
مروری بر زندگینامه
علی بن موسی، مشهور به امام رضا(علیه السلام)، هشتمین امام شیعیان دوازدهامامی است. پدرش موسی بن جعفر(ع)، امام هفتم شیعیان بود و مادرش کنیزی بود که از او با نامهایی نجمه یا تُکتَم یاد میشود.
در خصوص زمان ولادت و وفات امام رضا(ع)، اختلافنظر است. از جملهٔ آنها این است که او در در ۱۱ ذوالحجه یا ذوالقعده یا ربیعالاول سال ۱۴۸ یا ۱۵۳ق متولد شد و در آخرین روز ماه صفر یا ۱۷ یا ۲۱ ماه رمضان یا ۱۸ جمادیالاول یا ۲۳ یا آخر ذوالقعدهٔ سال ۲۰۲ یا ۲۰۳ یا ۲۰۶ق به شهادت رسید. بهگزارش سید جعفر مرتضی عاملی، بیشتر عالمان و مورخان معتقدند امام رضا در سال ۱۴۸ق در مدینه به دنیا آمد و در سال ۲۰۳ق به شهادت رسید.
امام رضا(ع)، پس از شهادت پدرش، امام شیعیان شد. مدت امامت وی، بیست سال (۱۸۳-۲۰۳ق) بود که با خلافت هارون عباسی، محمدِ امین و مأمون همزمان شد.
نام،القاب و کنیه ها
نامِ وی «علی» بودهاست. پدرش کنیهٔ او را «اَبُوالْحَسَن» قرار داد. بهخاطر همکنیه بودنِ علی بن موسی با پدرش و نوهاش، موسی کاظم و عَلیَّ النَّقی، در منابع حدیث شیعی، وی را «ابوالحسنِ ثانی» میخوانند. از کنیههای خاصش، «اَبوعَلی» و «ابومُحَمَّد» بودهاست. دیگر القاب ذکرشده برای او عبارتند از: صابِر، فاضِل، رَضیّ، زَکیّ، وَلیّ، وَفیّ، صِدّیق، سِراجُالله، قُرَّةُ عَیْنُ الْمُؤْمِنین، مَکیدَةُالْمُلْحِدین. بر اساس روایاتی که از موسی کاظم نقل شدهاست، وی فرزندانش را در مسائل علمی و فقهی به علی بن موسی رهنمود میکرد و میگفت: «این برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمّد است؛ از وی پرسشها و مجهولات خویش را بپرسید… از پدرم [جعفر صادق] چندین بار شنیدم که فرمود: عالم آل محمّد در صُلبِ توست و ای کاش او را درک میکردم.» ازهمینرو یکی از القاب علی بن موسی، «عالِمِ آلِ محمّد» است. علیاکبر دهخدا چهار لقب «ثامنُ الْاَئِمه»، «امام غریب»، «سلطان» و «ضامن آهو» را از مشهورترین القاب علی بن موسی الرّضا میداند. لقب اخیر اشاره به ماجرایی مشهور نزد عامه شیعه دارد که بر اساس آن علی بن موسی الرضا در مسیر سفر به مرو، برگشت آهویی را نزد صیاد ضمانت میکند.
برای علی بن موسی، القابی چون رضا، صابر، رضی، وفی و زکی ذکر کردهاند. برپایهٔ حدیثی از کتاب اِعلامالوری، نوشتهٔ فضل بن حسن طبْرسی، امام کاظم(ع) لقب عالم آلمحمد را هم دربارهٔ او به کار برده است. امام رضا را با القابی چون ضامن آهو، امام رئوف، غریبُالغُرَبا، ثامنالحُجَج (هشتمین حجت)، ثامنُالائمة (هشتمین امام) نیز میخوانند.
مشهورترین لقب وی «رضا» است. سیوطی (۸۴۹-۹۱۱ق)، از عالمان اهلسنت گفته این لقب را مأمون، خلیفهٔ عباسی به او داد؛ اما طبق حدیثی که شیخ صدوق، محدث شیعهٔ قرن چهارم قمری نقل کرده، امام جواد(ع) این سخن را نادرست شمرده و ملقبشدن پدرش به «رضا» را به این دلیل دانسته که او به خداوندی خدا در آسمان و نبوت پیامبر و امامت امامان در زمین راضی بود. در این حدیث، از امام جواد میپرسند دیگر امامان هم که اینگونه بودهاند. پس چرا از بینشان پدر شما به «رضا» ملقب شده است؟ امام جواد پاسخ میدهد چون دوست و دشمن از او راضی بودند و این در خصوص هیچیک از امامان دیگر صدق نمیکند.
کنیهٔ امام رضا ابوالحسن بوده است. طبق حدیثی که شیخ صدوق نقل کرده، امام کاظم(ع) این کنیه را که لقب خودش هم بوده، به او داده است. برای تمایز او از امام کاظم، به امام رضا ابوالحسن ثانی (دوم) نیز میگفتند. امام رضا کنیههای دیگری چون ابوعلی و ابومحمد هم داشته است.
همسر و فرزندان
همسر امام رضا(علیه السلام)، سَبیکهٔ نوبیّه یا خَیزُران نام داشت که مادر امام جواد(علیه السلام) بود. در منابع تاریخی و حدیثی، از همسر دیگری هم برای امام رضا سخن آمده و گفته شده دختر مأمون بوده است. به گزارش شیخ صدوق، پس از آنکه مأمون، امام رضا(ع) را ولیعهد خود کرد، دخترش امحبیب را به عقد او درآورد.
شیخ صدوق، شیخ مفید، ابنشهرآشوب و طبرسی نوشتهاند امام رضا(ع) تنها یک فرزند داشته که امام جواد(ع) بوده است؛ بااینحال، بهنوشتهٔ سید محسن امین نویسندهٔ اَعیانُالشیعه، در برخی از منابع، فرزندان دیگری هم برای او ذکر شده است.
در قزوین، آرمگاهی به نام امامزاده حسین وجود دارد که مستوفی، مورخ قرن هشتم قمری، او را فرزند امام رضا(ع) دانسته است؛ البته کِیاء گیلانی، نسبشناس، نسب او را به جعفر طَیّار رسانده است. در برخی از منابع هم او برادر امام رضا(ع) خوانده شده است.
خواهران و برادران
ابراهیم، شاهچراغ ، حمزه، اسحاق از جمله برادران و فاطمهٔ معصومه و حکیمه از خواهران امام رضا(علیه السلام) هستند. از میان خواهران و برادران امام رضا(ع)، شناختهترینشان فاطمهٔ معصومه است که عالمان شیعه جایگاه والایی برای او قائلاند و روایاتی درخصوص منزلت او و اهمیت زیارتش نقل میکنند. او در ایران و در قم دفن شده است. حرم حضرت معصومه را باشکوهترین و مشهورترین آرامگاه ایران، پس از حرم امام رضا می دانند.
نص بر امامت امام رضا(علیه السلام)
از دیدگاه شیعه، امام از جانب خدا تعیین میشود و یکی از راههای شناخت او، نص یعنی تصریح پیامبر(صل الله علیه و آله) یا امام قبلی به امامت امام پس از خود است. در کتابهای حدیثی شیعه، احادیثی از امام کاظم(ع) وجود دارد که در آنها به امامت امام رضا(ع) تصریح شده است. برای مثال، در کتابهای کافی، ارشاد، اِعلامُالْوریٰ و بِحارُالْانوار، بخشی ویژهٔ نص بر امامت امام رضا وجود دارد که روایات مربوط در آنها گرد آمده است.
برای نمونه، کلینی در روایتی آورده است داوود رَقّی از امام کاظم(ع) از امامِ پس از وی سؤال کرد و او با اشاره به امام رضا گفت: «این صاحب شما پس از من است.» شیخ مفید هم در حدیثی، از محمد بن اسحاق نقل کرده: «از امام کاظم پرسیدم آیا به من نمیگویی دینم را از چهکسی بگیرم؟ او پاسخ داد: از پسرم علی (امام رضا)؛ روزی پدرم (امام صادق) دست مرا گرفت و به نزد قبر پیامبر(ص) برد و فرمود: پسرم، خداوند فرموده من در زمین جانشینی قرار میدهم و خداوند وقتی قولی میدهد، به آن عمل میکند.»
دوران امامت
دورهٔ ابتدایی امامت امام رضا مصادف با خلافت هارونالرشید بود که امام کاظم را به قتل رسانده بود. بهگفتهٔ پژوهشگران، هارون بهعلت نگرانی از پیامدهای قتل امام کاظم، مزاحم امام رضا نمیشد و ازاینرو وی آزادی بیشتری داشت و تقیه نمیکرد و بهصورت آشکار، مردم را به امامت خود فرامیخواند. کلینی در کافی روایتی آورده که طبق آن محمد بن سِنان به امام رضا(ع) میگوید تو با دعوت آشکارت به امامت، خود را بر سر زبانها انداخته و در معرض قتل انداختهای. امام رضا پاسخ میدهد: «همانطور که پیامبر میگفت اگر ابوجهل مویی از سر من کم کند، شهادت بدهید که من پیامبر نیستم، من هم به شما میگویم اگر هارون مویی از سر من کم کند، شهادت بدهید که امام نیستم.»
در عهد امین
دوران پنج سالهٔ خلافتِ امین به جنگ میان امین و مأمون گذشت. علی بن موسی الرّضا خویش را از این درگیری برکنار داشت. این دوران، آرامشی نسبی برای فعالیتهای علی بن موسی الرّضا بهوجود آورد و وی فرصت گسترش تعالیم خویش را یافت. بسیاری از برادرانش و عمویش، محمد بن جعفر، در شورشها و قیامهای علویانِ عراق و شبهجزیرهٔ عربستان پس از مرگ امین شرکت کردند، اما علی بن موسی حضور در این قیامها را نپذیرفت.
بهگزارش رافعی در اَلتَّدوین، علی بن موسی سفری به قزوین داشته که پس از مرگ هارون و در دوران مأمون رخ دادهاست. گمانهزنیهایی وجود دارد که تاریخ این سفر، مقارن با مرگ هارون در سال ۱۹۳ ه.ق بودهاست. بر اساس این گزارش، در طی این سفر یکی از فرزندان علی بن موسی بهنام حسین که طفلی دو ساله بود، در قزوین درگذشت و در همانجا دفن شد. بهگفتهٔ مادلونگ، سند معتبری وجود ندارد که نشان دهد علی بن موسی الرّضا پیش از سفر به خراسان، به سفر بلندمدتی به بیرون از مدینه رفته باشد. درهرحال، گزارشهای شیعی بیانکنندهٔ آن است که دیدارهایی معجزهگونه در گردهماییهای پیروانش در بصره و کوفه پس از درگذشت پدرش داشتهاست.
در عهد مأمون
با مرگِ امین و بهحکومت رسیدنِ مأمون، خلیفه با بحرانهای فراوانی مواجه شد. خالی بودنِ خزانهٔ بغداد و کمبود حقوق لشکریانِ فاتح، سبب شد تا در آغاز حکومت، چند شورش کوچک رخ دهد و در نهایت، بخشی از سپاهیان از عباسیان جدا شدند و به کوفه رفتند و با جلب همکاری علویان، ناگهان قیامی بزرگ را در کوفه بهراه انداختند. در مناطق دیگر نیز جنبشهایی ضدحکومتیِ فراوانی شکل گرفت که سبب ناآرامی در مناطق تحت حکومت مأمون شد. گستردگیِ این قیامها و شورشها، مأمون را به وحشت انداخت و او را ناچار کرد با تمام قوا به سرکوبیِ آن بپردازد.
بیهم دائو در دانشنامهٔ اسلام میگوید بهنظر میرسد تنها دخالت علی بن موسی در سیاست تا پیش از ولیعهدی، در مذاکرات میان دولتِ عباسی و عمویش محمد بن جعفر بودهاست که در سال ۲۰۰ ه.ق/۸۱۵ م، خود را در مکه خلیفه اعلام کرده بود. در آن زمان از علی بن موسی خواسته شد تا سعی کند عمویش را برای تسلیم شدن متقاعد کند. جعفریان در صحتِ این گزارش مبنی بر وساطت علی بن موسی الرّضا، به دیدهٔ تردید مینگرد.
ولایتعهدی امام رضا(علیه السلام)
ولایتعهدی امام رضا(علیه السلام) را مهمترین رویداد دورهٔ زندگی سیاسی او دانستهاند. این رویداد یکی از مسائل بحثبرانگیز در تاریخ اسلام است که هم از نظر سیاسی و هم از نظر کلامی (منافاتداشتن پذیرش ولایتعهدی با عصمت امام) اهمیت دارد.
بههرحال، بهدستور مأمون، امام رضا از مدینه به مرو در خراسان، پایتخت حکومت مأمون انتقال داده شد. مأمون پیش از ولایتعهدی، خلافت را به امام پیشنهاد داد؛ ولی امام رضا بهشدت از پذیرش آن خودداری کرد. سپس از او خواست ولیعهد شود و تهدید کرد که در صورت نپذیرفتن آن، او را قتل میرساند. امام رضا هم بهناچار پذیرفت؛ اما شرط کرد که در امور حکومتی هیچ دخالتی نکند.
عالمان شیعه میگویند مأمون برای زیرنظرگرفتن امام رضا، خاموشکردن انقلاب علویها و مشروعیتبخشیدن به خلافت خود او را ولیعهد کرد. مأمون در ۷ رمضان سال ۲۰۱ق، مراسم ولایتعهدی را برگزار کرد و مردم و کارگزاران حکومت با امام بیعت کردند. از آن پس، بهدستور مأمون، خطبهها را به نام امام خواندند و سکهها را به نامش ضرب کردند. میگویند امام رضا(ع) از موقعیت پیشآمده بهنفع تشیع بهره برد و توانست بسیاری از معارف اهلبیت(ع) را برای عموم مردم بیان کند.
بیان حدیث سلسلة الذهب
بهنقل محدثانی چون شیخ صدوق و شیخ طوسی، در سفر امام رضا به مرو، هنگام عبور از نیشابور، بهدرخواست عالمان این شهر، حدیثی قدسی گفت که به حدیث سلسلةالذهب (یعنی زنجیرهٔ طلایی) مشهور شده است. احتمال دادهاند علت شهرت این حدیث به سلسلةالذهب این باشد که تمام سلسلهسندش تا خدا معصوماند یا اینکه به این علت است که یکی از امیران سامانی حدیث را با طلا نوشته و امر کرده بود وقتی مرد، آن را با او دفن کنند.
نماز عید فطر
ماجرای نماز عید فطر امام رضا(علیه السلام) در کتابهای حدیثیای چون کافی و عُیونُ اَخبارِ الرِّضا گزارش شده است. طبق این گزارش، پس از ولایتعهدی امام رضا، مأمون از او خواست نماز عید فطر را اقامه کند؛ اما او شرطش از پذیرش ولایتعهدی، مبنی بر دخالتنکردن در امور خلافت را به مأمون یاد آورد و آن را نپذیرفت؛ اما پس از اصرار مأمون، امام به او گفت پس من مانند رسول خدا و امام علی(ع) به نماز خواهم رفت و مأمون پذیرفت.
صبح روز عید، امام رضا(ع) غسل کرد، عمامه سفید بر سر بست و همراه با یارانش، با پای برهنه بیرون آمد و شروع به تکبیرگفتن کرد. سپس راه افتاد و مردم با او همراه شدند. هر ده قدم که برمیداشت میایستاد و سه بار تکبیر میگفت. تمام شهر تحت تأثیر این رفتار امام، به گریه و ضجه افتاده بود. خبر به گوش مأمون رسید. فضل بن سهل، وزیر مأمون، به او گفت اگر رضا با این حالت به محل نماز برسد، مردم شهر با او همراه میشوند و برضد تو میشورند. مصلحت آن است که از او بخواهی تا برگردد. بدین ترتیب، مأمون کسی را نزد امام فرستاد و از او خواست برگردد. امام هم کفشهایش را پوشید و به خانه برگشت.
رسول جعفریان، تاریخپژوه، این داستان را یکی از دلایل تیرگی رابطهٔ مأمون با امام رضا(ع) دانسته است.
تأثیر امام رضا بر گسترش شیعه در ایران
امام رضا(علیه السلام) تنها امام از امامان شیعه است که در ایران دفن شده است. رسول جعفریان آمدن امام رضا به ایران را یکی از عوامل گسترش شیعه در این کشور میداند. او از شیخ صدوق نقل میکند که امام رضا در مسیر حرکتش از مدینه به مرو، در هر شهری از ایران که اقامت میگزید، مردم سراغش میآمدند و سؤالاتشان را از او میپرسیدند و امام رضا(ع) پاسخ آنها را براساس احادیثی میداد که راویانِ سندشان امامان پیش از او تا امام علی(ع) و پیامبر(ص) بودند و همین ارجاع به امامان، از عوامل توسعهٔ تفکر شیعی بود.
بهگفته وی، وجود امام در خراسان باعث آشنایی بیشتر مردم با شخصیت او بهعنوان امام شیعیان شد و همین، علاقمندان شیعه را روزبهروز بیشتر کرد. او، جایگاه علمی امام و علویبودن او را مهمترین عامل در توسعهٔ مذهب شیعه در ایران میشمارد.
همچنین شرکت امام در مناظراتی که مأمون میان امام و مخالفانش در زمینههای امامت و نبوت برپا میکرد و برتری امام در آنها شخصیت علمی امام را به مردم نشان میداد. یکی از شواهد در این زمینه حدیثی است که شیخ صدوق نقل کرده و طبق آن، به مأمون خبر دادند امام رضا جلسات کلامی برگزار میکند و مردم جذب او شدهاند و مأمون دستور داد مردم را از جلسه امام بیرون کنند.
در شهرها و مناطق مختلف ایران، بناهایی همچون مسجد و حمام و قدمگاه، بهنام امام رضا نامگذاری شده که محل استقرار او در مسیر حرکتش به مرو بوده و جعفریان این را از شواهد تأثیر آمدن امام رضا(ع) به ایران در گسترش شیعه در این کشور میداند. از جملهٔ این بناها مسجد امام رضا در شهر اهواز، قدمگاههای منسوب به او در شهرهای مختلف همچون شوشتر، دزفول، یزد، دامغان و نیشابور و نیز حمام رضا در نیشابور است. او مینویسد هرچند ارتباط برخی از این مکانها با امام رضا ممکن است درست نباشد، علاقهٔ شیعی مردم ایران را نشان میدهد.
نحوهٔ شهادت
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِی بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الْإِمامِ التَّقِی النَّقِی وَحُجَّتِک عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کثِیرَةً تامَّةً زاکیةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کأَفْضَلِ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیائِک
خدایا، درود فرست بر علی بن موسی الرّضا، امامِ پسندیدهٔ باتقوای بیعیب، و حجتت بر هرکه روی زمین و هرکه زیرِ آن است، آن راستگوی شهید؛ درودی بسیار و کامل و پاک و بههمپیوسته و پیاپی و درپیهم، مانند برترین درودی که بر یکی از اولیایت فرستادهای. |
ابنقولویه، کاملالزّیارات، ۱۳۵۶ش، ص۳۰۹. |
گزارشهای متفاوتی در خصوص نحوهٔ شهادت امام رضا در دست است. سید جعفر مرتضی عاملی (درگذشت: ۱۴۴۱ق) تاریخپژوه، نوشته است عالمان شیعه، بهجز اندکی، اتفاقنظر دارند که امام رضا بهدستور مأمون به شهادت رسیده است. همچنین بسیاری از عالمان و مورخان اهلسنت هم معتقدند یا بیشتر احتمال میدهند که او به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است.
برپایهٔ کتاب تاریخ یعقوبی (تألیف: قرن۳ق)، مأمون از مرو به قصد رفتن به بغداد خارج شد و امام رضا را که ولیعهدش بود با خود همراه کرد. وقتی به طوس رسیدند، امام رضا بیمار شد و پس از سه روز، در قریهای به نام نوقان درگذشت. همو مینویسد گفته شده علی بن هشام سردار مأمون، با انار امام را مسموم کرد. طبری، تاریخنگار اهلسنت هم در تاریخش (تألیف: ۳۰۳ق) صرفاً گزارش کرده که امام در حال خوردن انگور بود که ناگهان جان باخت.
شیخ مفید متکلم و فقیه شیعه، در تصحیحالاعتقاد، با تردید، از کشتهشدن امام رضا سخن گفته است؛ اما احتمال کشتهشدن او را قوی دانسته است؛ اما در کتاب دیگرش، الارشاد، روایتی نقل کرده که طبق آن، امام رضا، بهدستور مأمون با آب انار مسموم شده است. شیخ صدوق هم روایاتی نقل کرده که برپایهٔ آنها مأمون امام رضا را بهوسیلهٔ انگور یا انار یا با هردو مسموم کرده است. برای اثبات شهادت او به روایت ما منّا إلا مقتولٌ شهیدٌ که بر شهادت همه ائمه دلالت دارد نیز استناد میشود.
حرم امام رضا(علیه السلام)
پس از شهادت امام رضا(علیه السلام)، مأمون، او را در باغ یا دارالامارهٔ حُمَید بن قَحطَبهٔ طائی از فرماندهان عباسی، نزدیک روستای سناباد دفن کرد. پیش از آن، هارون خلیفهٔ عباسی، پدر مأمون در آنجا دفن شده بود و ازاینرو به بقعهٔ هارونیه شهرت داشت.[۸۴] امام رضا تنهاامامی است که در ایران دفن شده است.
نوشتهاند در طول قرنها، مزار امام رضا موردعلاقهٔ همه مسلمانان مناطق خراسان بوده و افزون بر شیعیان، اهلسنت نیز به زیارت او میرفتند.
آرامگاه امام رضا بهتدریج به یکی از زیارتگاههای جهان اسلام و بهویژه شیعه تبدیل شد. زیارت امام رضا یکی از باورهای مهم در زندگی مردم است. محل دفن امام رضا به مَشهدُالرّضا شهرت یافت و امروزه شهر مشهد نامیده میشود. میگویند بهعلت استقبال فراوان به زیارت امام رضا، شهر مشهد دومین شهر زیارتی جهان شناخته میشود.
اصحاب، شاگردان و وکلا
از دلایل گسترش و پراکندگی جمعیت شیعیان در ایران، ناامنیهایی ناشی از سختگیری هارون بر شیعیان و سرکوب قیامهای علیه حکومت توسط حکومتهای مختلفی از جمله مأمون بود. رفاه موجود در شهرهای ایرانی نیز در مهاجرت اعراب به ایران مؤثر بودهاست. این موارد سبب شد تا شیعیانی که در قیامها فعالیتی نیز نداشتند، به مناطق امنی در ایران مهاجرت نمایند که پراکندگی این طایفه را در پی داشت. اندکاندک و با افزایشِ کَمّی و کیفیِ شاگردان شیعیِ علی بن موسی الرّضا در ایران و بهویژه قم، شهر قم به مرکز شیعیان تبدیل شد و لقب «حرمِ اهلِ بیت» را کسب کرد.
با احتمال روی کار آمدن عباسیان، جعفر صادق، تمهیداتی اندیشید تا بتواند فشارِ حاکمیت بر دستگاهِ امامت را کمتر کند و اهداف خویش را پیش ببرد. یکی از این تمهیدات، ایجادِ شبکهٔ وُکَلا بود. این فشار با روی کار آمدنِ عباسیان روزبهروز بیشتر شد؛ تا جایی که موسی کاظم بهاتهام تحریکِ حَسَنیان برای قیام علیه حکومت بازخواست و مجبور به سوگند شد. این تشکیلات در عصر موسی کاظم شکلی وسیعتر و منسجمتر یافت و در عصر علی بن موسی الرضا، سامانمندتر شد. علی بن موسی در سازمان بخشیدن به شبکهٔ وکلا موفق بود و توانست تا سازمانِ وکالت و مدیریتِ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادیِ شیعه را نظم و گسترش دهد. بر این اساس، شیعیان در عراق و سراسرِ مناطقِ مرکزی و غربیِ ایران (همچون شهرهای همدان، قم، ری و اهواز) به جامعهای منسجم و هویتیافته تبدیل شدند.
در دوران امامت محمد باقر، جعفر صادق و موسی کاظم، شیعیان به گونهای پرورش یافتهبودند که هر کدام در فقه و کلام، صاحبنظر محسوب میشدند؛ با رویکرد شیعیان به سمت اجتهاد، جعفر صادق و علی بن موسی الرّضا طی رهنمودهایی بر آن مهر تأیید زدند. علی بن موسی الرّضا در اینباره به احمد بن اَبینَصْرِ بَزَنْطی گفتهاست: «بر ماست که اصول را بر شما عرضه کنیم و بررسیِ فروعِ هر مسئله و بحث دربارهٔ آن به عهدهٔ شماست». علاوه بر پرورش و معرفی راویانِ فقیه توسط امامان شیعه، آنها شیعیان را به مراجعه به این شاگردان تشویق و سفارش میکردند. در اینباره علی بن موسی الرّضا شیعیانش را به بعضی اصحاب مانند یونُس بن عبدالرّحمن ارجاع دادهاست. در چنین شرایطی، علی بن موسی الرضا در وضعیت بهتری از جهت آزادی عمل به سر میبرد. سفر وی به خراسان که در تاریخ امامان شیعه، بینظیر تلقی میشود، سبب شد تا ناحیه خراسان و بهخصوص نیشابور، نسبت به تشیع گرایش پیداکنند.
از میان شبکهٔ وکلایی که با علی بن موسی الرّضا در ارتباط بودند و نایبِ وی محسوب میشدند، بعضی جایگاه والاتری داشته و سخنشان از اعتبار بیشتری برخوردار بودهاست. این افراد عبارتند: از محمد بن راشِد، عُمَر بن فُرات و محمد بن فُرات. در وکیل و باب بودنِ محمد بن فرات، اختلافی وجود دارد و برخی منابع چون کَشّی، وی را مدعیِ وکالت دانسته و مغضوبِ علی بن موسی الرّضا معرفی کردهاست. علی بن موسی الرّضا، همواره شاگردانش را به صبر و شکیبایی در برابر ظلمِ حکومت فرامیخوانْد و از قیام علیه حکومت بازمیداشت.
در کتاب اَلْجامِعُ لِرُواةِ و اصحابِ الْاِمامِ الرِّضا، مجموعِ اصحاب و شاگردان علی بن موسی الرّضا ۸۳۱ تن عنوان و نام برده شدهاست. افرادی از اصحاب وی که منصب وکالتش را عهدهدار بودند، عبارتند از: عبدالرّحمن بن حَجّاج (وکیل در بغداد)، صَفْوان بن یَحییٰ بِجِلّی (مدینه)، یونس بن یعقوب بجلی (مدینه)، ابراهیم بن سَلّام نیشابوری، عَبدُالْعَزیز بن مُهْتَدی (قم)، علی بن مَهْزیار اهوازی، عبدالله بن جُندَب، فضل بن سَنان (نیشابور)، ابوعلی بن راشد، ابوعلی رَیّان بن صَلْت قمی، هُشام بن ابراهیم عباس، ابراهیم بن محمد همدانی، اسحاق بن ابراهیم حُصَیْنی، حسین بن عبد ربّه و یونس بن عبدالرحمن. از این میان، یونس بن عبدالرحمن، صفوان بن یحیی، ابن ابیعُمَیْر، عبدالله بن مُغَیْره، حسن بن محبوب، احمد بن ابی نصر بزنطی، فضل بن شاذان نیشابوری، حسن بن علی بن فَضّال، عثمان بن عیسی و فَضّالَةِ بن اَیّوب از جمله اصحاب اجماعی بهشمار میآیند که از علی بن موسی نقل روایت داشتهاند. غیر از اینان، مهمترین اصحاب وی، حسین بن سعید اهوازی، احمد بن عامِر طایی و زکریّا بن آدم اَشعَری معرفی شدهاست. علاوه بر مردان، کسانی همچون نجمه خاتون (مادرش)، خیزران نوبیه (همسرش)، حکیمه و فاطمه (دخترانش) و عَذرا (کنیزش) از جمله زنانی هستند که موفق به نقل حدیث از او شدهاند.
شیخ طوسی در کتاب رجالش، نام حدود ۳۲۰ نفر را بهعنوان اصحاب امام رضا(علیه السلام) ذکر کرده است. در برخی دیگر از منابع، رقمهای دیگری در این زمینه ذکر شده است. محمد مهدی نجف، در کتاب اَلجامعُ لِرُواةِ اَصحابِ الامامِ الرّضا، از منابع مختلف شیعه، نام ۸۳۱ نفر را بهعنوان راوی و اصحاب امام رضا(ع) گرد آورده است. برخی از اصحاب وی، بهنقل شیخ طوسی عبارتاند از:
محمد بن عمر کَشّی، از رجالیان شیعه در قرن چهارم قمری، شش تن از اصحاب امام رضا(ع) را جزو اصحاب اِجماع دانسته که بدین شرحاند: یونس بن عبدالرحمن، صفوان بن یحیی، اِبناَبیعُمَیر، عبدالله بن مُغَیره، حسن بن محبوب و احمد بن اَبینصر بَزَنطی.
کتابهای منسوب به امام رضا(علیه السلام)
بهجز احادیثی که در کتابهای حدیثی، از امام رضا(علیه السلام) نقل شده، نگارش کتابهایی نیز به خود وی نسبت داده شده که البته عالمان شیعه، در خصوص صحت انتساب بیشتر آنها به او تردید دارند:
- طِبُّالرّضا یا رسالهٔ ذهبیه: این کتاب در زمینهٔ پزشکی است. میگویند طبالرضا میان عالمان شیعه مشهور بوده و آنها آن را قبول کردهاند.
- صَحیفةُالرّضا: این کتاب در زمینهٔ فقه است. بیشتر عالمان شیعه انتساب آن به امام رضا(ع) را تأیید نکردهاند.
- اَلفقهُ الرَّضوی: بهگفته سید محمدجواد فضلالله، بیشتر عالمان شیعه انتساب این کتاب به امام رضا(علیه السلام) را نپذیرفتهاند. البته در این میان، گروهی چون محمدباقر مجلسی، محمدتقی مجلسی، بحرالعلوم، یوسف بَحرانی معروف به صاحبْحَدائِق و محدث نوری آن را نوشتهٔ امام رضا میدانند.
- مَحضُ الاسلام و شَرائِعُ الدّین: این کتاب را شیخ صدوق از فضل بن شاذان نقل کرده است؛ اما بهخاطر ثقهنبودن راویان سند آن و همچنین وجود مطالبی در آن که مخالف احکام مسلم فقهی است، میگویند اطمینانی به صدور این کتاب از امام رضا نیست.
- مناظرات
عواملی مانند توسعهٔ مذاهب اسلامی، گسترش سرزمینهای اسلام، نهضت ترجمه و پراکنشِ آثار یونانی، مصری و ایرانی در سرزمینهای اسلامی و نیز مشکلات داخلی و خارجی حکومتهای عباسی، سبب شد تا انقلاب و تحولی در زمینهٔ مناظرات کلامی رخ دهد. این تحول در عصر مأمون به اوج خود رسید و سبب شد تا مأمون با ایجادِ فضایی باز در زمینهٔ آزادی بیان، بهعنوان یکی از بزرگترین متکلمانِ زمان خویش شناخته شود. با حضور علی بن موسی الرّضا در دربار حکومت، مأمون که علاقهمند به علوم مختلفِ ترجمهشده به عربی بود؛ مناظرات زیادی را میان علی بن موسی الرّضا و دانشمندانِ دینی و رهبرانِ ادیانِ مختلف — که از سرزمینهای مختلف به خراسان میآمدند — ترتیب میداد. در مقابل، برخی روایاتْ حاکی از این است که قصد اصلیِ مأمون از ترتیب دادنِ این مناظرات، امیدواریِ وی برای تضعیف جایگاه علی بن موسی الرّضا نزد عموم مردم و عالمانِ اقوام و گروههای گوناگون بودهاست. شاخصههای اصلیِ مناظرات علی بن موسی الرّضا را میتوان در دو بخش کلیِ مناظرات دروندینی با محوریت تشریح جایگاه امامان پس از پیامبر اسلام، اثبات امامت علی بن ابیطالب و برخی مجادلات کلامی بین شیعه و سنی؛ و مناظرات بروندینی با موضوعاتی مانند اثبات توحید، ذات و صفات خدا، کیفیت آفرینش، نفی تشبیه، نفی تجسیم، اثبات نبوت محمد، نفی الوهیتِ عیسی و نفی تثلیث دانست.
برای علی بن موسی تا پیش از سفر به خراسان، مناظراتی گزارش شدهاست، اما اهم مناظرات او که به تفصیل در منابع روایی مورد اشاره قرار گرفتهاند، مناظرات وی در مقام ولایتعهدی است. این مناظرات عبارتند از: مناظرهای با رَأسِ جالوتِ یهودی بود که سرانجام با پذیرش اسلام رأس جالوت، مناظره به پایان رسید. مناظرهٔ دیگر با جاثلیقِ مسیحی داشت که به انکار تثلیث و پذیرش توحید توسط جاثلیق منتهی شد. مناظرهای دیگر با بزرگِ هیربَدانِ زَرتُشتی برای علی بن موسی گزارش شدهاست که با بیپاسخ ماندن پرسشهای علی بن موسی، مناظره به سرانجام نرسید. عِمرانِ صابی دیگر فردیاست که با وجود گرایشهای غیراسلامی و غیرتوحیدی، در موضوع توحید و صفات خدا با علی بن موسی وارد مناظره شد و در نهایت با استدلالهای علی بن موسی، شهادتین گفت و اسلام را پذیرفت. سلیمانِ مَرْوَزی و علی بن محمد بن جَهْم نیز از افرادی هستند که در موضوعات بَداء و عصمت پرسشهایی را مطرح کردند و با پاسخهای علی بن موسی، جلسه را تبدیل به مناظرهای کلامی کردند. در پایان هر دو مناظره، سلیمان و علی بن محمد، به اشتباه بودنِ اعتقادشان پیبردند. بیهم دائو دربارهٔ گزارش برگزاری و شرکت در مناظرات میان علی بن موسی الرّضا، مُتکلّمانِ مسلمان و چهرههای برجستهٔ دیگر جوامعِ مذهبی از سوی مأمون، هدف این گزارشها را نشان دادنِ برتریِ علی بن موسی الرّضا از نظر علم و دانش نسبت به خلیفه و دیگر دانشمندانِ مسلمان و رقیبانِ غیرمسلمان ادعا میکند و ادامه میدهد بههمین دلیل، تاریخی بودنِ آنها مورد پرسش قرار گرفتهاست، و میتوان آنها را سرچشمهٔ تلاش برای قرار دادنِ علی بن موسی الرّضا بهعنوان رقیب در دانشِ زبانزدِ خلیفه در نظر گرفت، همانطور که در منابع اهل سنت گزارش شدهاست.
بهگفته رسول جعفریان، در دورهٔ امام رضا(علیه السلام) مباحث کلامی میان مسلمانان بسیار گسترش یافته بود و میان گروههای مختلف فکری اختلافنظر بسیار وجود داشت. خلفای عباسی هم، بهویژه مأمون، وارد این مباحثات میشدند. به همین علت، بسیاری از روایاتی که از امام رضا(ع) نقل شده در زمینهٔ کلام است که بهصورت پرسشوپاسخ و یا مناظره صورت گرفته است. مباحث مربوط به امامت، توحید، صفات خدا، و جبر و اختیار از جمله این مباحث بوده است.
پس از آمدن امام رضا(ع) به مرو، مأمون جلسات علمی متعددی با حضور عالمان مختلف برگزار میکرد و از امام رضا(ع) میخواست که در آنها شرکت کند. در این جلسات، امام رضا مناظراتی با عالمان ادیان و مذاهب مختلف انجام داده که متنشان در کتابهای حدیثی شیعه، همچون کافی نوشتهٔ کلینی، توحید و عُیونُ اَخبارِ الرِّضا نوشتهٔ شیخ صدوق و احتجاج نوشتهٔ احمد بن علی طَبرسی آمده است. برخی از این مناظرات بدین شرحاند:
- مناظره دربارهٔ توحید؛
- مناظره با سلیمان مَرْوزی دربارهٔ بِدا و ارادهٔ خدا؛
- مناظره با ابوقُرّه دربارهٔ جسمبودن یا نبودن خدا؛
- مناظره با جاثَلیق نصرانی دربارهٔ نبوت پیامبر اسلام(ص) و بشربودن عیسای نبی؛
- مناظره با رأسالجالوت دربارهٔ نبوت پیامبر اکرم(ص)؛
- مناظره با عالم زرتشتی دربارهٔ اثبات نبوّت حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد(ص)؛
- مناظره با عِمران صابی دربارهٔ وجود خدا و صفات او.
از شیخ صدوق نقل میکنند که هدف مأمون از برپایی این جلسات مناظره آن بود که امام رضا(ع) در تقابل با بزرگان فرقههای مختلف شکست بخورد و منزلت علمی و اجتماعیاش تضعیف شود؛ اما هرکه با امام رضا(ع) مناظره میکرد، در نهایت، به منزلت علمی وی اقرار مینمود و استدلال او را میپذیرفت.
جایگاه نزد اهلسنت
ابنحجر عَسقَلانی (۷۷۳–۸۵۲ق) محدث و تاریخنگار اهلسنت نَسَب، علم و فضل امام رضا(علیه السلام) را ستوده و گفته او درحالیکه بیست و چند سال بیشتر نداشت، در مسجدالنبی فتوا میداد یافعی از عالمان قرن هشتم قمری اهلسنت نیز از امام رضا(علیه السلام) با عنوان پیشوای «جلیل» و «مُعَظَّم» و یکی از امامان دوازدهگانه مذهب امامیه یاد کرده که مأمون میان خاندان بنیهاشم هیچکس را بهتر و سزاوارتر به خلافت نیافت و با او بیعت کرد.
بهسخن رسول جعفریان، حاکم نیشابوری، محدث و فقیه شافعیمذهب در قرن چهارم قمری، کتابی با عنوان «مَفاخِرُالرِّضا» دربارهٔ امام رضا(ع) نوشته که از بین رفته و فقط بخش اندکی از آن در کتاب اَلثّاقِب فِی الْمَناقِب اثر اِبنحمزهٔ طوسی باقی مانده است.
او چند تن از عالمان اهلسنت را که تا قرن ششم به زیارت امام هشتم رفتهاند، معرفی کرده است. از جملهٔ آنها ابوبکر محمد بن خُزَیْمه، محدث مشهور اهلسنت در قرن سوم و چهارم هجری، ابوعلی ثقفی، از عالمان نیشابور، ابوحاتم محمد بن حبان بستی (درگذشت: ۳۵۴)، محدث و رجالشناس، حاکم نیشابوری (۳۲۱-۴۰۵ق) محدث بنام، ابوالفضل بیهقی (۳۸۵-۴۷۰ق) مورخ برجستهٔ ایرانی و امام محمد غزالی عالم و عارف مشهور قرن پنجم.
گزارشهایی هم از عالمان اهلسنت در زمینهٔ زیارت امام رضا در دست است. مثلاً ابنحِبّان، محدث اهلسنت در قرن سوم و چهارم هجری گفته است که بارها به زیارت قبر علی بن موسی در مشهد میرفتم و با توسل به آن حضرت مشکلاتم برطرف میشد. ابنحجر عسقلانی هم گزارش کرده که ابوبکر محمد بن خُزَیْمه، فقیه، مفسر و محدث اهلسنت در قرن سوم و چهارم هجری، و ابوعلی ثقفی، از عالمان نیشابور، همراه دیگرانی از اهلسنت به زیارت قبر امام رضا(ع) رفتهاند. راوی این حکایت به ابنحجر گفته است: «ابوبکر بن خزیمه چنان به بزرگداشت این بقعه و فروتنی و زاری نزد آن پرداخت که ما متحیر شدیم.»
آثار هنری و فرهنگی
دربارهٔ امام رضا(علیه السلام)، آثار هنری مختلفی در قالب شعر و رمان و فیلم و نقاشی و … تولید شده است:
آثار ادبی
ای علی موسَیالرّضا، ای پاکمرد یثربی، در توس خوابیدهمن تو را بیدار میدانمزندهتر، روشنتر از خورشید عالمتاباز فروغ و فَرّ و شورِ زندگی سرشار میدانمگرچه پندارند دیری هست، همچون قطرهها در خاکرفتهای در ژرفنای خوابلیکن ای پاکیزهباران بهشت، ای روح، ای روشنای آب،من تو را بیدار، ابری پاک و رحمتبار میدانم.
اشعار فراوانی دربارهٔ امام رضا(ع) سروده شده است. بهگفتهٔ نویسندگان کتاب مدایح رضوی در شعر فارسی، ظاهراً سنایی غزنوی، از شاعران قرن پنجم قمری، نخستین شاعری است که در مدح امام رضا(ع) شعر سروده است و اگر پیش از او نیز دراینباره سرودهای بوده، یا از بین رفته یا در دسترس نیست. قصیدهٔ زیر از آنِ اوست:
به نظر آنان، تا زمان تیموریان و صفویان، اشعار درباره امام رضا(ع) اندک بود؛ اما از زمان صفویه فزونی یافت. در کتاب مدایح رضوی در شعر فارسی، قصیدههایی از ۷۲ شاعر فارسیزبان در مدح امام رضا(ع) از سنایی غزنوی تا دوران معاصر گرد آورده شده است.«قطعهای از بهشت» اثر حبیبالله چایچیان متخلّص به حسان و «با آلعلی هرکه در افتاد ورافتاد» اثر نسیم شمال، روحانی و شاعر دورهٔ مشروطیت، از جمله اشعار درباره امام هشتم است. قطعهای از بهشت چنین است:
رمانهایی نیز درباره امام رضا(ع) نگارش شده که از آن جمله است: به بلندای آن ردا، از سید علی شجاعی؛ اقیانوس مشرق، از مجید پورولی کلشتری؛ و راز آن بوی شگفت، نوشتهٔ فریبا کلهر.
آثار سینمایی و تلویزیونی
برخی از آثار سینمایی و تلویزیونی مستند و نمایشی با محوریت امام رضا(علیه السلام) بدین شرح است:
- فیلم مستند یا ضامن آهو، به کارگردانی پرویز کیمیاوی که در سال ۱۳۵۰ش ساخته شد: کیمیاوی در این اثر کوشیده حسوحال یک روز زیارتی در حرم امام رضا(ع) را به تصویر بکشد. مجید مجیدی، کارگردان سینما، این فیلم را یکی از شاهکارهای مستندی دانسته که دربارهٔ امام هشتم (ع) ساخته شده است.
- مجموعهٔ تلویزیونی ولایت عشق، به کارگردانی مهدی فخیمزاده دومین و مهمترین سریال در رابطه با امام رضا(ع) شمرده شده است. این فیلم که در سال ۱۳۷۶ش ساخته شد، به تبیین تاریخ امامت امام رضا(ع) از مدینه تا مرو و شهادت او پرداخته است.
- مستند رضای رضوان، از مجید مجیدی، محصول سال ۱۳۸۴ش، فیلمی است که روایتکنندهٔ شوق خادمان حرم امام رضا(ع) به خدمت به زائران حرم است.
- فیلم سینمایی هر شب تنهایی، ساختهٔ رسول صدر عاملی در سال ۱۳۸۶ش، با داستانی که در حرم امام رضا(ع) میگذرد، از اولین آثار سینمایی است که قسمتهای عمده آن در حرم امام رضا(ع) فیلمبرداری شده است. این فیلم روایت تحول مثبتی است که پس از زیارت، در درون یک زن افسرده و پریشان اتفاق میافتد.
- فیلم سینمایی شب، به کارگردانی رسول صدر عاملی در سال ۱۳۸۶ش روایتگر شوق یک متهمِ دستبندزده برای زیارت حرم امام رضا(ع) است.
- فیلم سینمایی روز هشتم، ساختهٔ مهدی کرمپور در سال ۱۳۸۸ش، از دیگر آثار نمایشی درباره امام رضا(ع) است که از شبکههای مختلف سیما در ایران پخش شده است.
- فیلم سینمایی زیارت، به کارگردانی صادق کرمیار در سال ۱۳۸۸ش، روایتی از زندگی انسانهای گرفتاری است که با آمدن به مشهد و زیارت حرم امام رضا(ع) مشکلات اقتصادیشان رفع میشود.
- فیلم تلویزیونی بیا از گذشته حرف بزنیم، ساختهٔ حمید نعمتالله راوی زیارت حرم امام رضا(ع) از نگاه سه زن سالخورده است.
- فیلم سینمایی بدون قرار قبلی، به کارگردانی بهروز شعیبی، دربارهٔ زیارتی است که بدون مقدمه، برای شخصیت اصلی داستان اتفاق میافتد و در او و فرزندش که مبتلا به بیماری اوتیسم است، تغییرات مثبتی ایجاد میکند.
تابلوی ضامن آهو
تابلوی ضامن آهو، اثر محمود فرشچیان، داستان ضمانت امام رضا(علیه السلام) برای یک آهو را به تصویر کشیده است. براساس گزارشِ برخی خبرگزاریها، این تابلو در دو نسخه خلق شده است: یکی در سال ۱۳۵۸ش و دیگری در سال ۱۳۸۹ش که به آستان قدس رضوی اهدا شد.
کتابشناسی
کتابهای متعددی دربارهٔ امام رضا(علیه السلام) به زبانهای مختلفی همچون فارسی، عربی و انگلیسی نگارش شده که در کتابهای کتابشناختی، مانند کتابنامه امام رضا(علیه السلام) اثر علیاکبر الهی خراسانی، کتابشناسی امام رضا(علیه السلام) از سلمان حبیبی، و گزیدهٔ کتابشناسی امام رضا(علیه السلام) نوشتهٔ هادی ربانی گردآوری و معرفی شدهاند.
در کتاب کتابشناسی امام رضا(ع)، بیش از هزار کتاب در شانزده فصل نام برده شده است. در فصل چهاردهم، کتابهای ترجمهشده از زبانهای خارجی مانند اردو، ترکی، آلمانی، انگلیسی، فرانسه و تایلندی معرفی شدهاند.برخی از کتابهای مستقل درباره امام رضا(ع) از این قرار است:
- مُسنَدُ الاِمامِ الرِّضا اَبیالْحسن علیِّ بن موسی علیهماالسّلام: در این اثر، آنچه دربارهٔ امام رضا(ع) در کتابهای مختلف، از محدثان و اصحاب امامان روایت شده، توسط عزیزالله عطاردی گرد آمده است. برخی از مطالب این کتاب بدین شرح است: القاب امام رضا، امامت وی، سیرهٔ عملی، فضایل اخلاقی، سفر امام رضا(ع) از مدینه به خراسان، فضیلت زیارت وی، نام فرزندان و برادران و خاندان و اصحاب امام، و کراماتی که در مرقد او واقع شده است؛
- اَلحیاةُ السّیاسیةُ لِلْامامِ الرّضا(ع)، نوشتهٔ سید جعفر مرتضی عاملی: این کتاب با عنوان «زندگی سیاسی هشتمین امام»، بهدست سید خلیل خلیلیان به فارسی ترجمه شده است؛
- اَلامامُ الرِّضا علیهالسلام؛ تاریخٌ و دراسةٌ، اثر سید محمدجواد فضل الله: ترجمهٔ این کتاب به فارسی، با عنوان «تحلیلی از زندگانی امام رضا(ع)» توسط محمدصادق عارف انجام شده است؛
- حیاةُ الْامام علیِّ بنِ موسَی الرِّضا(ع)؛ دراسةٌ و تحلیلٌ، اثر باقر شریف قَرَشی: این اثر با عنوان «پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع)» توسط سید محمد صالحی، به فارسی و به قلم جاسم رشید، به انگلیسی ترجمه شده است.
- اَلاِمامُ الرِّضا(ع) عِندَ اَهلِ السُّنّه: این کتاب نوشتهٔ محمدمحسن طبسی است و به زبانهای فارسی، انگلیسی و اردو ترجمه شده است؛
- حکمتنامه رضوی، در چهار جلد از محمد محمدی ریشهری، با همکاری جمعی از پژوهشگران؛
- فرازهایی از زندگانی امام رضا(ع)، اثر محمدرضا حکیمی که به زبانهای انگلیسی، روسی، ترکی و مالایو ترجمه شده است؛
- صیحفهٔ رضویهٔ جامعه، نوشتهٔ سید محمدباقر ابطحی که به زبانهای انگلیسی، اردو و ترکی ترجمه شده است؛
- سیرهٔ علمی و عملی امام رضا(ع)، تألیف عباسعلی زارعی سبزواری؛
- دانشنامه امام رضا(ع) که با همکاری سه نهادِ جامعةُ الْمصطفی الْعالَمیه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد بینالمللی فرهنگیهنری امام رضا(ع)، تاکنون، دو جلد آن منتشر شده است.
https://mazda-demio.ru/forums/index.php?autocom=gallery&req=si&img=6339